1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
زهرا قنبری
چکیده
مقدمه: بیماری دیسپپسی موجب بروز مشکلات روانشناختی و دردهای مزمن در افراد میشود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی نیاز میباشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر انعطافپذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: بیماری دیسپپسی موجب بروز مشکلات روانشناختی و دردهای مزمن در افراد میشود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی نیاز میباشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر انعطافپذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوءهاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقهای بهصورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. دادههای پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرمافزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطافپذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری افزایش معنیداری یافته است. همچنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری کاهش معنیداری یافته است (001/0P<).
نتیجهگیری: شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افزایش انعطافپذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
7. نقش روان شناسی سلامت در ارتقای نظام بهداشتی
حسین زارع؛ آزاده ثابتی
چکیده
مقدمه: مطالعهی حاضر با هدف پیشبینی سوگ پیچیده بر اساس انعطافپذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19صورت گرفت.روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعهی آماری شامل کلیهی افراد داغداری بود که از ابتدای شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰یکی از بستگان نزدیک یا اعضای خانوادهی ...
بیشتر
مقدمه: مطالعهی حاضر با هدف پیشبینی سوگ پیچیده بر اساس انعطافپذیری شناختی با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در بازماندگان کووید 19صورت گرفت.روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعهی آماری شامل کلیهی افراد داغداری بود که از ابتدای شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰یکی از بستگان نزدیک یا اعضای خانوادهی خود را بهدلیل ابتلا به کرونا از دست دادند. بر این اساس ۲۰۰ فرد بازمانده و عزادار نمونهی پژوهش را تشکیل داد. در این مطالعه از سه پرسشنامه؛ تنظیم شناختی- هیجانی گارنفسکی و همکاران، انعطافپذیری شناختی دنیس ووندروال و تجربه سوگ بارت و اسکات استفاده شد. آمار استنباطی به منظور تحلیل روابط همبستگی توسط نرمافزار SPSS-26 انجام شد و برای ارزیابی دستیابی به مدل برازش شده از نرمافزار ایموس نسخهی 24 استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که بین انعطافپذیری شناختی و تجربهی سوگ بازماندگان کووید 10 رابطهی معنادار منفی وجود دارد. بین ابعاد انعطافپذیری شناختی و ابعاد راهبردهای سازشنایافتهی تنظیم شناختی هیجان بازماندگان کرونا رابطه معنادار منفی وجود دارد (01/0>P). همچنین انعطافپذیری شناختی از طریق نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بر سوگ پیچیدهی بازماندگان کرونا تاثیر معنادار دارد (01/0>P). نتیجهگیری: در سوگ پیچیدهی ناشی از حوادثی مانند کووید 19عوامل روانشناختی و شناختی گوناگونی مانند انعطافپذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان دخیل هستند که رواندرمانگران خصوصاً درمانگران شناختی-رفتاری باید به این موارد توجه و بر عوامل مثبت تاثیرگذار بر کاهش سوگ پیچیده تمرکز کنند و روند درمان بیماران را با استفاده از این عوامل به بهترین صورت مدیریت نمایند.
رضا افضلی؛ پروین احتشام زاده؛ پرویز عسگری؛ فرح نادری
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، سوگیری توجه به مواد غذایی و انعطافپذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری انجام گرفت. روش: این پژوهش بهصورت آزمایشی و با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال پرخوری شهر امیدیه بودند که با استفاده ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، سوگیری توجه به مواد غذایی و انعطافپذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری انجام گرفت. روش: این پژوهش بهصورت آزمایشی و با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال پرخوری شهر امیدیه بودند که با استفاده از پرسشنامه پرخوری گورمالی، پرسشنامه سلامت عمومی و مصاحبه بالینی بر اساس ملاکهای DSM-5 40 نفر از آنها بهصورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیهای انتخابشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پیشآزمون با استفاده از پرسشنامه ولع، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی و ابزار محقق ساخته سنجش سوگیری توجه به مواد غذایی انجام شد. مداخله شامل 10 جلسه طرحواره درمانی بود. دادهها با بهکارگیری نرمافزار SPSS نسخه 23 با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی بر سوگیری توجه به مواد غذایی، انعطافپذیری شناختی و ولع مصرف مواد غذایی در افراد مبتلا به پرخوری تأثیر معناداری داشته است. نتایج بدست آمده در پیگیری 45 روزه پس از مرحله پسآزمون پایدار ماند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان اینگونه نتیجهگیری نمود که طرحواره درمانی میتواند بهعنوان یک روش درمانی مؤثر در افراد مبتلا به اختلال پرخوری بکار رود.
ملیحه عابدزاده یامی؛ محمود جاجرمی؛ کاوه حجت
چکیده
مقدمه: نظریه سیستمهای مغزی رفتاری بیان میکند سطح فعالیت این سیستم با طیف وسیعی از اختلالات هیجانی ازجمله افسردگی و اضطراب مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسی افسردگی بیماران ام.اس براساس سیستمهای مغزی رفتاری با میانجیگری انعطافپذیری شناختی، اجتناب شناختی در قالب مدل علّی بود. روش: این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی از طریق مدل ...
بیشتر
مقدمه: نظریه سیستمهای مغزی رفتاری بیان میکند سطح فعالیت این سیستم با طیف وسیعی از اختلالات هیجانی ازجمله افسردگی و اضطراب مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسی افسردگی بیماران ام.اس براساس سیستمهای مغزی رفتاری با میانجیگری انعطافپذیری شناختی، اجتناب شناختی در قالب مدل علّی بود. روش: این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران ام.اس. شهر مشهد بودند و نمونه به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد افسردگی بک (1972)، سیستم مغزی رفتاری کارور و وایت (1994)، انعطافپذیری شناختی دنیس ووندروال (2010) و اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004)، پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از مدل یابی ساختاری و نرمافزار 21Amos و 21SPSS استفادهشده است. یافتهها: نتایج نشان داد سیستم مغزی رفتاری فعالساز و انعطافپذیری شناختی رابطه منفی و معناداری با افسردگی دارند. سیستم مغزی رفتاری بازدارنده، اجتناب شناختی رابطه مثبت و معناداری با افسردگی دارند. نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که اثر غیرمستقیم استانداردشده سیستم رفتاری فعالساز بر افسردگی معنادار است و سیستم بازدارنده نیز بهواسطه انعطافپذیری شناختی، اجتناب شناختی بر افسردگی اثر غیرمستقیم معناداری دارد. سیستم رفتاری فعالساز بهطور منفی و سیستم رفتاری بازدارنده بهطور مثبت میتواند افسردگی را پیشبینی کند.
عزت اله قدم پور؛ لیلا حیدریانی؛ فرناز رادمهر
دوره 8، شماره 29 ، خرداد 1398، ، صفحه 153-167
چکیده
مقدمه :هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطافپذیری شناختی و رضایتمندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: روش پژوهش حاضر به شیوه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش ...
بیشتر
مقدمه :هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطافپذیری شناختی و رضایتمندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: روش پژوهش حاضر به شیوه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، انجام شد. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقهای، هفتهای دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که گروه گواه در این مدت هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، پسآزمون و سه ماه بعد از مداخله، پیگیری بر روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. تحلیل دادههای خام با استفاده از آزمونهای توصیفی و استنباطی از جمله آنالیز کوواریانس صورت گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطافپذیری شناختی و رضایتمندی از زندگی(001/0>P) مبتلایان تأثیر معنیداری داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. نتیجهگیری: باتوجه به تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطافپذیری شناختی و رضایتمندی از زندگی مبتلایان و تداوم اثر آن، به کارگیری این روش در همه سطوح پیشگیری و درمان مبتلایان به بیماریهای جسمی ضروری به نظر میرسد.