امیرحسین افشاری؛ اسحق رحیمیان بوگر؛ محمود نجفی
چکیده
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تابآوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطهای ذهنیسازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسشنامههای استرس مزمن، ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تابآوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطهای ذهنیسازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسشنامههای استرس مزمن، تابآوری، جسمانی سازی، ناتوانی کارکردی، ذهنیسازی و نشانگان بدنی کارکردی را تکمیل کردند. یافتهها: یافتهها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها در سطح معناداری (05/0>p) حاکی از برازش مناسب مدل داشت. (5/3=χ2/df، 91/0=GFI، 93/0=CFI، 84/0=RMSEA، 93/0=NFI، 89/0=IFI، 58/0=AGFI، 65/0=PGFI). نتیجهگیری: پیشنهاد میشود که برای بهبود و پیشگیری از ناتوانی کارکردی، علاوه بر نقش استرس، مداخلات و درمانهای مبتنی بر ذهنیسازی و تابآوری نیز در نظر گرفته شود.
سجاد بشر پور؛ بابک وجودی؛ نسترن عطارد
دوره 3، شماره 10 ، شهریور 1393، ، صفحه 80-97
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط جهت گیری مذهبی و نگرش نسبت به مرگ با کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی در زنان انجام گرفت. روش: کلیه زنان ساکن شهر ارومیه در بهار سال 1391 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 140 زن که به روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای از بین این جامعه انتخاب شده بودند به پرسشنامه های جهت ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط جهت گیری مذهبی و نگرش نسبت به مرگ با کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی در زنان انجام گرفت. روش: کلیه زنان ساکن شهر ارومیه در بهار سال 1391 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 140 زن که به روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای از بین این جامعه انتخاب شده بودند به پرسشنامه های جهت گیری مذهبی، نگرش نسبت به مرگ، کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی رابطه مثبتی با جهت گیری مذهبی درونی و نگرش پذیرش فعالانه مرگ دارد. علائم جسمانی سازی نیز به طور مثبت به نگرشهای اجتناب از مرگ و پذیرش با گریز مرگ مرتبط بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 14 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی زنان به وسیله جهت گیری مذهبی درونی و نگرشهای اجتنابی نسبت به مرگ تبیین میشود، نتایج تحلیل رگرسیون علائم جسمانی سازی بر اساس جهت گیری مذهبی و نگرشهای مرگ معنی دار به دست نیامد. نتیجه گیری: این نتایج پایه های معنوی و مذهبی و به تبع آن نگرشهای فرد نسبت به مرگ را به عنوان یکی از متغیرهای مؤثر بر سلامت و کیفیت زندگی انسان به ویژه زنان مطرح می کنند.