8. ارتقای سلامتی از طریق ورزش،پیروی دارویی و تغذیه
نجمه حمید؛ اصغر محمدزاده؛ کیومرث بشلیده
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمهای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمهای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است.
روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقهای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنیداری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت.
نتیجهگیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای میتواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
علی پاکیزه؛ مریم بهزادفر
دوره 7، شماره 25 ، خرداد 1397، ، صفحه 7-20
چکیده
مقدمه: شیوع چاقی در سطح جهانی در حال افزایش است. از میان عوامل مختلف تاثیر گذار، حساسیت به پاداش به عنوان یک ویژگی شخصیتی روان- بیولوژیکی که ریشه در مسیرهای دوپامینی دارد، میتواند عامل مهمی در زمینه عادات غذایی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی حساسیت به پاداش با اضافه وزن و چاقی و بررسی نقش واسطهگری غذاخوردن هیجانی در این میان ...
بیشتر
مقدمه: شیوع چاقی در سطح جهانی در حال افزایش است. از میان عوامل مختلف تاثیر گذار، حساسیت به پاداش به عنوان یک ویژگی شخصیتی روان- بیولوژیکی که ریشه در مسیرهای دوپامینی دارد، میتواند عامل مهمی در زمینه عادات غذایی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی حساسیت به پاداش با اضافه وزن و چاقی و بررسی نقش واسطهگری غذاخوردن هیجانی در این میان میباشد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیهی دبیرستانهای غیر انتفاعی شهر رشت بودند. اعضای نمونه شامل 650 دانش آموز دختر و پسر ( 400 نفر دختر و 250 نفر پسر) بوده که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در این پژوهش، ترازوی اندازهگیری وزن، مقیاس حساسیت به پاداش و مقیاس غذاخوردن هیجانی میباشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون استفاده گردید. یافتهها: یافتهها نشان داد حساسیت بالا به پاداش با اضافه وزن رابطهی مثبت و معنادار دارد و غذا خوردن هیجانی نقش میانجیگری در رابطهی آن دو دارد. همچنین حساسیت پایین به پاداش رابطهی مثبت و معناداری با چاقی داشت. نتیجه گیری: پژوهش تایید کنندهی نقش نظام پاداش مغز در میزان وزن میباشد.
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
فرزانه رنجبر نوشری؛ سجاد بشرپور؛ نادر حاجلو؛ محمد نریمانی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 87-105
چکیده
مقدمه: اضافه وزن یکی از مشکلات سلامتی در تمام جوامع است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر بر خودمهارگری، سبکهای خوردن و شاخص تودهبدنی در زنان دارای اضافه وزن انجام شد. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، در برگیرنده دانشجویان دختر ...
بیشتر
مقدمه: اضافه وزن یکی از مشکلات سلامتی در تمام جوامع است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر بر خودمهارگری، سبکهای خوردن و شاخص تودهبدنی در زنان دارای اضافه وزن انجام شد. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، در برگیرنده دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور رضوانشهر بود. آزمودنیها با استفاده از ملاکهای ورود و خروج غربال شدند. نمونه پژوهش شامل 34 فرد مبتلا به اضافه وزن بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند.همه افراد نمونه، مقیاس خودمهارگری و سبکهای خوردن را تکمیل کردند. همچنین شاخص توده بدنی با تقسیم وزن (برحسب کیلوگرم) بر مجذور قد (برحسب متر) اندازهگیری شد. مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر طی 14 جلسه در گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نمود. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر معنادار مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر بر خودمهارگری، سبکهای خوردن و شاخص تودهبدنی در زنان دارای اضافه وزن بود. نتیجه گیری: مداخلات مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر در ارتقاء سلامت جسمی و روانشناختی اثرگذار هستند. بنابراین پیشنهاد می گردد که این مداخله در درمان اضافه وزن و چاقی به کار گرفته شود.
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
مهناز علی اکبری دهکردی
دوره 4، شماره 16 ، دی 1394، ، صفحه 7-18
چکیده
مقدمه: نظر به فراوانی بیماران مبتلا به سردرد و تأثیر آن در عملکرد، خلقوخو و اثر روزافزون آن در سلامت جسمی و کیفیت زندگی و زیانهای روانی و اجتماعی؛ هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، تیپ شخصیتی D و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی و سالم است. روش: مطالعات حاکی از این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان به انواع مشکلات ...
بیشتر
مقدمه: نظر به فراوانی بیماران مبتلا به سردرد و تأثیر آن در عملکرد، خلقوخو و اثر روزافزون آن در سلامت جسمی و کیفیت زندگی و زیانهای روانی و اجتماعی؛ هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای غیرمنطقی، تیپ شخصیتی D و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی و سالم است. روش: مطالعات حاکی از این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان به انواع مشکلات و اختلالات رفتاری مبتلا هستند. در این میان اختلالات برونیسازی شده بهعنوان محور اختلالات رفتاری شناختهشده است. از طرفی شیوع اضافهوزن در این رده سنی نیز افزایش پیدا کرده است. لذا هدف این مطالعه مقایسه اختلالات رفتاری برونیسازی شده در پسران دارای اضافهوزن با پسران دارای وزن طبیعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، منطقه شش انتخاب و در بین مدارس موجود در این منطقه دو مدرسه پسرانه و بهطورکلی 220 دانشآموز بهعنوان نمونه موردپژوهش انتخاب شدند. از چکلیست رفتاری کودکان (CBCL) بهعنوان ابزار در این مطالعه استفاده گردید. یافتهها: نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بهطورکلی اختلالات رفتاری برونیسازی شده بین پسران دارای اضافهوزن با پسران دارای وزن طبیعی در سطح 05/0 P< تفاوت معنیداری وجود دارد و این تفاوت در اختلال سلوک و اختلال بیاعتنایی مقابلهای دیده شد درحالیکه بین این دو گروه در اختلال بیش فعالی ـ کمبود توجه تفاوت معنیداری دیده نشد (05/0 P<). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر آگاهی دادن و تغییر نگرش والدین در پیشگیری از بروز چاقی و اضافهوزن و درنهایت مشکلات رفتاری ضروری به نظر میرسد و ازآنجاییکه انحراف از وزن طبیعی با رفتارهای نامناسب و پرخطر مرتبط است مداخلات زودهنگام و برنامهریزیهای مناسب در این زمینه در دوران حساس کودکی بسیار مؤثر و ضروری است.
املیا میرزامحمدعلائینی*؛ احمد علیپور؛ احمدعلی نوربالا؛ مژگان آگاه هریس
دوره 2، شماره 7 ، مهر 1392، ، صفحه 21-31
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مشخص کردن کارآمدی مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی روی اصلاح غذا خوردن هیجانی و مدیریت وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن صورت گرفته است. روش: با استفاده از نمونهگیری در دسترس، از میان زنان داوطلب واجد معیارهای ورود-خروج به پژوهش، 22 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند، کلیه آزمودنیها ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف مشخص کردن کارآمدی مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی روی اصلاح غذا خوردن هیجانی و مدیریت وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن صورت گرفته است. روش: با استفاده از نمونهگیری در دسترس، از میان زنان داوطلب واجد معیارهای ورود-خروج به پژوهش، 22 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند، کلیه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به گویههای پرسشنامه غذا خوردن هیجانی پاسخ دادند و مشخصات تنسنجی آنها نیز اندازهگیری شد. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 16ام نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون t مستقل، نشان داد مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به طور معنادار باعث اصلاح الگوهای غذا خوردن هیجانی (خشم، اضطراب و افسردگی) و کاهش وزن در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0> p). نتیجهگیری: این مداخله باعث کاهش وزن و اصلاح غذا خوردن هیجانی به واسطه تنظیم هیجانها، اصلاح باورهای مخرب غذا خوردن و بازسازی شناختی در میان افراد دارای غذا خوردن هیجانی شده است.
مهناز علی اکبری دهکردی
دوره 2، شماره 7 ، مهر 1392، ، صفحه 43-56
چکیده
هدف: چاقی دوران کودکی و نوجوانی به صورت یک معضل سلامتی و بهداشتی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه درآمده است و علاوه بر عوارض جسمی، میتواند پیامدهای روانی زیادی از جمله افزایش سطح اضطراب را در برداشته باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلالات اضطرابی در دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی می ...
بیشتر
هدف: چاقی دوران کودکی و نوجوانی به صورت یک معضل سلامتی و بهداشتی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه درآمده است و علاوه بر عوارض جسمی، میتواند پیامدهای روانی زیادی از جمله افزایش سطح اضطراب را در برداشته باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلالات اضطرابی در دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر یک طرح علّی- مقایسه ای است. بدین منظور 140 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان با توجه به شاخص توده بدنی (BMI) به دو گروه ( 70 نفر دارای اضافه وزن و 70 نفر دارای وزن طبیعی) تقسیم شدند. شرکت کنندگان به مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1998) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب در بین دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی تفاوت معنی داری داشت و در بین مولفه های اضطراب، مولفه های ترس از فضاهای شلوغ، اضطراب اجتماعی و وسواس فکری و عملی در سطح معنی داری در بین دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی تفاوت معنی دار دارد و سه مولفه باقی مانده اضطراب جدایی، ترس از آسیب فیزیکی و اضطراب فراگیر بین این دو گروه تفاوت معنی داری ندارد (05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر آگاهی دادن به والدین در خصوص پیامدهای چاقی و اضافه وزن و راهکارهای پیشگیری از چاقی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. همچنین هرگونه مداخلات زود هنگام و برنامه ریزی های مناسب در حوزه سلامت و بهداشت کودکان، از دیگر اقدامات مهمی است که پیشنهاد می شود
هدی عصار کاشانی؛ رسول روشن؛ علیرضا خلج؛ جمیله محمدی
دوره 1، شماره 2 ، تیر 1391، ، صفحه 70-80
چکیده
چکیدههدف: چاقی یکی از مشکلاتی است که سلامت افراد جامعه را تهدیدمیکند. تحقیق حاضر با هدف مقایسه ناگویی هیجانی و تصویر بدنیافراد چاق، دارای اضافه وزن و بهنجار صورت گرفته است.روش: برای این منظور مجموعا 214 نفر شامل 73 فرد چاق (مراجعهکننده به بیمارستان مصطفی خمینی تهران)، 61 فرد دارای اضافه وزن و80 فرد با وزن طبیعی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ...
بیشتر
چکیدههدف: چاقی یکی از مشکلاتی است که سلامت افراد جامعه را تهدیدمیکند. تحقیق حاضر با هدف مقایسه ناگویی هیجانی و تصویر بدنیافراد چاق، دارای اضافه وزن و بهنجار صورت گرفته است.روش: برای این منظور مجموعا 214 نفر شامل 73 فرد چاق (مراجعهکننده به بیمارستان مصطفی خمینی تهران)، 61 فرد دارای اضافه وزن و80 فرد با وزن طبیعی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزارهای مورد استفاده(TAS- در این پژوهش شامل پرسشنامة ناگویی هیجانی تورنتو ( 20برای ارزیابی ناگویی هیجانی افراد و پرسشنامة روابط چند بعدی- خودبرای ارزیابی تصویر بدنی میباشد. روشهای آماری (MBSRQ)مورد استفاده در این پژوهش آزمون مانوا به همراه آزمون تعقیبی شفهمیباشند.یافتهها: ناگویی هیجانی افراد چاق، دارای اضافه وزن و بهنجار وهمچنین خرده مقیاسهای آن دارای تفاوت معناداری نبود. از طرفدیگرتصویر بدنی افراد چاق در خرده مقیاسهای ارزیابی وضع ظاهری،ارزیابی تناسب، گرایش به تناسب، وزن ذهنی، رضایت از نواحی بدنیبه طور معناداری از افراد اضافه وزن و نرمال پایینتر بود. ضمن اینکه درخرده مقیاس گرایش به ظاهر تفاوت معناداری بین گروهها مشاهده نشد.همچنین با بکارگیری آزمون مانوا در خرده مقیاسهای تصویر بدنیتفاوت معناداری در بین گروهها مشاهده شد.نتیجهگیری: ناگویی هیجانی در گروههای چاق، دارای اضافه وزن وبهنجار تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد که دلیل این امر این است کهناگویی هیجانی به صورت یک متغیر اولیه و صفت شخصیتی ثابت افرادمیباشد که ارتباطی به شکل ظاهری آنها ندارد. اما تصویر بدنی افرادچاق به دلیل ویژگیهای خاص این افراد نسبت به گروههای دارایاضافه وزن و بهنجار پایینتر است.