سیف اله آقاجانی؛ مریم پرنیان خوی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر استرس ادراکشده و سرکوبگری عاطفی بیماران عروق کرونری قلب صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی بیماران عروق کرونر است که به مراکز درمانی شهر تبریز مراجعه کرده بودند و توسط پزشک ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر استرس ادراکشده و سرکوبگری عاطفی بیماران عروق کرونری قلب صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی بیماران عروق کرونر است که به مراکز درمانی شهر تبریز مراجعه کرده بودند و توسط پزشک متخصص، تشخیص را دریافت کرده بودند. نمونهی پژوهش 30 نفر بودند که بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل بهصورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش بهصورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر شفقت قرار گرفتند، درحالیکه اعضای گروه کنترل هیچگونه مداخلهی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمعآوری دادهها، مقیاس استرس ادراکشده و پرسشنامه سازگاری وینبرگر بودند. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت در کاهش استرس ادراکشده (01/0> P) و سرکوبگری عاطفی (01/0> P) بیماران عروق کرونری قلب تأثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر شفقت، روشی مؤثر در کاهش استرس ادراکشده و سرکوبگری عاطفی بیماران عروق کرونری قلب بوده است.
مریم پرنیان خوی؛ لیلا کهتری؛ علی قره داغی؛ مریم عیدی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر تبریز ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر تبریز و مطب چندین نفر از متخصصان شهر تبریز در سهماهه سوم سال 1398، بودند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونهی پژوهش 30 نفر بودند که بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل بهصورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش بهصورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر خودشفقتی قرار گرفتند، درحالیکه اعضای گروه کنترل هیچگونه مداخلهی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمعآوری دادهها، پرسشنامهی پذیرش و عمل برای سنجش اجتناب تجربهای و پرسشنامهی آمیختگی شناختی بودند. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی در کاهش اجتناب تجربهای (03/0>P) و آمیختگی شناختی (01/0>P) بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر خودشفقتی، روشی مؤثر در کاهش اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی بوده است.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
رسول حشمتی؛ الهه ناصری؛ مریم پرنیان خوی
چکیده
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی و مقطعی میباشد. جامعهی آماری پژوهش، کلیهی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز در طی ماههای فروردین و اردیبهشت سال 1396 بودند. از جامعهی یاد شده، 120 نفر بیمار، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای ارزیابی پژوهش، پرسشنامه سازگاری وینبرگر و همکاران (WAI) (1979) و پرسشنامه روانی – اجتماعی توانمندی ایگو مارکاستروم و همکاران (PIES) (1997) بودند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون لوجستیک و با بهرهگیری از نرم افزار SPSS-21 تحلیل گردیدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که از بین مولفههای سرکوبگری عاطفی، تجربه ذهنی پریشانی (12/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار میباشد. مدل رگرسیون برای سرکوبگری عاطفی برای 3/73% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. در خصوص توانمندی ایگو، مولفه های امیدواری (16/0-=β) و هدف (14/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار است. همچنین، مدل توانمندی ایگو برای 5/77% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. نتیجهگیری: تجربه ذهنی پریشانی، امیدواری و هدف، تعیینگرهای مهم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. لازم است در مداخلات ترک سیگار بیماران مبتلا به سرطان نقش این متغیرها در نظر گرفته شود.