1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
مائده اسدالله نجفی؛ بتول امین جعفری؛ مهدی مروی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنشپذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.روش: پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماههی نخست سال 1401 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنشپذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.روش: پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماههی نخست سال 1401 جهت دریافت درمان به مرکز حمایت از بیماران سرطانی مراجعه نموده بودند و تعداد آنها در این بازه زمانی براساس آمار دریافتشده از مرکز مشاوره 93 نفر بود.30 نفر بعنوان نمونهی پژوهش به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامههای تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، واکنشپذیری هیجانی متیو و ناک (2008) و اضطراب زانک ریس و پترسون (1985) بود. جلسات آموزش گروهی خودشفابخشی بر اساس پروتکل لطیفی و مروی (1397) با اقتباس از لوید و جانسون (2010) در طی 14جلسه 2 ساعته بر گروه آزمایش انجام شد. دادههای حاصل از این پژوهش با توجه به فرضیههای مورد بررسی و با استفاده از نرمافزار SPSS-24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمونهای نرمالسازی و کوواریانس چندمتغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی و ابعاد آن (تحمل، ارزیابی و تنظیم)، واکنشپذیری هیجانی (حساسیت، شدت و پایداری) و اضطراب (ترس از علائم جسمانی، ترس از کژکاری کنترل شناختی و ترس از مشاهدهی واکنشهای اضطرابی) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر است (۰۰۵/۰>p).نتیجهگیری: بنابراین به نظر میرسد که از این روش میتوان برای بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سمیرا ترکیان ولاشانی؛ زهره لطیفی؛ نیلوفر باقری؛ محمد سلطانی زاده
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که بهصورت دردسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکتکنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامههای عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند. سپس مداخلهی آموزش خودشفابخشی هفتهای 1 مرتبه به مدت 14جلسهی 60 دقیقهای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال دادهها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.یافتهها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکتکننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.نتیجهگیری: میتوان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتگرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به اماس به کار برد.
نسرین شهبازی؛ زهره لطیفی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراکشده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمهتجربی حاضر با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعهکنندگان به یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان با ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراکشده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمهتجربی حاضر با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعهکنندگان به یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان با سابقه شکایت سردرد مزمن از طریق نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 30 نفری جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش؛ پرسشنامههای افسردگی زونک (1965)، درد مکگیل (1997) و اضطراب درد مککراکن (1967) بود. دادهها با استفاده از تحلیل آماری اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در بهبود افسردگی، کاهش شدت درد ادراکشده و کاهش اضطراب مرتبط با درد شرکتکنندگان در آموزش خودشفابخشی در پسآزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). نتیجهگیری: به نظر میرسد آموزش خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش تکنیکهای آرامسازی، موجب کاهش سردرد افراد مبتلا شده است؛ بنابراین میتوان از این روش بهعنوان یک رویکرد جدید با اثرات نسبتاً پایدار برای کاهش سردردهای مزمن در مراکز درمانی و خدمات روانشناختی استفاده نمود.