امینه جلالی؛ رضا پورحسین؛ احمد علیپور؛ غلامعلی افروز
چکیده
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور ...
بیشتر
مقدمه: زندگی با محدودیتهای دیابت، با پریشانیهای خاص روانی همراه است. بنابراین؛ این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و آموزش خودمراقبتی و ترکیب آن دو بر کیفیت زندگی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک کــارآزمــایی بــالینی تصــادفی چهار گروهـــی دو ســر کور و از نوع طرح بین - درون آزمودنیهای آمیخته است. نمونه پژوهش، شامل 60 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 بود که بهصورت هدفمند از بین اعضای انجمن دیابت کرمان و مطبهای خصوصی پزشکان متخصص داخلی انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنسیت، به روش تصادفی در 4 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروههای آزمایش در 8 جلسه مداخلات مربوطه را اخذ کردند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه از اعضای هر 4 گروه، با پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی، انجام یافت. یافتهها: طبق نتایج تحلیل واریانس بین - درون آزمودنیهای آمیخته، میانگین نمرات کیفیت زندگی (سلامت جسمی و روانی) در مراحل پسآزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیشآزمون، افزایش یافته بود و افزایش رخ داده تا مرحله پیگیری پایدار مانده بود. نتیجهگیری: هرچند آموزشهای پزشکی و خودمراقبتی و مداخلات روانشناختی، بهتنهایی نیز برای افراد مبتلا به دیابت لازم و مفید هستند، اما برای ارتقا کیفیت زندگی و پایداری نتایج بهدست آمده، همراهی و ترکیب مداخلات پزشکی و روانشناختی، ضرورت دارد.