جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
هیوا محمودی
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی رابطة بین تابآوری خانواده و بار علائم با نقش میانجی پایبندی به ورزش عملکردی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و از نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل کلیة زنان مبتلا به سرطان پستان ساکن شهر سقز در سال 1401 بود که به بیمارستانهای شهر سقز ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی رابطة بین تابآوری خانواده و بار علائم با نقش میانجی پایبندی به ورزش عملکردی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و از نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل کلیة زنان مبتلا به سرطان پستان ساکن شهر سقز در سال 1401 بود که به بیمارستانهای شهر سقز مراجعه کردند که از بین آنها تعداد 150 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامة تابآوری خانواده (FRQ)، بار علائم (SBQ ) و مقیاس پایبندی به ورزش عملکردی (FECS) بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل گردید.یافتهها: نتایج نشان داد که تابآوری خانواده و خرده مقیاسهای آن به طور معناداری با بار علائم همبستگی منفی و با پایبندی به ورزش عملکردی همبستگی مثبت داشت. همچنین پایبندی به ورزش عملکردی به طور معناداری با بار علائم رابطه منفی داشت. بنابراین تابآوری خانواده به طور غیرمستقیم بر بار علائم از طریق پایبندی به ورزش عملکردی تأثیر میگذارد.نتیجهگیری: تابآوری خانواده بهعنوان یک عامل روانشناختی مثبت میتواند به طور غیرمستقیم بر عملکرد جسمانی بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از شیمی درمانی مؤثر باشد و تاح دی بار علائم را کاهش دهد.
جنبه های روانشناختی و اجتماعی پیشگیری از بیماریها
زهرا حسین زاده ملکی؛ سیمین دخت کلنی
چکیده
مقدمه: پژوهشگران مدیریت بحران، مقیاس جهانی فرضی (WAS) را برای نشان دادن تغییرات مفروضات برای پیشبینی خطرات سلامت روان بر اساس مدل جانوف-بولمن به کار میبرند. در طول بحران قرنطینه COVID-19، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه در جامعه مستلزم درک مفروضات افراد در مورد جهان بود و این امر ابتدا نیازمند بررسی ساختار عاملی مقیاس جهان فرضی بود.
روش: این ...
بیشتر
مقدمه: پژوهشگران مدیریت بحران، مقیاس جهانی فرضی (WAS) را برای نشان دادن تغییرات مفروضات برای پیشبینی خطرات سلامت روان بر اساس مدل جانوف-بولمن به کار میبرند. در طول بحران قرنطینه COVID-19، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه در جامعه مستلزم درک مفروضات افراد در مورد جهان بود و این امر ابتدا نیازمند بررسی ساختار عاملی مقیاس جهان فرضی بود.
روش: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث گردآوری دادهها، توصیفی بود. از بین دانشگاههای فردوسی مشهد و اصفهان، 452 دانشجوی ۱۸ساله و بالاتر (245 زن) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس جهان فرضی و پرسشنامه اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه پاسخ دادند. دادهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل رگرسیون گامبهگام تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نسبتاً رضایتبخش بود و با مدل اصلی جهان فرضی مطابقت داشت. در طول دوره قرنطینه، مفروضات دانشجویان درباره جهان، به طور معناداری با اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه همبستگی داشت. رگرسیون گامبهگام نشان داد مفروضههای تصادفی نبودن و ادراک کنترلپذیری، اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه را پیشبینی مینمود.
نتیجهگیری: قرنطینه و گسترش آن تأثیرات منفی بر سلامت روان را میافزاید. این یافتههای قرنطینه COVID-19 با مفروضات قبلی مبنی بر عدم تغییر اندازهگیری در یک نمونه و راهحل عامل همسو هستند و میتوانند به درک جهان فرضی دانشجویان در مواجهه با تروما و تغییرات شناختی مرتبط با آن در حوزههای پژوهش و عمل کمک کنند.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
حمیدرضا حیدری؛ هاجر ترکان
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
روش شناسی تحقیق و اندازه گیری در روان شناسی سلامت
غلامرضا منشئی؛ فرزانه باقریان
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی فرم کوتاه مقیاس خودبیمارانگاری مجازی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزاد شهر اصفهان در سال 1398 بودند. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 567 نفر (344 نفر زن و223 نفر مرد) از دانشجویان ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی فرم کوتاه مقیاس خودبیمارانگاری مجازی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزاد شهر اصفهان در سال 1398 بودند. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 567 نفر (344 نفر زن و223 نفر مرد) از دانشجویان دانشگاههای شهر اصفهان به روش تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند و به پرسشنامههای خودبیمارانگاری مجازی (مک ال روی و شولین، 2014) و پرسشنامه اضطراب سلامت (سالکوسکیس و وارویک،2002) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزارهای SPSS 23 و AMOS 22 تحلیل شدند.یافتهها: یافتهها نشان داد که در مدل اندازهگیری پرسشنامه خودبیمارانگاری مجازی کلیه بارهای عاملی از جمله اجبار (714/0)، پریشانی (878/0)، افراط (805/0) و اطمینان (921/0) معنادار شدهاند (001/0>P). همچنین شاخص روایی محتوایی در مورد همه گویههای پرسشنامه خودبیمارانگاری مجازی بالاتر از 9/0 و ضریب همبستگی درون طبقهای پرسشنامه حاصل از دو بار اجرای آن برابر با 971/0 بود که در فاصله اطمینان قرار دارد و از مقدار قابل قبول بالاتر است. همچنین یافتهها نشان داد که بین خودبیمارانگاری مجازی و اضطراب سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>P) و ضریب همبستگی دو پرسشنامه برابر با 782/0 بود.نتیجهگیری: در مجموع با توجه به نتایج روایی و پایایی میتوان از پرسشنامه خودبیمارانگاری مجازی در پژوهشهای روانشناختی استفاده کرد
2. پاسخ های رفتاری و هیجانی به بیماری ها،غربالگری و روش های پزشکی
علی افشاری؛ احمد اسمعلی؛ سعید اسدنیا
چکیده
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوانکنندۀ عصبشناختی میباشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز میکند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ...
بیشتر
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوانکنندۀ عصبشناختی میباشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز میکند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای را دریافت نکردند. پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص میکند که مداخله شناختی رفتاری بر آماجهای درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.
stress
مصطفی بلقان آبادی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگرایانه اضطراب فراگیر در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی در بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات بنیادی بود و از لحاظ روش پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی شهرستان مشهد در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 180 نفر از بیمارانی که در کلینیکهای سطح شهر مشهد که توسط پزشک متخصص تشخیص بیماری قلبی- عروقی گرفتند بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامههای تیپ شخصیتی D دنولت (2005)، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسشنامه اضطراب فراگیر اسپیترز و همکاران (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که تیپ شخصیتی D بهطور معناداری با اضطراب فراگیر (001/0>p)، کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معنادار دارد. همچنین اضطراب فراگیر نیز با کیفیت زندگی (001/0>p) و سلامت عمومی (001/0>p) رابطه معناداری دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد اضطراب فراگیر نقش میانجی در رابطه بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت عمومی ایفا میکند (05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که در رابطۀ بین تیپ شخصیتی D با کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران قلبی- عروقی، اضطراب فراگیر نقش میانجیگرانه ایفا میکند.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
معصومه تقی آهنگری خیاوی؛ سوسن علیزاده فرد؛ احمد علیپور
چکیده
مقدمه: مقدمه: تحقیقات نشان دادهاند که اختلالات روانی میتوانند باعث بروز بیماریهای جسمی شوند. از سوی دیگر، بسیاری از بیماری های جسمی نیز با یکدیگر همبودی دارند. این مطالعه با هدف بررسی اثر
ارتباطات اختلالات روانی در بروز بیماریهای جسمی در همبودیهای دوگانه انجام شد.
روش: مطالعه حاضر از نوع زمینهیابی- همبستگی بود. ...
بیشتر
مقدمه: مقدمه: تحقیقات نشان دادهاند که اختلالات روانی میتوانند باعث بروز بیماریهای جسمی شوند. از سوی دیگر، بسیاری از بیماری های جسمی نیز با یکدیگر همبودی دارند. این مطالعه با هدف بررسی اثر
ارتباطات اختلالات روانی در بروز بیماریهای جسمی در همبودیهای دوگانه انجام شد.
روش: مطالعه حاضر از نوع زمینهیابی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان بزرگسال 18 تا 80 سال، ساکن شهر تهران بودند که در شش ماهه اول سال 1399 به علت بیماری به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. نمونهگیری خوشهای در دسترس بود. کل شرکت کنندگان در طرح 304 نفر بودند که تعداد گروه همبودی دوگانه (2 مورد ابتلا) 110 نفر بود. ابزارهای اندازهگیری شامل چک لیست استاندارد بیماریهای جسمی و فهرست علائم بالینی scl -90 میباشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از شیوه یادگیری ماشینی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیش از همه بروز فشارخون و سردرد تحت تاثیر پرخاشگری، مشکلات قلبی و آرتروز تحت تاثیر افسردگی، دیابت تحت تاثیر اضطراب، مشکلات تنفسی و گوارشی تحت تاثیر ترس مرضی، چاقی و آلرژی تحت تاثیر وسواس، و بیماریهای پوستی تحت تاثیر مشکلات تعاملی قرار دارند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مشخص میگردد که بروز بیماریهای جسمی در همبودیهای دوگانه تحت تاثیر اختلالات روانی قرار دارند. درک این موجب ارتقای بینش ما شده و کاربردهای عملی در آسیبشناسی و طراحی مداخلات خواهد داشت.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
زهرا محمدی فرد؛ علی فتحی آشتیانی؛ عباس حاجی فتحعلی؛ بیتا نصرالهی؛ فضل اله احمدی
چکیده
مقدمه: تعیین عوامل روانشناختی تسهیلکنندۀ بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاستگذاریهای مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهرهمندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روانشناختی تسهیل کنندۀ بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: ...
بیشتر
مقدمه: تعیین عوامل روانشناختی تسهیلکنندۀ بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان برای سیاستگذاریهای مناسب در جهت شناسایی مشکلات احتمالی و توسعه مداخلات مناسب در بهرهمندی بهتر و افزایش موفقیت در پیوند مغز استخوان، بسیار حائز اهمیت است. هدف این مطالعه مرور عوامل روانشناختی تسهیل کنندۀ بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان بود.
روش: در مرور سیستماتیک حاضر از موارد گزارش ترجیحی برای بررسیهای سیستماتیک و متاآنالیز (پریزما) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای خطر سوگیری استفاده شد. در همین راستا، اطلاعات موردنیاز از از پایگاههای science Direct, Scopus, PubMed برای انتخاب مقالات لاتین و پایگاههای مقالات فارسی، ISC با محدود کردن سال برای انتخاب مقالات انگلیسی به 2009 تا 2022 و سالهای 1390-1401 جهت انتخاب مقالههای فارسی برداشته شدند که بر اساس معیارهای موردنظر محدود شدند. واژههایی همچون پیوند سلولهای بنیادی خونساز، عوامل روانشناختی، تسهیلکننده، بهبودی مورد جستجو قرار گرفتند. برای ترکیب دادهها از روش سنتز روایتی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، کیفیت 37 مقاله تأیید شد و عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان شناسایی شدند. پریشانی جسمی، کاهش کیفیت زندگی بیماران، احتمال افزایش علائم اضطراب و افسردگی، از بزرگترین جالشهای پیش روی بیماران بود. معنویت ورزی، سواد سلامتی، مداخلات ورزشی و روانشناختی در جهت پذیرش بیماری و افزایش بهزیستی روانشناختی در ارتقای نتایج سلامت روانشناختی و پزشکی تاثیر معنادار دارد.
نتیجهگیری: شناسایی عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر بهبودی بیماران پیوند مغز استخوان از جمله؛ سواد سلامتی، برنامههای ورزشی، خوشبینی، جنسیت، حمایت اجتماعی، سلامت روانی، عوامل سبک زندگی، درک پیوند و پیگیری در تنظیم پروتکلهایی جهت افزایش بهداشت روانی بیماران تحت پیوند موثر هستند.
1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
انسیه بابایی؛ لیلا گودرزی؛ سیده طاهره حسینی سورکی
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبتگرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه انجام گرفت.
روش: ین مطالعه به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بر روی 30 نفر (گروه آزمون 15 نفر و گروه گواه 15 نفر) از زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعهکننده به مرکز تحقیقات سرطان شهر تهران انجام شد. نمونهها به ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبتگرا بر تبعیت درمانی بیماران مزمن سرطان سینه انجام گرفت.
روش: ین مطالعه به روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بر روی 30 نفر (گروه آزمون 15 نفر و گروه گواه 15 نفر) از زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعهکننده به مرکز تحقیقات سرطان شهر تهران انجام شد. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله 8 جلسهای رواندرمانی مثبتگرا قرار گرفتند، درحالیکه گروه گواه هیچ مداخلهای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس تبعیت درمانی بیماران مزمن در مورد شرکتکنندگان اجرا گردید. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش وگروه گواه در نمرههای تبعیتدرمانی تفاوت معنادار وجود دارد (05/0>p). روش رواندرمانی مثبتگرا تاثیر بر افزایش تبعیتدرمانی دارد و درمانگران میتوانند از این روش در جهت افزایش تبعیتدرمانی این بیماران استفاده نمایند.
نتیجهگیری: نتیجه این پژوهش و پژوهشهای مشابه میتوانند در حوزههای درمانی بیماران مزمن سرطان سینه مورد استفاده قرار گیرد.