7. نقش روان شناسی سلامت در ارتقای نظام بهداشتی
مجید یوسفی افراشته؛ معصومه مرادی؛ لیلا رحماندل
چکیده
مقدمه: یائسگی به عنوان یکی از مسائل مهم در بهداشت سلامت جنسی زنان است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراکشده، خودشفقتورزی و سرسختی روانی با عملکرد جنسی و کیفیت زندگی در زنان یائسه با میانجیگری نگرش به یائسگی بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بر روی زنان یائسه شهر زنجان در سال 1401 بود. از بین ...
بیشتر
مقدمه: یائسگی به عنوان یکی از مسائل مهم در بهداشت سلامت جنسی زنان است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراکشده، خودشفقتورزی و سرسختی روانی با عملکرد جنسی و کیفیت زندگی در زنان یائسه با میانجیگری نگرش به یائسگی بود.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بر روی زنان یائسه شهر زنجان در سال 1401 بود. از بین آنها 293 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامهها روایی و پایایی آنان مورد بررسی و تایید شد. از تحلیل مسیر برای تحلیل مدل استفاده شد.
یافتهها: نتایج اثر معنادار و مستقیم بین حمایت اجتماعی ادراکشده (p>0/05،β=0/19)، خودشفقتورزی (p>0/05، β= 0/13)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/19 )، نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/13) با عملکرد جنسی، همچنین حمایت اجتماعی ادراکشده (p >0/05، β= 0/23)، خودشفقتورزی (p >0/05، β= 0/19)، سرسختی روانی (p>0/05،β=0/23) و نگرش به یائسگی (p>0/05، β=0/20) با کیفیت زندگی نشان داد. برای تحلیل نقش میانجی از روش غیر مستقیم استفاده شد.
نتیجهگیری: میانجیگری نگرش به یائسگی در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده، خود شفقت ورزی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید شد. ولی میانجیگری نگرش به یائسگی در رابطه سرسختی روانی با کیفیت زندگی و عملکرد جنسی تایید نشد
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
حمیدرضا حیدری؛ هاجر ترکان
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
stress
مصطفی بلقان آبادی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 180 نفر از بیمارانی که در کلینیکهای سطح شهر مشهد که توسط پزشک متخصص تشخیص بیماری قلبی- عروقی گرفتند بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامههای تیپ شخصیتی D دنولت (2005)، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسشنامه اضطراب فراگیر اسپیترز و همکاران (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که تیپ شخصیتی D بهطور معناداری با اضطراب فراگیر (001/0>p)، کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معنادار دارد. همچنین اضطراب فراگیر نیز با کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد اضطراب فراگیر نقش میانجی در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ایفا میکند (05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که در رابطۀ بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران قلبی- عروقی، اضطراب فراگیر نقش میانجیگرانه ایفا میکند.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
محمدرضا تمنایی فر؛ اعظم منصوری نیک؛ شیوا احمدپور سامانی
چکیده
مقدمه: کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی تحت تأثیر عوامل متعددی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران قلبی با میانجیگری رفتارهای خودمراقبتی انجام شد.روش: پژوهش از نوع مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری 300 نفر از بیماران قلبی مراجعهکننده به بیمارستان جم و کلینیک تخصصی ...
بیشتر
مقدمه: کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی تحت تأثیر عوامل متعددی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران قلبی با میانجیگری رفتارهای خودمراقبتی انجام شد.روش: پژوهش از نوع مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری 300 نفر از بیماران قلبی مراجعهکننده به بیمارستان جم و کلینیک تخصصی قلب و عروق بوستان بودند که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای پنج عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1989)، کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و رفتار خودمراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلب (جارسما و همکاران، 2003) استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این نتایج حاکی از این بود که اثر مستقیم روانرنجوری، برونگرایی و توافقپذیری بر کیفیت زندگی معنیدار است (01/0>P). هنگامیکه رفتارهای خودمراقبتی به عنوان میانجی در ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی و کیفیت زندگی وارد میشود، اثر غیرمستقیم و معنادار روان رنجوری و وجدانیبودن بر کیفیت زندگی به ترتیب برابر با 09/۰- و 049/0 است (01/0>P). بنابراین رفتارهای خودمراقبتی رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی روانرنجوری و وجدانیبودن با کیفیت زندگی را میانجی میکنند.نتیجهگیری: این نتایج تلویحات مهمی برای عملکرد بالینی و تحقیقات در زمینهی روانشناسی سلامت بیماران قلبی دارد و ضرورت توسعهی رویکردها و مدیریت بهتر این بیماران را در رفتارهای خودمراقبتی نشان میدهد.
امینه جلالی؛ رضا پورحسین؛ احمد علیپور؛ غلامعلی افروز
چکیده
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور ...
بیشتر
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین - درون آزمودنیهای آمیخته است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که بهصورت هدفمند از بین اعضای انجمن دیابت کرمان و مطبهای خصوصی پزشکان متخصص داخلی انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی، انجام یافت. یافتهها: طبق نتایج تحلیل واریانس بین - درون آزمودنیهای آمیخته، میانگین نمرات کیفیت زندگی (سلامت جسمی و روانی) در مراحل پسآزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیشآزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. نتیجهگیری: هرچند آموزشهای پزشکی و خودمراقبتی و مداخلات روانشناختی، بهتنهایی نیز برای افراد مبتلا به دیابت لازم و مفید هستند، اما برای ارتقا کیفیت زندگی و پایداری نتایج بهدست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روانشناختی، ضرورت دارد.
محمدرضا عبدلی بیدهندی
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش درمان حساسیتزدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت. روش: طرح پژوهشی نیمه تجربی و با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر مراجعهکننده به کلینیک بازتوانی ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش درمان حساسیتزدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت. روش: طرح پژوهشی نیمه تجربی و با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر مراجعهکننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود که نمونهای به تعداد 36 نفر از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروههای آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقهای بهصورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تأثیر رویداد و آزمون کیفیت زندگی SF-36 را قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافتهها: نتایج در مرحله پسآزمون نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیتزدایی و گروه کنترل در زیر مؤلفه مشکلات هیجانی و در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیتزدایی و گروه کنترل در مؤلفههای عملکرد جسمانی، مشکلات هیجانی، انرژی/ خستگی، بهزیستی هیجانی و درد و تفاوت معنادار گروه شمارش و گروه کنترل در مؤلفههای مشکلات هیجانی و بهزیستی هیجانی بود. نتایج هیچگونه تفاوت معناداری بین اثربخشی دو نوع مداخله، بر کیفیت زندگی افراد نشان نداد. نتیجهگیری: بنابراین، روش درمان حساسیتزدایی و روش شمارش در ارتقای کیفیت زندگی در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مؤثرند.
سید مرتضی موسوی؛ افسانه خواجوند خوشلی؛ جوانشیر اسدی؛ حسن عبداله زاده
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و کلینیک طوبی شهر ساری در نیمه اول سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس خودشفقتی نف (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت را در 8 جلسه 120 دقیقهای به شیوه گروهی دریافت نمودند. یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی و کیفیت زندگی در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بودهاند (01/0 > p). یافتهها اثربخشی بیشتر درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی بیماران را تأیید نمود. در متغیر کیفیت زندگی بین دو شیوه درمانی تفاوت معنیداری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده توصیه میگردد روان شناسان و متخصصان سلامت از این دو مدل درمانی جهت کاهش مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به لوپوس استفاده نمایند.
آمنه خلعتبری؛ شهره قربان شیرودی؛ محمد رضا زربخش؛ طاهر تیزدست
چکیده
مقدمه: نقش درمانها و مداخلات روانشناختی در بیماریهای مزمن مورد تأیید قرار گرفته است، ازاینرو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تنکابن بود. روش: این پژوهش مطالعه آزمایشی با روش نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: نقش درمانها و مداخلات روانشناختی در بیماریهای مزمن مورد تأیید قرار گرفته است، ازاینرو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تنکابن بود. روش: این پژوهش مطالعه آزمایشی با روش نمونهگیری هدفداربود و جامعه آماری آن بیماران دیابتی بیمارستان شهر تنکابنبود که 200 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند و پس از انجام آزمون متغیر وابسته، افرادی که انحراف معیار متفاوتی با سایرین داشتند، گزینششدند که تعداد آنها 100 نفر بود و از بین 45 نفر بهصورت تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل قرار گرفتند که مقیاسهای ولع به غذا- صفت داچ، کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع 2 طبق شاخص چهار عاملی هالینگستد و پریشانی روانشناختی نجاریان و داودی به آنان و 12 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و 12 جلسه درمان اکت اجرا شد (جلسه 45 دقیقه). جلسات برای هر مداخله هفتهای دو جلسه با فاصله 3 روز اجرا گردید. پایان درمان هر سه گروه مورد پسآزمون قرار گرفتند. یافتهها: تفاوت میانگینهای دو گروه در ولع خوردن، کیفیت زندگی و پریشانی روانشناختی به ترتیب (264/7-)، (054/7) و (914/7-) بود که نشان داد افرادیکه تحت تأثیر درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتهاند نسبت به افرادیکه تحت درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتهاند، در میزان هر یک از متغیرهای ذکر شده در پسآزمون اثربخشی بیشتری از خود نشان دادند. نتیجهگیری: نتایج حاکی از روند کاهشی ولع خوردن، پریشانی روانشناختی و افزایش کیفیت زندگی در مرحله پیگیری و اثربخشی هر دو رویکرد و برتری رویکرد اکت بود؛ بنابراین میتوان از این درمان در شرایط مختلف جهت بهبود زندگی افراد استفاده کرد.
محسن کریمی راهجردی؛ منصور سودانی؛ مریم غلامزاده جفره؛ پرویز عسگری
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود. روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاسهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی بر افسردگی، رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ بود. روش: روش اینپژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران دیابتی نوع ۲شهر مشهد در سال 1398 بود. در این پژوهش 4 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاسهای افسردگی، رضایت جنسی و پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. دادهها با استفاده از شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی بر کاهش افسردگی و بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ اثربخش است. نتیجهگیری: میتوان از درمان بهزیستی روانشناختی بهعنوان یک راهبرد کوتاهمدت رواندرمانی که با پیامدهای مثبت در زندگی فردی و بین فردی همراه است، برای کاهش افسردگی، بهبود رضایت جنسی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ استفاده کرد.
علیرضا آقا یوسفی؛ یارحسین صفری؛ سارا احمدی؛ پرستو عباسپور
چکیده
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماریهای مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیدهای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش-پسآزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعهی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده ...
بیشتر
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماریهای مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیدهای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش-پسآزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعهی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده پزشکی در مرکز دیابت شهر کرمانشاه در سال 1395 بود. از میان این بیماران 40 نفر با توجه به معیارهای شمول و به روش دردسترس انتخاب و بهصورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه راهبردهای مقابلهای فولکمن-لازاروس، رویدادها و تغییرات زندگی خانوادگی (FILE) و فرم کوتاه کیفیت زندگی بیماران دیابتی (DQOL-BCI) را تکمیل نمودند. یافتهها: نتایج نشان داد مقابله درمانگری بهصورت معناداری منجر به افزایش کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله جستجوی حمایت اجتماعی، مسئله گشایی برنامهریزیشده، ارزیابی مجدد مثبت و کاهش استرس و دوری گزینی و خویشتنداری در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترلشده است (01/0˂Pو 05/0˂P)؛ اما نتایج حاکی از آن بود که در متغیر راهبرد مقابلهای گریز-اجتناب، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه وجود ندارد (05/0<P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت که مقابله درمانگری میتواند در کاهش استرس، ارتقاء کیفیت زندگی و مهارتهای مقابلهای، مبتلایان به بیماریهای مزمن نظیر دیابت، اثرگذار باشد.
حسن شفیعی؛ شادی نصیری
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش پیشبینی کیفیت زندگی بیماران دیابت نوع 2 بر اساس بهزیستی روانشناختی، سواد سلامت و خودکارآمدی بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران دیابتی مراجعهکننده به کلینیک دیابت بیمارستان امام صادق (ع) شهر دلیجان در سال 1396 تشکیل میدهند. نمونه پژوهش شامل 150 بیمار ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش پیشبینی کیفیت زندگی بیماران دیابت نوع 2 بر اساس بهزیستی روانشناختی، سواد سلامت و خودکارآمدی بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران دیابتی مراجعهکننده به کلینیک دیابت بیمارستان امام صادق (ع) شهر دلیجان در سال 1396 تشکیل میدهند. نمونه پژوهش شامل 150 بیمار دیابتی نوع دو بود که بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای کیفیت زندگی، بهزیستی روانشناختی، سواد سلامت بزرگسالان ایرانی و خودکارآمدی در مدیریت دیابت استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد 59 درصد کیفیت زندگی بیماران دیابتی توسط متغیرهای بهزیستی روانشناختی (59/0=β،001/0p=)، سواد سلامت (40/0=β،001/0p=) و خودکارآمدی (34/0=β،001/0p=) قابل پیشبینی است. نتیجهگیری: سواد سلامت، بهزیستی روانشناختی و خودکارآمدی در مدیریت دیابت نقش مهمی در افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دارند و این یافته تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی در بیماران دیابتی دارد.
علی محمد رضایی؛ طیبه شریفی؛ احمد غضنفری؛ الهام افلاکی؛ محمد جعفر بهره دار
چکیده
مقدمه: لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده میگردد. این تغییر در ساختار خلقی افراد باعث ایجاد افسردگی و تغییر در کیفیت زندگی افراد میگردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت برافسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک ...
بیشتر
مقدمه: لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده میگردد. این تغییر در ساختار خلقی افراد باعث ایجاد افسردگی و تغییر در کیفیت زندگی افراد میگردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت برافسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با یک گروه گواه میباشد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستانهای شهر شیرازمیباشد (N=750), که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه گواه 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) تقسیم شدند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل مقیاس افسردگی بک، اضطرابزونگ (SAS) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یافتهها: دادههای گرداوری شده با روش تحلیل کواریانس نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پسآزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p <0.001). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روشهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان مبتنی بر شفقت (CFT) بر بهبود افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی آزمودنیهای مورد مطالعه دارد. برای تبیین میتوان چنین گفت که رویکرددرمانی مبتنی بر شفقت برای افراد دارای بیماری لوپوس سیستمیک تحت درمان مناسباست چرا که با زندگی روزمره ورفتارهای آنها درطی روز همخوانی دارد.
آنیتا آذرکلاه؛ عباس ابوالقاسمی؛ مهریار ندرمحمدی؛ حبیبه سلوت
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. روش: جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سرطان بستریشده در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل در سال 1395 تشکیل دادند که از بین آنها 100 نفر بهصورت در دسترس بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمعآوری ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. روش: جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سرطان بستریشده در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل در سال 1395 تشکیل دادند که از بین آنها 100 نفر بهصورت در دسترس بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمعآوری دادهها بهوسیله چهار پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHQOL-BRIEF)،حس انسجام (COS)، جهت مداری زندگی (TOL-R) و خودافشایی هیجانی (ESDS) انجام شد. برای تحلیل دادهها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که بین حس انسجام و تفکر مثبت با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفههای خودافشایی شادی، آرامش و بیحسی با کیفیت زندگی رابطه مثبت، افسردگی، حسادت، خشم، اضطراب و ترس با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه منفی داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد حس انسجام 59 درصد، تفکر مثبت 29 درصد و خودافشایی هیجانی 29 درصد توانایی پیشبینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند. نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی در پیشبینی کیفیت زندگی بیماران سرطانی کاربرد دارند، لذا این یافتهها میتواند تلویحات مهمی در زمینه پیگیری از مشکلات روانشناختی در این بیماران داشته باشد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
مهسا عصارزادگان؛ زهره رئیسی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهشنیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز سلامت حضرت علی(ع) شهر اصفهان در سال1396 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهشنیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز سلامت حضرت علی(ع) شهر اصفهان در سال1396 بودند. که از بین آنها 30 نفر از افراد مبتلا به دیابت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند. . گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای ، آموزش مبتنی بر رویکرد روانشناسی مثبت نگر دریافت کردند و برای گروه کنترل هیچ گونه درمانی صورت نگرفت . هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و شادکامی اکسفورد (1989) مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. یافتهها: تجریه و تحلیل داده ها به وسیله تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تاثیر معنادار داشته و بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر رویکرد روانشناسی مثبت نگر به طور موثری باعث بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می گردد. بنابراین توصیه می شود از این رویکرد درمانی برای کمک به ارتقاء کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران استفاده شود.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
سمیرا جلوداری؛ شیدا سوداگر؛ مریم بهرامی هیدجی؛ بیوک تاجری
چکیده
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به لوکمی میلوئیدی و لنفوئیدی حاد است.روش: در این مطالعه 89 بیمار مبتلا به لوکمی حاد در طی مدت 13 ماه به روش نمونه گیری تمام شمار در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1396 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به لوکمی میلوئیدی و لنفوئیدی حاد است.روش: در این مطالعه 89 بیمار مبتلا به لوکمی حاد در طی مدت 13 ماه به روش نمونه گیری تمام شمار در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1396 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها به وسیله سه پرسشنامه جهت گیری زندگی، کیفیت زندگی (sf-36) و حمایت اجتماعی ادراک شده فلمینگ و همکاران انجام شد.یافتهها: بر اساس یافته های بدست آمده، ارزش F برای مؤلفه های جهت گیری زندگی در سطح 01/0 و برای مؤلفه های حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در سطح 05/0 معنادار است. به عبارت دقیق تر بیماران مبتلا به لوکمی میلویدی در مقایسه با بیماران مبتلا به کوکمی لنفوئیدی خوشبین تر، از حمایت خانوادگی، کارکرد جسمی، انرژی/ خستگی، کارکرد اجتماعی، درد، سلامت عمومی و بهزیستی هیجانی بالاتری برخوردارند. نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان دادند که بین دو گروه مورد مطالعه در بعد خوشبینی جهت گیری زندگی و ابعاد کارکرد جسمی، انرژی/خستگی، کارکرد اجتماعی، درد، سلامت عمومی و بهزیستی هیجانی کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده از طرف خانواده تفاوت معنادار وجود داشت و نوع بیماری می تواند در عوامل روانی-اجتماعی موثر باشد از این رو باید مورد تامل قرار گیرند
hiv
کیمیا صحراییان؛ مهرانگیز پیوسته گر؛ زهره خسروی؛ مجتبی حبیبی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بهصورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بهصورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
طاهره ثمین؛ حسین اخلاقی کوهپایی
چکیده
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماریهای مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیشبینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران ...
بیشتر
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماریهای مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیشبینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) در نیمه اول سال 1396 بود که از میان جامعه آماری فوق با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها عبارت بود از پرسشنامههای امید به زندگی میلر (MHS)، کیفیت زندگی (SF-36)، استرس ادراک شده (PSS) و سنجش چند بعدی خستگی (MFI). دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطهمثبتمعنیداریدارد ولی استرس ادراک شده و خستگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطهمنفیمعنیداریداشتند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در مجموع 39% از کل واریانس امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) را تبیین میکنند که در این میان استرس ادراک شده (34/0- Beta=) بیشترین نقش را در پیشبینی امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) داشت و بعد از آن بهترتیب خستگی (22/0- Beta=) و کیفیت زندگی (20/0 Beta=) قرار داشتند. نتیجهگیری: با توجه با تأثیر کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگیدر امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پیشنهادمیشود ضمن درمان دارویی برایبهبودوضعیتسلامتروانشناختیو افزایش امید این بیماران، دورههایآموزشیمبتنیبرکیفیت زندگی و مبتنی بر کاهش استرس برای آنها تشکیل شود.
1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
شیرین عبداللهی؛ فریبا زرانی؛ جلیل فتح آبادی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 31-52
چکیده
مقدمه: نارسایی مزمن کلیه یکی از بیماریهای جسمانی رایج جوامع بشری است که میتواند سلامت و بهداشت روانی افراد را دچار مشکل سازد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش تابآوری و حمایت اجتماعی در کیفیت زندگی نوجوانان مبتلابه اختلال مزمن کلیوی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع همبستگی و جزء طرحهای رگرسیونی است. در این پژوهش 140 نفر از ...
بیشتر
مقدمه: نارسایی مزمن کلیه یکی از بیماریهای جسمانی رایج جوامع بشری است که میتواند سلامت و بهداشت روانی افراد را دچار مشکل سازد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش تابآوری و حمایت اجتماعی در کیفیت زندگی نوجوانان مبتلابه اختلال مزمن کلیوی بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع همبستگی و جزء طرحهای رگرسیونی است. در این پژوهش 140 نفر از نوجوانان 19-13 سال مراجعهکننده به مراکز دیالیز شهر تهران به شیوه نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونههای این پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامههای تابآوری کانر و دیویدسون (٢٠٠٣)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بر روی آنها اجرا شد. یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد بین تابآوری و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی نوجوان مبتلابه بیماری کلیوی رابطه وجود دارد و متغیرهای تابآوری و حمایت اجتماعی میتوانند بهطور معناداری کیفیت زندگی را پیشبینی کنند، نتیجه گیری: میتوان گفت افزایش تابآوری و حمایت اجتماعی در افراد بیمار باعث بهبود وضعیت سلامت و کیفیت زندگی این بیماران میشود. بنابراین لازم است در درمان این بیماران علاوه بر جنبههای جسمانی به جنبههای روانشناختی آنان نیز توجه ویژه داشت.
امین رفیعی پور؛ عباس رحیمی نژاد؛ رضا رستمی؛ مسعود غلامعلی لواسانی
دوره 6، شماره 23 ، آذر 1396، ، صفحه 5-16
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل بر روی ارتقاء کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی بود.روش: در یک طرح شبه آزمایشی 45 بیمار زن مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از مهر تا بهمن 1393 با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در یکی از گروه های آزمایش و ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روشهای درمانگری بیوفیدبک و کگل بر روی ارتقاء کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی بود.روش: در یک طرح شبه آزمایشی 45 بیمار زن مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از مهر تا بهمن 1393 با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در یکی از گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بیماران در گروه بیوفیدبک 2 روز در هفته به مدت 5 جلسه 40 دقیقه الکترومایوگرافی بیوفیدبک را دریافت کردند. در گروه تمرینات کگل بیماران هر روز دوبار مجموعاً به مدت 30 دقیقه در طی 8 هفته تمرینات کگل را انجام دادند. بیماران از طریق پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بی اختیاری ادرار (I-QOL) در قبل و در بعد از درمان ارزیابی شدند و در نهایت داده ها به کمک روش آماری مانکوا تحلیل شدند.یافتهها: درمان بیوفیدبک باعث تغییرات معناداری در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادرار فوریتی گردید (0001/0>P). تمرینات کگل باعث تغییرات معناداری در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بی اختیاری فوریتی نگردید (9/0P
الهام عربی؛ معصومه باقری
دوره 6، شماره 22 ، شهریور 1396، ، صفحه 72-87
چکیده
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم ...
بیشتر
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه چند بعدی درد را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایح نشان داد راهبرد ارزیابی مجدد هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه منفی و با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و راهبرد سرکوب هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه مثبت و با کیفیت زندگی رابطه منفی دارد؛ شدت درد و کیفیت زندگی نیز با هم رابطه منفی معنادار داشتند؛ به علاوه، نتایح نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین شدت درد و کیفیت زندگی نقش میانجی ایفا می کنند. نتیجه گبری: با وجود رابطه منفی و مستقیم شدت درد و کیفیت زندگی، با میانجی گری دو راهبرد عمده تنظیم هیجان، تغییرات شدت درد به طور غیرمستقیم سطح کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به اختلال درد تعیین می کند.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
سیف اله آقاجانی؛ حمیدرضا صمدی فرد؛ محمد نریمانی
دوره 6، شماره 21 ، خرداد 1396، ، صفحه 142-156
چکیده
هدف: دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان می باشد که مزمن، پیش رونده و پرهزینه است و عوارض متعددی ایجاد می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفت. روش: روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه بیماران دیابتی ...
بیشتر
هدف: دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان می باشد که مزمن، پیش رونده و پرهزینه است و عوارض متعددی ایجاد می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفت. روش: روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 124 نفر از بیماران دیابتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها، از ابزارهای اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، باور فراشناختی ولز (2004) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی با کیفیت زندگی بیماران دیابتی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0< p). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نیز نشان داد واپس زنی افکار 16/0-، جانشینی افکار 20/0-، اجتناب از موقعیت ها 22/0-، تبدیل تصور به فکر 24/0- و باور فراشناختی12/0- به شکل معناداری کیفیت زندگی بیماران دیابتی را تبیین می کنند (05/0< p). نتیجه گیری: در نتیجه می توان بیان نمود که مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در زمره متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی بیماران دیابتی بودند و توانایی پیشبینی آن را دارند.
محمد اورکی؛ پوران سامی
دوره 5، شماره 20 ، بهمن 1395، ، صفحه 34-47
چکیده
هدف: این تحقیق بررسی تاثیر مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان کیفیت زندگی ، وبهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میباشد. روش: این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است، جامعه پژوهش آن را کلیه بیماران مبتلا به ام اس که در جامعه ام اس ایران دارای ...
بیشتر
هدف: این تحقیق بررسی تاثیر مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان کیفیت زندگی ، وبهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میباشد. روش: این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است، جامعه پژوهش آن را کلیه بیماران مبتلا به ام اس که در جامعه ام اس ایران دارای پرونده هستند تشکیل می دهد که از میان آنها ، 30 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. این بیماران به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند، سپس گروه آزمایش تحت مداخله قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه استاندارد، شامل پرسشنامه کیفیت زندگی خاص بیماران ام اس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و کیز بودکه قبل و بعد از مداخله بوسیله آزمودنی ها تکمیل گردید. یافتهها: تحلیل کو واریانس نشان داد که بین میانگین های نمرات گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون متغییر های بهزیستی روان شناختی وابعاد روانی کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد(1/00 P˂) نتیجهگیری: مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه را می توان به عنوان مداخله روان شناختی ثمر بخش برای افزایش شاخص های بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی مبتلایان به بیماران مولتیپل اسکلروزیس معرفی کرد
فرشته پور محسنی کلوری؛ فینا اسلامی
دوره 5، شماره 20 ، بهمن 1395، ، صفحه 48-67
چکیده
هدف: سندرم روده تحریک پذیر با وجود شیوع بالا و علائم مشخص، هنوز علت روشنی ندارد. به نظر میرسد عوامل روانشناختی در بروز و تشدید علائم این بیماری نقش قابل توجهی دارند، اما هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهنآگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم ...
بیشتر
هدف: سندرم روده تحریک پذیر با وجود شیوع بالا و علائم مشخص، هنوز علت روشنی ندارد. به نظر میرسد عوامل روانشناختی در بروز و تشدید علائم این بیماری نقش قابل توجهی دارند، اما هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهنآگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که در آن چهل نفر از بیمارانی که در 6 ماه نخست سال 1394 توسط پزشکان متخصص گوارش شهر اردبیل تشخیص سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و بگونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و سلامت روانی گلدبرگ پاسخ دادند، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای برنامه شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت نمود و آزمودنیهای گروه کنترل هیچ مداخلهای را دریافت نکردند. هر دو گروه پس از اتمام برنامه مجدداً پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندمتغیری تحلیل شدند. یافتهها: تحلیل کوواریانس نشان داد که در بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کیفیت زندگی و سلامت روانی بهطور معناداری بهبود یافته بود (01/0>P). نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناختدرمانی گروهی مبتنی بر ذهنآگاهی در ارتقای سلامت روانی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریکپذیر موثر است
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
نوشین پیشوا؛ اعظم بیانلو؛ حمید پورشریفی؛ طاهره یاوری
دوره 5، شماره 19 ، آبان 1395، ، صفحه 57-68
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران شکایت درد و افراد سالم انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 200 نفر (100 بیمار با شکایت درد و 100 نمونه از افراد سالم با فاصله سنی 18-60) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. دادههای به دست آمده از مقیاس ناگویی خلقی (TAS-20) و پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی (SF-36) با ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران شکایت درد و افراد سالم انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 200 نفر (100 بیمار با شکایت درد و 100 نمونه از افراد سالم با فاصله سنی 18-60) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. دادههای به دست آمده از مقیاس ناگویی خلقی (TAS-20) و پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی (SF-36) با آزمون t مستقل، همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شد. یافتهها: بر اساس یافتهها دو گروه بیماران و افراد سالم هم در مقیاس ناگویی خلقی و هم کیفیت زندگی تفاوت معنادار داشتند. در آزمون همبستگی نیز ارتباط بین ناگویی خلقی و کیفیت زندگی بهویژه در زیرمقیاسهای مشکل در توصیف احساسات و تفکر عینی در گروه بیماران قویتر بود. نتیجهگیری: نتایج نشان داد درد موجب ارتباط قویتر ناگویی خلقی و کیفیت زندگی میشود و بعد روانی کیفیت زندگی بیشتر از ابعاد دیگر تحت تأثیر ناگویی خلقی قرار دارد.
نادر حاجلو؛ اوشا برهمند؛ علی عدیلی؛ مهناز فتحی
دوره 5، شماره 19 ، آبان 1395، ، صفحه 117-132
چکیده
مقدمه: سرطان فشار روانی زیادی را به وجود میآورد و میتواند بهطور معنادار بر کیفیت زندگی و تقریباً هر جنبه از زندگی فرد آسیب برساند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مرحله بیماری، ادراک بیماری، نیازهای برآورده نشده و خستگی در پیشبینی کیفیت زندگی این بیماران است. روش: نمونه پژوهش 120 بیمار بستری در بیمارستان شهدا تجریش شهر تهران در سال 1393 ...
بیشتر
مقدمه: سرطان فشار روانی زیادی را به وجود میآورد و میتواند بهطور معنادار بر کیفیت زندگی و تقریباً هر جنبه از زندگی فرد آسیب برساند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مرحله بیماری، ادراک بیماری، نیازهای برآورده نشده و خستگی در پیشبینی کیفیت زندگی این بیماران است. روش: نمونه پژوهش 120 بیمار بستری در بیمارستان شهدا تجریش شهر تهران در سال 1393 است که بهصورت هدفمند انتخاب شده است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان (FACT-G)، خستگی در درمان سرطان (FACT-F)، ادراک بیماری (R-IBQ) و نیازهای بیماران مبتلا به سرطان (SCNS-SF34) استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده گردید. یافتهها: مدل کلی رگرسیون حاکی از معنیداری نقش متغیرهای مرحله بیماری، ادراک بیماری، نیازهای برآورده نشده و خستگی در پیشبینی کیفیت زندگی بیماران بود (01/0p<). نتیجهگیری: در کنار ارائه مراقبتهای جسمی، توجه به مؤلفههای روانشناختی در زندگی بیماران مبتلا به سرطان جهت افزایش کیفیت زندگی این بیماران، حائز اهمیت خواهد بود.