مرضیه حاجی بابایی؛ محمدباقر کجباف؛ مریم اسماعیلی؛ محمدحسین حریرچیان؛ علی منتظری
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری نورولوژی ناتوانکننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزایندهای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابلهای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا ...
بیشتر
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری نورولوژی ناتوانکننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزایندهای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابلهای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونهگیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری بهدست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافتهها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارتهای زندگی، راهبردهای مقابلهای ناکارآمد و آسیبزا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابلهای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارتهای مقابلهای کارآمد. نتیجهگیری: بهمنظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابلهای با توجه ویژه به مهارتهای مقابلهای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
آویسا نجیمی؛ مژگان آگاه هریس؛ کریم عسگری
چکیده
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماریهای جسمی دارد. CHDاز بیماریهای مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روانشناختی در درمان CHDضروری است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنشزدایی خودزاد ...
بیشتر
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماریهای جسمی دارد. CHDاز بیماریهای مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روانشناختی در درمان CHDضروری است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنشزدایی خودزاد با خودگویی مثبت و تنظیم هیجانی بر تعدیل کنترل عواطف بیمارانCHD بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل، با روش نمونهگیری در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به CHD، 45نفر انتخاب و در 3 گروه (دو گروه آزمایشو یک گروه کنترل) بهتصادف جایگزین شدند. آزمودنیهای هر گروه بر اساس پروتکل هر مداخله آموزش دیدند. کل آزمودنیها قبل، بعد و یکماه و نیم پس از آموزش به مقیاس کنترل عواطف (ACS) (ویلیامز، چمبلز و آهرنس، ١٩٩٧) پاسخ دادند. دادههای جمعآوریشده با کاربرد آزمون اندازهگیری مکرر و تعقیبی توکی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو گروه تنشزدایی خودزاد با خودگویی مثبت و گروه تنظیم هیجانی (05/0>p) در تعدیل کنترل عواطف مؤثر بودهاند، اما تفاوت دو گروه معنادار نیست (05/0p>). نتیجهگیری: هر دو آموزش با یاددهی فنون خاص خود میتوانند کنترل عاطفه فرد را افزایش دهند، بنابراین بالینگران میتوانند در کنار درمانهای زیستی از این آموزشها برای کنترل نشانههای CHD استفاده کنند.
سهیلا اعتمادی؛ حمید پورشریفی؛ بیوک تاجری؛ مهدی کلانتری؛ ناهید هواسی سومار
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش تجارب آسیبزای جنسی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افشاسازی در تبیین علائم جسمی دختران نوجوان آسیبدیده بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشآموزان 14 تا 17 سال استان تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. با غربالگری دانشآموزان دارای تجربه آسیب جنسیو حذف پرسشنامههای ناقص، 273 دانشآموز ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش تجارب آسیبزای جنسی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افشاسازی در تبیین علائم جسمی دختران نوجوان آسیبدیده بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشآموزان 14 تا 17 سال استان تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. با غربالگری دانشآموزان دارای تجربه آسیب جنسیو حذف پرسشنامههای ناقص، 273 دانشآموز در تحلیل شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از چکلیستتجاربآسیبزایزندگی نیجنهویس، وندرهارت و کروگر (2002)، پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان گارنفسکیو همکاران (2001)، پرسشنامه سلامتجسمانی گرک (2015)، مقیاس خودافشاسازیپریشانیکانوهسلینگ(2003) استفاده شد و با استفاده از رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد راهبردهای شناختی تنظیم هیجان ناسازگارانهبا (441/0= β و 01/0>p)، افشاسازی (213/0- = β و 01/0>p)، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان سازگارانه (172/0- = β و 01/0>p)، تجارب آسیبزا (117/0= β و 05/0>p) توانایی پیشبینی علائم جسمی را دارند. نتیجهگیری: نتایج نشان داد میتوان با بررسی تاریخچه تجارب آسیبزای جنسی، مدیریت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تسهیل افشاسازی در جهت کنترل علائم جسمی بهره برد.
دل ارام صالحی؛ فریبا زرانی؛ لادن فتی؛ محمدرضا شعربافچی
چکیده
مقدمه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان در فرایند مراقبت با شرایط سخت و اضطرابهای متعددی مواجهه میشوند که مستقیماً بر نگرش و سلامت روانشناختی آنها اثر میگذارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسهی معنای زندگی و نگرش به مرگ بین مراقبین بیمار مبتلا به سرطان و افراد عادی بود. روش: طرح مطالعه علی-مقایسهای است. با مراجعه به بیمارستان فیروزگر ...
بیشتر
مقدمه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان در فرایند مراقبت با شرایط سخت و اضطرابهای متعددی مواجهه میشوند که مستقیماً بر نگرش و سلامت روانشناختی آنها اثر میگذارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسهی معنای زندگی و نگرش به مرگ بین مراقبین بیمار مبتلا به سرطان و افراد عادی بود. روش: طرح مطالعه علی-مقایسهای است. با مراجعه به بیمارستان فیروزگر و مرکز شیمی-درمانی روشنا، 52 نفر از افرادی که یکسال گذشته یکی از اعضای درجهیک خانواده ایشان به سرطان مبتلا شدهاند؛ و آنها بهعنوان مراقب اصلی از او مراقبت میکردهاند بهصورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. گروهی که تجربه مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان را نداشتند، نیز به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با گروه اول همتا شدند؛ هر دو گروه پرسشنامههای معنای زندگی (استگر، فرازیر، اُشی و کالر، 2006) و نیمرخ نگرش به مرگ – نسخة تجدیدنظرشده (وونگ، رکر و گسر، 1994) را تکمیل نمودند. دادهها با روش تحلیل واریانس چند متغیری ارزیابی شدند. یافتهها: نتایج نشان داد افراد دارای تجربه مراقبت، اضطراب و اجتناب از مرگ بالاتری در شاخص نگرش به مرگ نسبت به افراد عادی گزارش میکنند؛ اما در معنای زندگی تفاوت معنادار بین دو گروه دیده نشد. نتیجهگیری: مراقبین با ابهام درباره آینده و روز به روز وخیم شدن حال بیمار روبهرو هستند؛ شرایطی که اضطراب از مرگ و تلاش برای اجتناب از آن را ایجاد میکند.
فهیمه کوهستانی؛ یاسر رضاپور میرصالح؛ فاطمه بهجتی
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی نهتنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعهکننده به ...
بیشتر
مقدمه: بیماری قلبی نهتنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاینبین نمونهای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیشبینی معنیدار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیشبین تعهد زناشویی معنیدار نبود (05/0<p). یافتههای تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محیط خانواده خوب از طریق افزایش حمایت همسر بر رفتارهای خود مراقبتی بیمار تأثیر میگذارد. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنیداری دارد و تعهد زناشویی نقش معنیداری در مدل پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
نسرین شهبازی؛ زهره لطیفی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراکشده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمهتجربی حاضر با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعهکنندگان به یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان با ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراکشده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمهتجربی حاضر با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعهکنندگان به یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان با سابقه شکایت سردرد مزمن از طریق نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 30 نفری جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش؛ پرسشنامههای افسردگی زونک (1965)، درد مکگیل (1997) و اضطراب درد مککراکن (1967) بود. دادهها با استفاده از تحلیل آماری اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در بهبود افسردگی، کاهش شدت درد ادراکشده و کاهش اضطراب مرتبط با درد شرکتکنندگان در آموزش خودشفابخشی در پسآزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد آموزش خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش تکنیکهای آرامسازی، موجب کاهش سردرد افراد مبتلا شده است؛ بنابراین میتوان از این روش بهعنوان یک رویکرد جدید با اثرات نسبتاً پایدار برای کاهش سردردهای مزمن در مراکز درمانی و خدمات روانشناختی استفاده نمود.
علی افشاری؛ فاطمه کاظمی مهیاری
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه مؤلفههای شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقتورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی انجام شد. پژوهشحاضر از نوع کاربردی و علی-مقایسهای است. روش: جامعه آماری شامل کل بیماران دارای اختلال میاستنی گراویس شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس 100 نفر (50 بیمار مبتلا به میاستنی ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه مؤلفههای شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقتورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی انجام شد. پژوهشحاضر از نوع کاربردی و علی-مقایسهای است. روش: جامعه آماری شامل کل بیماران دارای اختلال میاستنی گراویس شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس 100 نفر (50 بیمار مبتلا به میاستنی گراویس و 50 فرد عادی) در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه شخصیتی نئو (کوستا و مککریف 1985)، سیاهه نشخوار فکری (نولن-هوکسما، 1991) و مقیاس خودشفقتورزی (نف و براتوس، 2003) بود. برای تحلیل دادهها از روش آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد بین بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی از لحاظ مؤلفههای شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقتورزی تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). نتیجهگیری: بنابراین تلاش در راستای بررسی نشخوار فکری و روانآزرده میتواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران میاستنی /گراویس باشد.
امیرحسین افشاری؛ اسحق رحیمیان بوگر؛ محمود نجفی
چکیده
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تابآوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطهای ذهنیسازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسشنامههای استرس مزمن، ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تابآوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطهای ذهنیسازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسشنامههای استرس مزمن، تابآوری، جسمانی سازی، ناتوانی کارکردی، ذهنیسازی و نشانگان بدنی کارکردی را تکمیل کردند. یافتهها: یافتهها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها در سطح معناداری (05/0>p) حاکی از برازش مناسب مدل داشت. (5/3=χ2/df، 91/0=GFI، 93/0=CFI، 84/0=RMSEA، 93/0=NFI، 89/0=IFI، 58/0=AGFI، 65/0=PGFI). نتیجهگیری: پیشنهاد میشود که برای بهبود و پیشگیری از ناتوانی کارکردی، علاوه بر نقش استرس، مداخلات و درمانهای مبتنی بر ذهنیسازی و تابآوری نیز در نظر گرفته شود.
فریده رمضانی مقدم؛ رضا رستمی؛ عباس رحیمی نژاد؛ حجتالله فراهانی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر سواد سلامت بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیتهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر سواد سلامت بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیتهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی دیابت و بیماریهای متابولیک شهر کاشان مراجع کرده بود. 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت هدفمند انتخاب شدند و یهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. برنامه مداخلهای گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقهای انجام شد. گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکردند. جهت جمعآوری دادهها از آزمایش هموگلبین گلیکوزیله و مقیاس کوتاه فعالیتهای خود مراقبتی استفاده شد. دادهها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر سواد سلامت را بر بهبود هموگلبین گلیکوزیله و فعالیتهای خود مراقبتی تأیید کرد. بر اساس یافتههای حاضر میزان تأثیر مداخله سواد سلامت بر هموگلبین گلیکوزیله 71/0 و بر فعالیتهای خود مراقبتی مبتلایان به دیابت نوع دو 76/0 بود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش پیشنهاد میکند، میتوان در کنار درمانهای پزشکی، از گروهدرمانی مبتنی بر سواد سلامت جهت بهبود شاخصهای کنترل دیابت نوع دو استفاده کرد تا بدینوسیله از عوارض بیماری پیشگیری به عمل آید.
مهدی شمالی احمدآبادی؛ ناصر محمدی احمدآبادی؛ عاطفه برخورداری احمدآبادی
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک مزمن و پیشرونده در دنیا است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیتدرمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر ...
بیشتر
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک مزمن و پیشرونده در دنیا است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیتدرمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد در سال 1398 بود. با روش نمونهگیری در دسترس، 22 نفر بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 11 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامه استاندارد اضطراب، استرس و افسردگی لاویبوند، در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله واقعیتدرمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. در پایان نیز دادههای پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و در سطح معنیداری 05/0 تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پسآزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری پایدار مانده است (001/0>p). نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش، واقعیتدرمانی گروهی میتواند بهعنوان یک روش مداخلهای مؤثر در کاهش مشکلات روانشناختی افراد دیابت نوع دو موردتوجه قرار گیرد.