مرضیه جعفری هرندی؛ مژگان عارفی
چکیده
مقدمه: پاندمی ویروس کووید-19 سبب ایجاد آشفتگی روانشناختی و هیجانی و بروز اضطراب در بسیاری از افراد جامعه شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ...
بیشتر
مقدمه: پاندمی ویروس کووید-19 سبب ایجاد آشفتگی روانشناختی و هیجانی و بروز اضطراب در بسیاری از افراد جامعه شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 شهر اصفهان در سهماهه زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 34 زن مبتلا به اضطراب کووید - 19 با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 17 بیمار). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2011) را طی یک ماه در 10 جلسه 75 دقیقهای بهصورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس اضطراب کووید -19 (علیپور و همکاران، 1398)، پرسشنامه اضطراب سلامت (سالکوکیس و وارویک، 2002) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش اضطراب سلامت و بهبود خودتنظیمی هیجانی این زنان شود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با بهرهگیری از فنونی همانند شناسایی هیجانها، آموزش آگاهی هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 مورد استفاده قرار گیرد.
مرضیه طالب زاده شوشتری؛ مهشید احمدنژاد
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی احساس کهتری و خود مهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجیگری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی شهر اهواز در سال 1399 را شامل میشود. طرح پژوهش همبستگی و بهشیوه مدلیابی معادلات ساختاری بود. در همین راستا ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی احساس کهتری و خود مهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجیگری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی شهر اهواز در سال 1399 را شامل میشود. طرح پژوهش همبستگی و بهشیوه مدلیابی معادلات ساختاری بود. در همین راستا با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، نمونهای برابر با 250 نفر از بین کسانی که پرسشنامه علائم قبل از قاعدگی را تکمیل کرده بودند، انتخاب شد. دادهها با استفاده از ابزار غربالگری علائم قبل از قاعدگی (2011)، شاخص مقایسهای احساس کهتری (1995)، پرسشنامه خودمهارگری - فرم کوتاه (2004)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده (1986) جمعآوری شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS25 و Amos22 استفاده شد. یافتهها: نتایج بیانگر برازندگی مدل پیشنهادی با دادهها بود. همچنین یافتهها نشان داد که حمایت اجتماعی، رابطه احساس کهتری بر افسردگی و استرس، همچنین رابطه خودمهارگری بر افسردگی و استرس را میانجیگری میکند. اما در این پژوهش اثر غیر مستقیم حمایت اجتماعی در رابطه احساس کهتری بر اضطراب و خودمهارگری بر اضطراب یافت نشد (P<0/05). همچنین مسیر مستقیم احساس کهتری با استرس و حمایت اجتماعی با اضطراب تایید نشد و از مدل نهایی حذف شد. نتیجهگیری: بنابراین، حمایت اجتماعی میتواند یک عامل موثر در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی در رابطه با متغیرهای احساس کهتری، خودمهارگری، افسردگی، اضطراب و استرس در نظر گرفته شود.
مریم فرخ نیا؛ علی فتحی آشتیانی؛ عماد اشرفی؛ فرمهر ابطحی
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر، برای درمان چاقی کودکان، به مداخلات رفتاری سبک زندگی متمرکز بر والد، توجه بیشتری شده است. بر این اساس، این مطالعه با هدف اصلی مروری بر اثربخشی مداخلات متمرکز بر والد در درمان چاقی کودکان و نوجوانان، و با هدف فرعی بررسی میزان ریزش در مطالعات انتخاب شده انجام شد. روش: 1476 مقاله بین سالهای 2021-1957 میلادی، با انواع ...
بیشتر
مقدمه: در سالهای اخیر، برای درمان چاقی کودکان، به مداخلات رفتاری سبک زندگی متمرکز بر والد، توجه بیشتری شده است. بر این اساس، این مطالعه با هدف اصلی مروری بر اثربخشی مداخلات متمرکز بر والد در درمان چاقی کودکان و نوجوانان، و با هدف فرعی بررسی میزان ریزش در مطالعات انتخاب شده انجام شد. روش: 1476 مقاله بین سالهای 2021-1957 میلادی، با انواع کلیدواژههای مرتبط با مداخله، والد، چاقی و اضافه وزن، در دامنه سنی 18-6 سال، از پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Science Direct و PsyINFO در مرحله اول شناسایی شدند. پس از اعمال ملاکهای ورود و خروج و بررسی مقالات مرتبط، نهایتاً ده مطالعه کارآزمایی کنترلشده تصادفی (RCTs) که پیامد اصلی آنها کاهش شاخص توده بدنی (BMI) بود، به طور سیستماتیک مرور شدند. از روش استاندارد بررسی مشخصات جمعیت، جزئیات مداخله، استفاده از گروه کنترل، و گزارش پیامدها (PICO) در انتخاب، و از روش بیانیه استانداردسازی گزارش در مطالعات کارآزمایی بالینی (CONSORT)، در ارزیابی کیفیت مقالات استفاده شد. یافتهها: دامنه کاهش نمرات استاندارد BMI در پایان مداخلات بین 31/0- 06/0، و در پایان پیگیریهای 24–13 ماهه بین 42/0–16/0 بود. میزان ریزش تا پایان پژوهشها، به طور میانگین 3/32 درصد (50-13 درصد) بود. نتیجهگیری: به طور کلی، مداخلات رفتاری جامع سبک زندگی متمرکز بر والد در کاهش BMI کودکان اثربخش هستند، اما لازم است تا نتایج آنها با احتیاط تفسیر شده و پژوهشهای جامع و استاندارد شده بیشتری در آینده انجام شوند.
مهری مهرپرور؛ سیدبهاالدین کریمی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد. روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر داغننگ و اضطراب مرگ بیماران مصروع شهرستان بوکان انجام شد. روش: پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران مبتلا به صرع مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال 1399 بود. بر این اساس 60 نفر (22 مرد و 38 زن) در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل و به روش گمارش تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایش به شیوه کارآزمایی بالینی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دوبار در هفته و با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970) و مقیاس تعدیلشده استیگمای بیماری ریتچر (2003) جهت گردآوری دادهها مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب مرگ (P=0/05 ) و داغننگ (P=0/01) و مولفههای آن از جمله تنهایی (P=0/01)، تأیید تصورات قالبی (P=0/01)، تجربۀ تبعیض اجتماعی (P=0/05) و کنارهگیری از اجتماع (P=0/05) را نشان میدهد. بنابراین استفاده از درمان شناختی- بر اضطراب مرگ و داغننگ و مولفههای آن از جمله تنهایی، تأیید تصورات قالبی، تجربۀ تبعیض اجتماعی، کناره گیری از اجتماع آزمودنیهای گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش اضطراب مرگ و داغننگ در بیماران مصروع شهرستان بوکان شد.
عبدالله مفاخری؛ محمد خرمی؛ فائزه کاویانی؛ سمیه اشرفی فرد
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر بهصورت نمونهگیری در دسترس ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در ابتدا پیشآزمون با پرسشنامههای نظمجویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2009) و خودکارآمدی عمومی شوارتز (1981) انجام و گروه آزمایش تحت درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. گروه گواه فاقد مداخله بودند پس از این مرحله و بعد از اجرای یک پسآزمون، دادهها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها حاکی از افزایش میانگین گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و تمامی راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان بوده و از طرفی افزایش نمره خودکارآمدی عمومی و راهبرد تنظیم هیجان مثبت و کاهش نمره راهبرد تنظیم هیجان منفی مادران را در پی داشت. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و افزایش خودکارآمدی شده و این امر میتواند با آگاهیدادن و کمک به بازسازی شناختی، کنترل هیجانات مثبت را جایگزین هیجانات منفی کرده و سبب کاهش آسیب روانی مادران شود.
ریحانه مصلحی؛ زهره لطیفی
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) ...
بیشتر
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعهکننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاکهای ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکتکنندگان پرسشنامههای بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله بهعنوان پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازهگیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی بهمدت 14 جلسه 60 دقیقهای بر روی گروه آزمایشی اجرا و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافتهها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکتکننده در آموزش خودشفابخشی را بهطور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد. نتیجهگیری: میتوان روش خود شفابخشی را بهعنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتنگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
ماریه عبدالقادری؛ محمد نریمانی؛ اکبر عطادخت؛ عباس ابوالقاسمی؛ موسی کافی؛ حمید رضا حاتمیان
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثر رویکرد درمان مثبتنگر بر بهبود خواب و کاهش درد بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: این پژوهش، نیمهآزمایشی، با طرح پیش آزمون و پسآزمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان رشت در سال 1397 بود. نمونه پژوهش 24 بیمار مبتلا ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثر رویکرد درمان مثبتنگر بر بهبود خواب و کاهش درد بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: این پژوهش، نیمهآزمایشی، با طرح پیش آزمون و پسآزمون انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان رشت در سال 1397 بود. نمونه پژوهش 24 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بودند که از میان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به انجمن مالتیپل اسکلروزیس شناسایی و بهصورت تصادفی به دو گروه 12 نفری (گروه آزمایشی و گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خواب پترزبورگ، مدیریت درد، استفاده شد. برای گروههای آزمایش 8 جلسه درمانی 60 دقیقهای برگزار شد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل داده ها از تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که رواندرمانی مثبتنگر بر مدیریت درد و کیفیت خواب بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مؤثر بوده است (001/0>P). نتیجهگیری: این یافته ها حاکی از آن است که رواندرمانیمثبتنگر بر متغیرهای روانشناختی مؤثر و از آنها بهعنوان درمانهای مکمل در کنار درمانهای دارویی برای بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس می توان استفاده کرد.
لیلا راضی؛ داریوش جلالی
چکیده
مقدمه: ادراک از بیماری که نقش مهمی در فرایند درمان و پیروی از دستورات بهداشتی دارد تحت تاثیر عوامل مختلف روانشناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابلهای در رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (اماس) بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی با طرح همبستگی مبتنی ...
بیشتر
مقدمه: ادراک از بیماری که نقش مهمی در فرایند درمان و پیروی از دستورات بهداشتی دارد تحت تاثیر عوامل مختلف روانشناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابلهای در رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (اماس) بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر و جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مطبهای متخصصان مغز و اعصاب و همچنین بیمارستان کاشانی شهر شهرکرد در سال 1399 بود که از میان آنها تعداد 250 نفر، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمعآوری داده شامل پرسشنامه ادراک بیماری بردبنت و همکاران، پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو، مقیاس عملکرد خانواده بیشاپ و بالدوین و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس و فولکمن بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-24 و Amos-19 و به روش تحلیل مسیر تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد راهبردهای مقابلهای در رابطه بین روانرنجورخویی، وجدانگرایی، توافقپذیری، تجربهگرایی، برونگرایی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری نقش میانجی دارد. نتیجهگیری: عملکرد خانواده و ویژگیهای شخصیتی میتوانند با تاثیرات مثبت بر اتخاذ راهبردهای مقابلهای موثر، ادراک بهتری از بیماری را برای فرد به دنبال داشته باشند.
آزاده فتحی دوکی؛ لیلا حسننیا؛ محمد کاظم فخری؛ سیده علیا عمادیان؛ الهه فتحی دوکی
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت از جمله بیماریهای مزمن میباشد که مشکلات هیجانی میتواند در روند درمان آن تداخل ایجاد کند. این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مذهبمحور (RCBT) و آموزش تابآوری در ابرازگری هیجان بیماران دیابت نوع دو انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل میباشد ...
بیشتر
مقدمه: بیماری دیابت از جمله بیماریهای مزمن میباشد که مشکلات هیجانی میتواند در روند درمان آن تداخل ایجاد کند. این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مذهبمحور (RCBT) و آموزش تابآوری در ابرازگری هیجان بیماران دیابت نوع دو انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل میباشد که از میان بیماران دیابت نوع دو مراجعهکننده به مراکز خدمات جامع سلامت با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی ساده در سه گروه 15 نفر شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. یک گروه آزمایشی 10 جلسه 60 دقیقهای RCBT و گروه دیگر 9 جلسه 60 دقیقه آموزش تابآوری دریافت کردند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون بنفرونی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین گروههای آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون ابرازگری هیجان با کنترل پیشآزمون در سطح اطمینان 95 درصد تفاوت وجود دارد (05/p<). همچنین بین دو گروه درمان شناختی - رفتاری مذهب محور و آموزش تابآوری نیز در سطح 95 درصد اطمینان تفاوت وجود ندارد (05/0P<). نتیجهگیری: نتایج نشان داد که درمان شناختی - رفتاری مذهبمحور و آموزش تابآوری در افزایش ابرازگری هیجان بیماران دیابتی موثر است و میتواند به عنوان یک درمان کمکی برای بیماران دیابتی مفید واقع شود.
مهناز علی اکبری دهکردی؛ سیده ساناز سعیدی؛ فاطمه عیسی زاده؛ مریم علی اکبری؛ علیرضا منزوی چالشتری
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل فعالیتهای افزایشدهنده هیجانات مثبت مردان و زنان در دوره قرنطینه (بهدلیل همهگیری بیماری ناشی از وجود ویروس کرونا) با توجه به نیازهای پنجگانه ویلیام گلاسر بود. روش: روش تحقیق در این مطالعه ترکیبى (کیفى و کمى) بود که در آن دادههای کمی نقش تکمیلی برای دادههای کیفی داشتند. جامعه مورد پژوهش در این مطالعه ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل فعالیتهای افزایشدهنده هیجانات مثبت مردان و زنان در دوره قرنطینه (بهدلیل همهگیری بیماری ناشی از وجود ویروس کرونا) با توجه به نیازهای پنجگانه ویلیام گلاسر بود. روش: روش تحقیق در این مطالعه ترکیبى (کیفى و کمى) بود که در آن دادههای کمی نقش تکمیلی برای دادههای کیفی داشتند. جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افرادی بودند که در دوران همهگیری ویروس کرونا سبک زندگی قرنطینه را برگزیدند. روش نمونهگیری در پژوهش حاضر از نوع نمونهگیری مبتنی بر هدف و حجم نمونه 474 نفر (309 زن و 165 مرد) بود. در بخش کیفى دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا مقولهبندی و کدگذاری گردید. در بخش کمی برای توصیف دادهها از نرمافزار spss-21 استفاده شد و نتایج بر اساس نظریه نیازهای پنجگانه گلاسر کدگذاری و تحلیل شدند. یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق حاضر 63 فعالیت استخراج شدند که در میان افراد در زمان قرنطینه شیوع بیشتری داشتند؛ افراد از طریق این فعالیتها میتوانستند تمام نیازهای خود را برطرف کرده و از این طریق موجب ایجاد هیجانات مثبت در خود شوند. تحلیل استنباطی یافتههای این پژوهش نشان داد که، در همه فعالیتهای انجام شده در سطوح نیاز به بقا، عشق و آزادی بین زنان و مردان تفاوت معنیدار وجود داشت و در میان تمامی نیازها، در نیاز به قدرت و آزادی بین گروههای سنی مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد نمود که افراد می بایست ضمن رعایت پروتکلهای بهداشتی روزانه فعالیتهایی انجام دهند که برطرفکننده نیازهای پنجگانه شان باشد و از این طریق به هیجانات مثبت دست پیدا کرده و از هیجانات منفی جلوگیری کنند.