سحر باقری؛ محمد حاتمی؛ حسن رضایی جمالویی؛ مسلم عباسی
چکیده
مقدمه: نظر به مزمن و طولانیبودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمانهای شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل ...
بیشتر
مقدمه: نظر به مزمن و طولانیبودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمانهای شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنیها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) یک تا 5/5 و هدفمندانه و داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایشی و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامههای خستگی فیسک (1994) و خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده تحلیل کوواریانس مختلط با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس مختلط با اندازهگیری مکرر نشان داد که درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس اثربخش هستند. همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی و خودانتقادی حفظ شد. نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میتوان از آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
سرور خبازثابت؛ علی پولادی ریشهری؛ مولود کیخسروانی؛ محمدرضا بحرانی
چکیده
مقدمه: در چند دهه اخیر برداشتهای تازهای از زیبایی شده و زیبایی به عنوان جذابیت و بینقصبودن تعریف میشود. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع ...
بیشتر
مقدمه: در چند دهه اخیر برداشتهای تازهای از زیبایی شده و زیبایی به عنوان جذابیت و بینقصبودن تعریف میشود. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیکهای زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل میشد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای گرایش به جراحی زیبایی اعتمادیفر و امانی (1392)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، باورهای غیرمنطقی جونز (1969) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافتهها: نتایج نشانداد که متغیرهای تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان پیشبینیکننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین تحلیل دادهها نشاندهنده مناسب بودن شاخصها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. یافتههای مدل ساختاری نشانداد که مسیر تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با تنظیم شناختی هیجان بهطور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان معنادار میباشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، میتواند برای رواندرمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناختهای غیرمنطقی و آموزش سبکهای مقابلهای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
مهشید تیرگر؛ فاطمه گلشنی؛ آنیتا باغداساریانس؛ سوزان امامی پور
چکیده
مقدمه: با توجه به افزایش قابل توجه شیوع چاقی و اضافه وزن در ایران بهخصوص در کودکان سن مدرسه، شناسایی عوامل ایجادکننده چاقی کودکان اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل چاقی کودکان بر اساس استرس فرزندپروری و شاخص توده بدنی مادر با میانجیگری روشهای غذادهی است. روش: نمونه آماری پژوهش را 460 نفر از دانشآموزان 7 تا 11 ساله مدارس ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به افزایش قابل توجه شیوع چاقی و اضافه وزن در ایران بهخصوص در کودکان سن مدرسه، شناسایی عوامل ایجادکننده چاقی کودکان اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل چاقی کودکان بر اساس استرس فرزندپروری و شاخص توده بدنی مادر با میانجیگری روشهای غذادهی است. روش: نمونه آماری پژوهش را 460 نفر از دانشآموزان 7 تا 11 ساله مدارس شهر تهران به همراه مادران آنها تشکیل دادهاند. آزمودنیها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. پس از اندازهگیری شاخص توده بدنی کودکان و مادران، پرسشنامههای استرس فرزندپروری (فرم کوتاه) و شیوههای غذادهی والدین، توسط مادران تکمیل شد. دادهها با استفاده از روش معادلات ساختاری و با بهرهگیری از نرمافزار Amos تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: مدل بهطور کلی از برازش مناسبی برخوردار بود. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص توده بدنی مادر، استرس والدینی، غذادادن هیجانی، غذادادن ابزاری، غذادادن کنترلی و غذادادن تشویقی بهصورت مستقیم شاخص توده بدنی کودک را پیشبینی میکنند. نتایج بهدست آمده نشان داد شاخص توده بدنی مادر و استرس والدینی بهصورت غیرمستقیم با میانجیگری روشهای غذادهی مادر از جمله غذادادن هیحانی، ابزاری، کنترلی و تشویقی نیز شاخص توده بدنی کودک را پیشبینی میکنند. نتیجهگیری: یافته این این پژوهش نشان داد این روابط میتواند بهعنوان مدل، چاقی کودکان را پیشبینی نماید و به بینشهای مفیدی از نظر مداخلات در پیشگیری منجر گردد.
فرزانه ابراهیمی؛ زیبا برقی ایرانی؛ مهناز علی اکبری دهکردی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی، کیفیت خواب و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود. روش: در یک طرح توصیفی- همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان یائسه مراجعهکننده به خانههای سلامت ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی، کیفیت خواب و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود. روش: در یک طرح توصیفی- همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان یائسه مراجعهکننده به خانههای سلامت منطقه هفت شهر تهران در سه ماهه اول سال 1397 بود. از بین این جامعه تعداد 30 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از جامعه آماری مورد نظر بر اساس روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفراز زنان برگزیده شدند، گروه آزمایشی شامل 15 نفر و گروه کنترل نیز شامل 15 نفر بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه ﺗﻮﺳﻂ واﺗﺴﻮن و ﻫﻤﮑﺎران (١٩٨٨)، شاخص عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (2000) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) استفاده شد. سپس با استفاده از روش کواریانس چند متغیری نسبت به تحلیل دادهها پرداخته شد. یافتهها: نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود عملکرد جنسی، کاهش خلق منفی و کیفیت خواب در زنان یائسه موثر میباشد. نتیجهگیری: این روش درمانی اجتناب ها را هدف درمانی خود قرار میدهد تا بهمنظور تجربهکردن به جای کنترل یا تغییر دادن ارزیابیهای منفی یک بازگشایی اساسی بوجود آورد. بنابراین میتوان گفت از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود عملکرد جنسی، خلق و افزایش کیفیت خواب در زنان یائسه میتوان استفاده کرد.
رضا گل پور؛ فاطمه زکی پور
چکیده
مقدمه: این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشآموزان دختر انجام شده است. روش: روش این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش دانشآموزان دختر مقطع یازدهم و دوازدهم متوسطه شهرستان نوشهر میباشند که از بین آنها 148 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشآموزان دختر انجام شده است. روش: روش این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش دانشآموزان دختر مقطع یازدهم و دوازدهم متوسطه شهرستان نوشهر میباشند که از بین آنها 148 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامههای مقیاس خوردن اجباری کاگان و اسکویرس، پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل و فرم کوتاهمدت مقیاس خود دلسوزی رائس و همکاران را تکمیل نمودند. از شاخصهای توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد برای تجزیهوتحلیل دادهها و از تحلیل مسیر برای آزمون فرضیهها استفاده شد. یافتهها: نتایج آماری نشان داده است اثر غیرمستقیم مشکلات خوردن بهواسطه اعتیاد به فضای مجازی معنیدار است، همچنین اثر غیرمستقیم مشکلات خوردن بهواسطه خود دلسوزی مثبت و منفی نیز معنیدار است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج، خود دلسوزی در رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن نقش تعدیلکنندگی دارد.
سپیده قطبی؛ زهرا سادات گلی
چکیده
مقدمه: دیابت بارداری یک مشکل بهداشتی در حال افزایش در سراسر دنیا و یکی از شایعترین عوارض دوران بارداری است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر راهبردهای کنترل فکر و کاهش اضطراب زنان مبتلا به دیابت بارداری بود. روش: روش پژوهش حاضر مداخلهای از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون همراه گروه گواه ...
بیشتر
مقدمه: دیابت بارداری یک مشکل بهداشتی در حال افزایش در سراسر دنیا و یکی از شایعترین عوارض دوران بارداری است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر راهبردهای کنترل فکر و کاهش اضطراب زنان مبتلا به دیابت بارداری بود. روش: روش پژوهش حاضر مداخلهای از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون همراه گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری مراجعهکننده به مراکز جامع خدمات سلامت کاشان با محدوده سنی 18 تا 45 سال بودند. تعداد نمونه در پژوهش حاضر 30 نفر (15 نفر در هر گروه) با روش نمونهگیری هدفمند (زنانی که مبتلا به دیابت بارداری و در 16 هفته اول بارداری بودند) بود. برای اجرای مداخله از برنامه درمان فراشناختی ولز و برای اندازهگیری متغیرهای وابسته از سیاهه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه کنترل فکر(TCQ) و برای تحلیل دادهها نیز از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد درمان فراشناختی بر کاهش اضطراب (05/0p<) و کنترل فکر و ابعاد آن در زنان مبتلا به دیابت بارداری معنادار است (05/0p<). نتیجهگیری: با توجه به نتایج، جهت عملیکردن و دسترسی آسان به برنامههای درمان فراشناختی برای زنان مبتلا به دیابت بارداری با اجرای کلاسهای درمان فراشناختی در مراکز بهداشت و سلامت میتوان راهبردهای کنترل فکر آنها را بهبود و اضطراب آنها را کاهش داد.
اسماعیل سلیمانی؛ پریسا شریفی
چکیده
مقدمه: در شرایط شیوع گسترده ویروس کرونا، رفتارهای خودمراقبتی نقش مهمی در سلامت فردی و عمومی دارد در نتیجه شناسایی پیشایندهای آن مهم است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش شفقت خود، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی اعضای خانواده مبتلا به کوید-19 انجام گرفت. روش: در پژوهش مقطعی حاضر از طرح همبستگی استفاده ...
بیشتر
مقدمه: در شرایط شیوع گسترده ویروس کرونا، رفتارهای خودمراقبتی نقش مهمی در سلامت فردی و عمومی دارد در نتیجه شناسایی پیشایندهای آن مهم است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش شفقت خود، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا در پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی اعضای خانواده مبتلا به کوید-19 انجام گرفت. روش: در پژوهش مقطعی حاضر از طرح همبستگی استفاده شد. جامعه پژوهش، اعضای خانواده افراد مبتلا به کوید-19 بودند، و 235 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از یک خودگزارشی 10 سوالی رفتارهای خودمراقبتی، مقیاس اضطراب کرونا، مقیاس تنظیم هیجان و مقیاس شفقت خود استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که بین مهربانی به خود (مولفه اول شفقت خود) و علائم روانی اضطراب کرونا با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد، و بین راهبرد تنظیم هیجان فرونشانی و رفتارهای خودمراقبتی رابطه منفی و معناداری است. اما دو مولفه شفقت خود شامل تجارب مشترک انسانی و ذهنآگاهی، و راهبرد تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد و علائم جسمی اضطراب کرونا با رفتارهای خودمراقبتی رابطه معناداری نداشتند. همچنین، مهربانی با خود، علائم روانی اضطراب کرونا و راهبرد فرونشانی هیجان پیشبینیکننده رفتارهای خودمراقبتی کرونا بودند. نتیجهگیری: بنابراین، در توضیح رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با شیوع ویروس کرونا توجه داشتن به مهربانی با خود، علائم روانی اضطراب کرونا و راهبرد فرونشانی هیجان کمککننده خواهد بود.
نرگس رئوفی عادگانی؛ ایلناز سجادیان؛ ناهید رئیسی دهکردی
چکیده
مقدمه: بروز بیماریهای خاص همچون سرطان در فرزندان، سلامت روان مادران را با آسیب جدی مواجه میسازد، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر خودمراقبتی و خستگی از شفقت مادران دارای کودکان مبتلا به سرطان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. بدین منظور ...
بیشتر
مقدمه: بروز بیماریهای خاص همچون سرطان در فرزندان، سلامت روان مادران را با آسیب جدی مواجه میسازد، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر خودمراقبتی و خستگی از شفقت مادران دارای کودکان مبتلا به سرطان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 45 روزه بود. بدین منظور 25 مادر دارای کودکان مبتلا به سرطان مراجعهکننده به مرکز آموزشی - درمانی امید اصفهان در سال 1397 به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (12 مادر در گروه آزمایش و 13 مادر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان مبتنی بر شفقت را 8 جلسه 90 دقیقهای، در طی دو ماه و نیم دریافت نمودند اما گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) و پرسشنامه کیفیت زندگی حرفهای (استم، ۲۰۰۵) بود. یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر خودمراقبتی و خستگی از شفقت مادران دارای کودکان مبتلا به سرطان در مراحل پسآزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (001/0>p). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که از درمان مبتنی بر شفقت به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود خودمراقبتی و کاهش خستگی از شفقت مادران دارای کودک مبتلا به سرطان استفاده شود.
فاطمه صغری حجازی؛ رضایت پرویزی؛ زینب خانجانی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فعالسازی رفتاری بر انعطافپذیری شناختی و افسردگی در بیماران با سابقه جراحی قلب انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران قلبی جراحی شده در بیمارستانهای قلب شهر تبریز بود. بر این اساس حدود 60 نفر در دو گروه 30 نفری ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فعالسازی رفتاری بر انعطافپذیری شناختی و افسردگی در بیماران با سابقه جراحی قلب انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون یا گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران قلبی جراحی شده در بیمارستانهای قلب شهر تبریز بود. بر این اساس حدود 60 نفر در دو گروه 30 نفری شامل گروه آزمایش (30=N) و گروه کنترل (30 =N) و به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد افسردگی بک، استیر و براون (1996) و پرسشنامه انعطافپذیری شناختی دنیس و واندر وال (2010) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره درمان فعالسازی رفتاری بر افسردگی (05/0P>) و انعطافپذیری شناختی (01/0P>) و مولفههای آن از جمله جایگزینها (05/0P>)، کنترل (01/0P>)، جایگزینهایی برای رفتارهای انسانی (05/0P>)، موثر میباشد. بنابراین استفاده از درمان فعالسازی رفتاری بر افسردگی و انعطافپذیری شناختی و مولفههای آن از جمله جایگزینها، کنترل و جایگزینهایی برای رفتارهای انسانی گروه آزمایش تاثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: گروه درمان فعالسازی رفتاری باعث کاهش افسردگی و افزایش انعطافپذیری شناختی و مولفههای آن از جمله جایگزینها، کنترل و جایگزینهایی برای رفتارهای انسانی آن در بیماران جراحی قلب شده میباشد.
امینه جلالی؛ رضا پورحسین؛ احمد علیپور؛ غلامعلی افروز
چکیده
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور ...
بیشتر
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین - درون آزمودنیهای آمیخته است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که بهصورت هدفمند از بین اعضای انجمن دیابت کرمان و مطبهای خصوصی پزشکان متخصص داخلی انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی، انجام یافت. یافتهها: طبق نتایج تحلیل واریانس بین - درون آزمودنیهای آمیخته، میانگین نمرات کیفیت زندگی (سلامت جسمی و روانی) در مراحل پسآزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیشآزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. نتیجهگیری: هرچند آموزشهای پزشکی و خودمراقبتی و مداخلات روانشناختی، بهتنهایی نیز برای افراد مبتلا به دیابت لازم و مفید هستند، اما برای ارتقا کیفیت زندگی و پایداری نتایج بهدست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روانشناختی، ضرورت دارد.