جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
محمدرضا تمنایی فر؛ اعظم منصوری نیک؛ فرشته ملک زاده کاشانی
چکیده
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع میتواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری ناگویی هیجانی و تعدیلکنندگی تابآوری در رابطه بین سبکهای دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدلسازی معادلات ساختاری ...
بیشتر
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع میتواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری ناگویی هیجانی و تعدیلکنندگی تابآوری در رابطه بین سبکهای دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعهکننده به کلینیکهای درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آنها تعداد 181 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامههای سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تابآوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه بهکاربرده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی میکند. همچنین تابآوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل میکند (۰5/۰p<،121/۰-β=).
نتیجهگیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن میتواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تابآوری عامل محافظتکننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
مونا عباسی؛ هائیده صابری؛ افسانه طاهری
چکیده
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیتهای گوناگون در زندگی فرد میشود. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجیگری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. ...
بیشتر
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیتهای گوناگون در زندگی فرد میشود. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجیگری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. از بین مراجعین به کلینیکهای درد شهر تهران در سال ۱۳۹۹ تعداد 300 بیمار مبتلا به درد مزمن بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (CERQ)، ترومای کودکی برنستاین (CTQ) و مقیاس بصری سنجش درد (VAS) بود. جهت تحلیل دادهها از نرمافزارهای spss و Amos استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که هرکدام از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان در رابطه بین ادراک درد و ترومای کودکی مبتلایان به درد مزمن نقش میانجی ایفا میکند. نتیجهگیری: گرایش افراد به بهرهگیری از راهبردهای مثبت یا منفی تنظیم شناختی هیجان میتواند بهعنوان یک عامل تعیینکننده در تأثیر ترومای کودکی بر میزان ادراک درد مزمن باشد.
سیاوش کیانی؛ پرویز صباحی؛ شاهرخ مکوند حسینی؛ پروین رفیعی نیا؛ محمودرضا آل بویه
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبتنگر بر آشفتگیهای روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی ﺑﺎ ﭘﻴﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعهکننده ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبتنگر بر آشفتگیهای روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی ﺑﺎ ﭘﻴﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعهکننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻭ ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﻴﺶﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗﻜﻤﻴل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃﻲ 8 جلسه 90 دقیقهای، هفتهای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبتنگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخلهای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پسآزمون به عمل آمد. دادهها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و روش اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: بین درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبتنگر با گروه گواه بر آشفتگیهای روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبتنگر بر آشفتگیهای روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجهگیری: درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبتنگر میتوانند بهعنوان ﺭﻭﺵهای مداخلهای ﻣﺆﺛﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺎﻫﺶ آشفتگیهای روانشناختی ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
زینب خجوی؛ رضا رستمی؛ مریم هادی زاده شالدهی؛ فاطمه پورخاقان
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعهسازی درد و روانرنجورخویی در پیشبینی ترس از حرکت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود. روش: پژوهشحاضرازنوعمطالعات همبستگی بود.از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید باتجربه درد مزمن که به مراکز درمانی شهر گیلان مراجعه کرده بودند، 100 بیمار بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعهسازی درد و روانرنجورخویی در پیشبینی ترس از حرکت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود. روش: پژوهشحاضرازنوعمطالعات همبستگی بود.از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید باتجربه درد مزمن که به مراکز درمانی شهر گیلان مراجعه کرده بودند، 100 بیمار بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل مقیاس ترس از حرکت تمپا (TSK)، مقیاس فاجعهسازی درد (PCS) و پرسشنامه پنج عاملی NEO- فرم کوتاه (NEO-FFI) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که فاجعهسازی درد و روانرنجورخویی بهطور معناداری ترس از حرکت را پیشبینی میکنند. مقدار ضریب رگرسیونی استانداردشده برای فاجعهسازی درد 433/0 و برای روانرنجورخویی 278/0 بود. نتیجهگیری: روانرنجورخویی و فاجعهسازی درد میتوانند با تأثیر بر ترس بیمار از حرکت و اجتناب وی از فعالیت، بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته و مشکلات ناشی از درد مزمن را افزایش دهند. ازاینرو لازم است این عوامل در مدیریت و درمان این بیماران موردتوجه قرار گیرند.
الهام عربی؛ معصومه باقری
دوره 6، شماره 22 ، شهریور 1396، ، صفحه 72-87
چکیده
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم ...
بیشتر
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه چند بعدی درد را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایح نشان داد راهبرد ارزیابی مجدد هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه منفی و با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و راهبرد سرکوب هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه مثبت و با کیفیت زندگی رابطه منفی دارد؛ شدت درد و کیفیت زندگی نیز با هم رابطه منفی معنادار داشتند؛ به علاوه، نتایح نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین شدت درد و کیفیت زندگی نقش میانجی ایفا می کنند. نتیجه گبری: با وجود رابطه منفی و مستقیم شدت درد و کیفیت زندگی، با میانجی گری دو راهبرد عمده تنظیم هیجان، تغییرات شدت درد به طور غیرمستقیم سطح کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به اختلال درد تعیین می کند.
سید مجتبی عقیلی؛ سپیده افضلی
دوره 5، شماره 20 ، بهمن 1395، ، صفحه 109-124
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی تمرینات تنفسی یوگا بر درد مزمن ، اضطراب ، بهزیستی جسمانی و بهزیستی روانی زنان مبتلا به ام اس شهر گرگان انجام شده است. روش: روش تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه ک نترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان 20 تا 40 سال که در انجمن ام اس شهر گرگان عضو بودند انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری به ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی تمرینات تنفسی یوگا بر درد مزمن ، اضطراب ، بهزیستی جسمانی و بهزیستی روانی زنان مبتلا به ام اس شهر گرگان انجام شده است. روش: روش تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه ک نترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان 20 تا 40 سال که در انجمن ام اس شهر گرگان عضو بودند انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری به این ترتیب بود که ابتدا از زنان 20 تا 40 سال عضو این انجمن به صورت داوطلبانه ، 60 نفر به پرسشنامه ها را پاسخ دادند. سپس از میان زنانی که نمره بالایی را در پرسشنامه ها کسب کردند ، 30 نفردرگروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل، پرسشنامه چند وجهی درد وست هیون-ییل، آزمون اضطراب - حالت اسپیلبرگر ، پرسشنامه کیفیت زندگی، مقیاس تعادل عاطفه و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تکنیکهای تنفسی یوگا به شیوه گروهی به طور معناداری (در سطح5./.>P) فرض موثربودن جلسات اجراشده را تایید می کند. علاوه بر آن به دلیل مثبت بودن آماره Z می توان گفت که اثر مذکور باعث کاهش درد مزمن ، کاهش اضطراب ، افزایش بهزیستی روانی و بهزیستی جسمانی در گروه آزمایش می گردد. نتیجهگیری: به دلیل تاثیر گذاری این روش درمانی توصیه می شود در جهت بهزیستی در دو بعد روانی و جسمانی زنان مبتلا به ام اس، در مراکز مختلف از این روش استفاده شود.
علیرضا آقایوسفی؛ مرتضی ترخان؛ نرگس محمدی؛ حمید افشار
دوره 5، شماره 17 ، فروردین 1395، ، صفحه 23-38
چکیده
مقدمه: انعطافناپذیری روانشناختی و پذیرش دو سازه مهم از نسل جدید درمانهای شناختی رفتاری است که در سالهای اخیر توجه پژوهشگران بسیاری را بهویژه در حوزه مشکلات مزمن سلامتی به خود جلب کرده است. لذا، هدف مطالعه حاضر نیز بررسی ارتباط انعطافناپذیری روانشناختی و پذیرش درد با تابآوری بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: پژوهش حاضر ...
بیشتر
مقدمه: انعطافناپذیری روانشناختی و پذیرش دو سازه مهم از نسل جدید درمانهای شناختی رفتاری است که در سالهای اخیر توجه پژوهشگران بسیاری را بهویژه در حوزه مشکلات مزمن سلامتی به خود جلب کرده است. لذا، هدف مطالعه حاضر نیز بررسی ارتباط انعطافناپذیری روانشناختی و پذیرش درد با تابآوری بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. 218 بیمار مبتلا به درد مزمن (155 زن و 63 مرد) با روش تمام شماری طی 7 ماه از 4 مرکز درمانی و تصویربرداری در شهر اصفهان انتخاب شدند و سه پرسشنامه پذیرش درد مزمن (CAPQ)، مقیاس انعطافناپذیری روانشناختی درد (PIPS) و مقیاس تابآوری کانر و دیویسون (CD-RISC) را تکمیل کردند. دادهها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که انعطافناپذیری روانشناختی درد رابطه معکوس و پذیرش درد رابطه مستقیم و معناداری با تابآوری بیماران مبتلا به درد مزمن دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انعطافناپذیری روانشناختی درد 20 درصد و پذیرش 30 درصد نمرات تابآوری را در این بیماران پیشبینی میکند. نتیجهگیری: یافتههای تحقیق از نقش فرایندهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهویژه انعطافناپذیری روانشناختی و پذیرش درد در تابآوری بیماران مبتلا به درد مزمن حمایت میکند.
فاطمه اکبری؛ محسن دهقانی؛ مجتبی حبیبی
دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1394، ، صفحه 73-88
چکیده
مقدمه: هرچند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی با افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخلهگر همچنان معنیدار است یا خیر، موردبررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم فاجعهآفرینی درد و رضایت زناشویی در پیشبینی افسردگی پس از کنترل اثر ...
بیشتر
مقدمه: هرچند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی با افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخلهگر همچنان معنیدار است یا خیر، موردبررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم فاجعهآفرینی درد و رضایت زناشویی در پیشبینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد، ترس از درد و ناتوانی ناشی از درد انجام شده است. روش: در یک طرح توصیفی ـ همبستگی از بین بیمارانی که به کلینیک ارتوپدی بیمارستان آتیه و کلینیک درد رسا مراجعه کرده بودند و با توجه به معیارهای ورود و خروج، 121 بیمار انتخاب شدند و از آنها خواسته شد که به پرسشنامههای مقیاس دیداری شدت درد، مقیاس فاجعهآمیز کردن درد، ترس از حرکت، ناتوانی ناشی از درد، مقیاس افسردگی و رضایت زناشویی پاسخ دهند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که افسردگی با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنادار و با فاجعهآفرینی، ترس از درد و ناتوانی بیمار همبستگی مثبت معناداری داشت. در تحلیل رگرسیون، فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد، ترس از درد و ناتوانی ناشی از درد پیشبینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افکار فاجعهآفرین و رضایت زناشویی پایین خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیشبینی میکند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به کاهش افکار فاجعهآفرینی و نیز رویکردهای زوجدرمانی در جهت افزایش رضایت زناشویی آنها استفاده شود، میتوان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.