مهناز علی اکبری دهکردی؛ سیده ساناز سعیدی؛ فاطمه عیسی زاده؛ مریم علی اکبری؛ علیرضا منزوی چالشتری
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل فعالیتهای افزایشدهنده هیجانات مثبت مردان و زنان در دوره قرنطینه (بهدلیل همهگیری بیماری ناشی از وجود ویروس کرونا) با توجه به نیازهای پنجگانه ویلیام گلاسر بود. روش: روش تحقیق در این مطالعه ترکیبى (کیفى و کمى) بود که در آن دادههای کمی نقش تکمیلی برای دادههای کیفی داشتند. جامعه مورد پژوهش در این مطالعه ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل فعالیتهای افزایشدهنده هیجانات مثبت مردان و زنان در دوره قرنطینه (بهدلیل همهگیری بیماری ناشی از وجود ویروس کرونا) با توجه به نیازهای پنجگانه ویلیام گلاسر بود. روش: روش تحقیق در این مطالعه ترکیبى (کیفى و کمى) بود که در آن دادههای کمی نقش تکمیلی برای دادههای کیفی داشتند. جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افرادی بودند که در دوران همهگیری ویروس کرونا سبک زندگی قرنطینه را برگزیدند. روش نمونهگیری در پژوهش حاضر از نوع نمونهگیری مبتنی بر هدف و حجم نمونه 474 نفر (309 زن و 165 مرد) بود. در بخش کیفى دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا مقولهبندی و کدگذاری گردید. در بخش کمی برای توصیف دادهها از نرمافزار spss-21 استفاده شد و نتایج بر اساس نظریه نیازهای پنجگانه گلاسر کدگذاری و تحلیل شدند. یافتهها: بر اساس نتایج تحقیق حاضر 63 فعالیت استخراج شدند که در میان افراد در زمان قرنطینه شیوع بیشتری داشتند؛ افراد از طریق این فعالیتها میتوانستند تمام نیازهای خود را برطرف کرده و از این طریق موجب ایجاد هیجانات مثبت در خود شوند. تحلیل استنباطی یافتههای این پژوهش نشان داد که، در همه فعالیتهای انجام شده در سطوح نیاز به بقا، عشق و آزادی بین زنان و مردان تفاوت معنیدار وجود داشت و در میان تمامی نیازها، در نیاز به قدرت و آزادی بین گروههای سنی مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد نمود که افراد می بایست ضمن رعایت پروتکلهای بهداشتی روزانه فعالیتهایی انجام دهند که برطرفکننده نیازهای پنجگانه شان باشد و از این طریق به هیجانات مثبت دست پیدا کرده و از هیجانات منفی جلوگیری کنند.
مهناز علی اکبری دهکردی؛ طیبه محتشمی؛ معصومه تدریس تبریزی
چکیده
مقدمه: با توجه به شرایط کنونی شیوع ابتلا به ویروس کرونا همه متخصصین و همه مردم میدانند که بهترین روش شکست آن، در خانه ماندن است. در همین راستا ماندن در خانه به سبک زندگی جدیدی نیاز دارد که اگر افراد نکات سبک زندگی جدید را رعایت نکنند، ممکن است باعث کاهش کیفیت زندگی آنان شود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به شرایط کنونی شیوع ابتلا به ویروس کرونا همه متخصصین و همه مردم میدانند که بهترین روش شکست آن، در خانه ماندن است. در همین راستا ماندن در خانه به سبک زندگی جدیدی نیاز دارد که اگر افراد نکات سبک زندگی جدید را رعایت نکنند، ممکن است باعث کاهش کیفیت زندگی آنان شود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس سبک زندگی در زمان همهگیری ابتلا به ویروس کرونا طراحی شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی 350 نفر از ساکنین شهر تهران (200 زن و 150 مرد) از طریق فراخوان اینترنتی اجرا شد. دادهها با استفاده از آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از نرمافزار Spss-24 تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 2 عامل سبک زندگی سالم و سبک زندگی شاد بود که درمجموع 6/34 درصد واریانس کل را تبیین میکنند. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس (77/0 α=) و عوامل سبک زندگی سالم (73/0 α=) و سبک زندگی شاد (81/0 α=) بود. نمرات استاندارد محاسبه و دامنه نمرات عاملها و کل پرسشنامه بر اساس نمرات استاندارد به سه دامنه ضعیف، متوسط و قوی تقسیم شد. نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحیشده از کفایت لازم برخوردار است و میتواند در پژوهشهای آینده مورد استفاده قرار گیردو این مقیاس برای سنجش این سازه در نمونههای ایرانی از پایایی و روایی کافی برخوردار است.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
مهسا قربانی؛ احمد علیپور؛ مهناز علی اکبری دهکردی
دوره 6، شماره 23 ، آذر 1396، ، صفحه 151-167
چکیده
مقدمه:شواهدی پژوهشی در رابطه با اثربخشی رویکرد مثبت گرا بر اختلالاتی چون افسردگی،اضطراب و کاهش هیجانات منفی وجود دارد.این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات رویکرد مثبت گرا بر افسردگی،عزت نفس،امید به زندگی و تصویر بدنی زنان ماستکتومی انجام شد.روش:طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه ...
بیشتر
مقدمه:شواهدی پژوهشی در رابطه با اثربخشی رویکرد مثبت گرا بر اختلالاتی چون افسردگی،اضطراب و کاهش هیجانات منفی وجود دارد.این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات رویکرد مثبت گرا بر افسردگی،عزت نفس،امید به زندگی و تصویر بدنی زنان ماستکتومی انجام شد.روش:طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است که در آن تعداد 30 نفر از زنانی که در بیمارستان تجریش مرکز تحقیقات سرطان تهران تحت عمل ماستکتومی قرار گرفته بودند بصورت در دسترس و بعد از احراز ملاک ورود به پژوهش و اجرای پیش آزمون،انتخاب گردیدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند..بعد از اجرای مداخلات مربوط به رویکرد مثبت گرا در شش جلسه به گروه مورد مداخله،پس آزمون اجرا و نتایج جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزارSPSS تحلیل شد.یافته ها:یافته های حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس نشان داد که رویکرد مثبت گرا توانست افسردگی در افراد را کاهش دهد و عزت نفس،تصویر بدنی و امید را در آنها افزایش دهد.نتیجه گیری:در نهایت نتیجه گیری:بر اساس یافته های پژوهش میتوان چنین نتیجه گیری کرد که رویکرد مثبت گرا با توجه به فنون و تکنیک های مختص خود میتواند در کار با افراد ماستکتومی شده مفید و مؤثر باشد.
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
مهناز علی اکبری دهکردی
دوره 4، شماره 16 ، دی 1394، ، صفحه 7-18
چکیده
مقدمه: نظر به فراوانی بیماران مبتلا به سردرد و تأثیر آن در عملکرد، خلقوخو و اثر روزافزون آن در سلامت جسمی و کیفیت زندگی و زیانهای روانی و اجتماعی؛ هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، تیپ شخصیتی D و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی و سالم است. روش: مطالعات حاکی از این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان به انواع مشکلات ...
بیشتر
مقدمه: نظر به فراوانی بیماران مبتلا به سردرد و تأثیر آن در عملکرد، خلقوخو و اثر روزافزون آن در سلامت جسمی و کیفیت زندگی و زیانهای روانی و اجتماعی؛ هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، تیپ شخصیتی D و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی و سالم است. روش: مطالعات حاکی از این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان به انواع مشکلات و اختلالات رفتاری مبتلا هستند. در این میان اختلالات برونیسازی شده بهعنوان محور اختلالات رفتاری شناختهشده است. از طرفی شیوع اضافهوزن در این رده سنی نیز افزایش پیدا کرده است. لذا هدف این مطالعه مقایسه اختلالات رفتاری برونیسازی شده در پسران دارای اضافهوزن با پسران دارای وزن طبیعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، منطقه شش انتخاب و در بین مدارس موجود در این منطقه دو مدرسه پسرانه و بهطورکلی 220 دانشآموز بهعنوان نمونه موردپژوهش انتخاب شدند. از چکلیست رفتاری کودکان (CBCL) بهعنوان ابزار در این مطالعه استفاده گردید. یافتهها: نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بهطورکلی اختلالات رفتاری برونیسازی شده بین پسران دارای اضافهوزن با پسران دارای وزن طبیعی در سطح 05/0 P< تفاوت معنیداری وجود دارد و این تفاوت در اختلال سلوک و اختلال بیاعتنایی مقابلهای دیده شد درحالیکه بین این دو گروه در اختلال بیش فعالی ـ کمبود توجه تفاوت معنیداری دیده نشد (05/0 P<). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر آگاهی دادن و تغییر نگرش والدین در پیشگیری از بروز چاقی و اضافهوزن و درنهایت مشکلات رفتاری ضروری به نظر میرسد و ازآنجاییکه انحراف از وزن طبیعی با رفتارهای نامناسب و پرخطر مرتبط است مداخلات زودهنگام و برنامهریزیهای مناسب در این زمینه در دوران حساس کودکی بسیار مؤثر و ضروری است.