جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
رزیتا گوهرشاهی؛ عبدالله مفاخری؛ محمد محمدی پور
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد (ACT) با خویشتنپذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پراشتهایی عصبی بود.روش: این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه میباشد. جامعه آماری همه زنان با اختلال همزمان دیابت و پر اشتهای روانی شهر مشهد در ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد (ACT) با خویشتنپذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پراشتهایی عصبی بود.روش: این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه میباشد. جامعه آماری همه زنان با اختلال همزمان دیابت و پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به مراکز درمانی، مراجعه کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15 نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ارزیابی خویشتنپذیری از پرسشنامه چمبرلند و هاگا (2001) و جهت سنجش نشخوار فکری از آزمون تری نور و همکاران (۲۰۰۳) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش و تعهد تحت مداخله درمانی هیز و همکاران (2012) به مدت ده جلسه یک ساعته قرار گرفتند. دادهها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی (P<0/01)، (63/29F=) و خویشتنپذیری (P<0/01)، (83/49F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در خویشتنپذیری و نشخوار فکری وجود دارد (P<0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش نشخوار فکری و افزایش خویشتنپذیری زنان داشته است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت: با آموزش رویکردهای درمانی روانشناختی مانند طرحواره و درمان پذیرش و تعهد به زنان میتوان در کنترل دیابت و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی میتوان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالمتر و جامعه سالمتری داشت.
1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
سمیه اسماعیلی؛ منصوره نیکوگفتار؛ صدیقه یعقوبی؛ راضیه نظری
چکیده
مقدمه: سرطان پستان شایعترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابلهای و تابآوری در ارتباط بین رویدادهای تنشزای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده ...
بیشتر
مقدمه: سرطان پستان شایعترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابلهای و تابآوری در ارتباط بین رویدادهای تنشزای زندگی و عواطف مثبت و منفی در زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به کلینیک پستان بیمارستان ابنسینای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 217 نفر به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شد. به منظور گردآوری دادههای پژوهش پرسشنامه مقابلهای لازاروس و فولکمن (1985)، پرسشنامه تابآوری کانر- دیویدسون (2003)، پرسشنامه رویدادهای تنشزای زندگی خدایاریفرد (1386)، و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون (1988) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل دادهها با نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد.
یافتهها: تابآوری و مهارتهای مقابله ای نقش میانجیگری معناداری بین رویدادهای تنشزای زندگی و عاطفه مثبت و منفی داشتند. متغیرهای وارد شده به به مدل 29 درصد از تغییرات عاطفه منفی و 88 درصد از تغییرات عاطفه مثبت را تبیین نمودند.
نتیجهگیری: آموزش مدیریت استرس درزنان مبتلا به سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است و آموزش آنان جهت به کارگیری راهبردهای مقابلهای مناسب برای کاهش عواطف منفی گام مهمی است. همچنین مداخلات آموزشی در خصوص ارتقاء مهارت های تابآوری پس از درمان اولیه سرطان ضروری است.
4. عوامل روانشناختی مرتبط با انواع اعتیاد
حسن شفیعی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش ابعاد روانشناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی در پیشبینی خودکارآمدی ترک اعتیاد در استان مرکزی انجام گرفت.
روش: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ شامل کلیه مردان معتاد به مواد افیونی مراجعهکننده به کمپهای ترک اعتیاد استان مرکزی در سال 1398 بود که با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران تعداد 377 مردان معتاد ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش ابعاد روانشناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی در پیشبینی خودکارآمدی ترک اعتیاد در استان مرکزی انجام گرفت.
روش: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ شامل کلیه مردان معتاد به مواد افیونی مراجعهکننده به کمپهای ترک اعتیاد استان مرکزی در سال 1398 بود که با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران تعداد 377 مردان معتاد متأهل بهصورت نمونهگیری مضاعف انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامههای چندوجهی مشکلات جنسی اسنل، فیشر و والترز (1993)، خودکارآمدی ترک اعتیاد برامسون (۱۹۹۹) و پرسشنامه رضایت جنسی زناشویی لارسون (1998) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین رضایت جنسی و کنترل جنسی درونی و خودکارآمدی ترک اعتیاد رابطه مثبت و بین اضطراب جنسی، نظارت جنسی، افسردگی جنسی و قاطعیت جنسی و خودکارآمدی ترک اعتیاد در معتادان رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 24 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد در افراد معتاد بهصورت مثبت بر اساس کنترل جنسی درونی، رضایت جنسی، افسردگی جنسی و بهصورت منفی بر اساس اضطراب جنسی، قاطعیت جنسی و خود نظارتی جنسی قابل پیشبینی است. رضایت جنسی زناشویی، حرمت جنسی، اشتغال جنسی، آگاهی جنسی، انگیزش جنسی، کنترل جنسی بیرونی و ترس از رابطه جنسی نتوانستند خودکارآمدی ترک اعتیاد را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: ابعاد روانشناختی مشکلات جنسی و رضایت جنسی نقش مهمی در خودکارآمدی ترک اعتیاد دارند و شناسایی مشکلات جنسی در معتادان به مواد افیونی و انجام مداخلات درمانی جنسی و آموزش مهارتهای جنسی نقش مهمی درافزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد دارد.
1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
سحر احسانی؛ هادی بهرامی احسان؛ اعظم نوفرستی
چکیده
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط مولفههای تعامل مادر-کودک در کودکان مبتلا به اختلال مصرف غذای دوری جو-محدودکننده با نشانههای ترسیمی آزمون ترسیم خانواده بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش کودکان 4تا 7 ساله در شهر تهران در سال 1401 بودند. براساس معیارهای پنجمین نسخه دستنامه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی و مقیاس غربالگری نه ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط مولفههای تعامل مادر-کودک در کودکان مبتلا به اختلال مصرف غذای دوری جو-محدودکننده با نشانههای ترسیمی آزمون ترسیم خانواده بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش کودکان 4تا 7 ساله در شهر تهران در سال 1401 بودند. براساس معیارهای پنجمین نسخه دستنامه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی و مقیاس غربالگری نه موردی اختلال مصرف غذای محدودکننده/ اجتنابی (نسخهی گزارش توسط والدین) تشخیص اختلال را دریافت کردهاند. 18 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر، تحلیل کمی است که در بخش اول با استفاده از آزمون ترسیم خانواده، مولفههای تعامل مادر و کودک کدگذاری شد. سپس با استفاده از پرسشنامه تعامل والد-فرزند پیانتا، همبستگی مولفههای نقاشی و پرسشنامه تعامل والد-فرزند بررسی شد. تجزیهوتحلیلهای آماری این پژوهش با نرمافزار SPSS22 انجام گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد ارتباط بین تعارض مادر و کودک در پرسشنامه تعامل مادر-کودک و حذف مادر، حذف پدر و حذف خواهر و برادر در نقاشی مثبت و معنادار است (01/0˂p). همچنین همبستگی بین تعارض با مادر با رنگ نکردن نقاشی، شکل کوچک یا بزرگ، کشیدن نقاشی گوشه صفحه و نداشتن جزییات پس زمینه با مثبت و معنادار بود (01/0˂p). در نهایت عامل وابستگی کودک به مادر که یک عامل منفی در تعامل مادر و کودک بود، ارتباط مثبت معناداری با حذف پدر و حذف خواهر و برادر داشت (01/0˂p).
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج بهدستآمده از پژوهش، پیشنهاد میشود برای بهبود علائم اختلال مصرف غذای دوری جو-محدودکننده، بر بهبود تعامل مادر و کودک تمرکز شود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
احمدعلی نعمت پور درزی؛ سجاد بشرپور؛ داریوش مسلمی
چکیده
مقدمه: سرطان یکی از انواع بیماریهای مزمن محسوب میشود که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهنآگاهی بر فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده بیماران مبتلا به سرطان بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه ...
بیشتر
مقدمه: سرطان یکی از انواع بیماریهای مزمن محسوب میشود که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهنآگاهی بر فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده بیماران مبتلا به سرطان بود.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان بود که در سال 1400 در مرکز شهید رجایی شهرستان بابلسر تشخیص بیماری سرطان دریافت نمودند. نمونه مورد مطالعه به حجم30 نفر به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفر (گروه کنترل 15 نفر و گروه آزمایش 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه بهبود سرطان مبتنی بر ذهنآگاهی کارلسون و اسپکا که در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای یک بار برگزار میشد قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه فاجعهسازی درد سالیوان و همکاران (1995) و مقیاس استرس ادراکشده کوهن، کمرک و مرملستین (1983) استفاده شد. دادههای بدست آمده نیز با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرمافزار 27SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده وجود داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: بنابراین نتیجه گرفته میشود که بهبود سرطان مبتنی بر ذهنآگاهی مداخلهای مطلوب و مناسب جهت تاثیرگذاری بر فاجعهسازی درد و استرس ادراکشده بیماران مبتلا به سرطان است
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
غلامرضا طالبی؛ حسن رضایی جمالویی؛ رضا باقریان سرارودی؛ حمیدرضا عریضی؛ پگاه باقریان سرارودی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: در یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 36 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ از بیمارستان سیدالشهداء (ع) و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء اصفهان سال 1399-1400 که ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: در یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 36 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ از بیمارستان سیدالشهداء (ع) و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء اصفهان سال 1399-1400 که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (18 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی معنامحور 8 جلسهای 90 دقیقهای به صورت هفتگی قرار گرفت. دادهها، با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970)، نگرش به مرگ وونگ و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با کمک نرمافزار SPSS-23، دادهها تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که گروه درمانی معنامحور، نگرش به مرگ و تحمل پریشانی گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (01/0>P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی زنان با سرطان پستان تاثیر مثبتی داشته است که پیشنهاد میشود از معنادرمانی برای یاری به زنان با سرطان پستان دارای اضطراب مرگ استفاده شود.