1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
فاطمه بهشتیان؛ حسن احدی؛ نیلا علمی منش؛ آدیس کراسکیان موجمباری
چکیده
مقدمه: ناباروری به عنوان یک بحران روانی، استرس زیادی را بر زوجهای نابارور وارد کرده و بر جنبه های گوناگون زندگی آنها تأثیر می گذارد.هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با درمان مصونسازی در برابر استرس بر سرمایه روانشناختی زنان نابارور است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ...
بیشتر
مقدمه: ناباروری به عنوان یک بحران روانی، استرس زیادی را بر زوجهای نابارور وارد کرده و بر جنبه های گوناگون زندگی آنها تأثیر می گذارد.هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با درمان مصونسازی در برابر استرس بر سرمایه روانشناختی زنان نابارور است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور جزیره کیش بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروههای آزمایش تحت آموزش درمان پذیرش و تعهد (9 جلسه 90 دقیقهای) و مصونسازی در برابر استرس (10 جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکردند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) استفاده شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرمافزار SPSS-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش میتوانند سرمایه روانشناختی و مؤلفههای آن (امید، خوشبینی، خودکارآمدی و تابآوری) را در زنان نابارور بهبود بخشند (p<0.05)، اما مداخله مصونسازی در برابر استرس، دارای تأثیر بیشتری بر بهبود سرمایه روانشناختی و مؤلفههای آن بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مصونسازی در برابر استرس، مداخلات مؤثری در افزایش سرمایه روانشناختی زنان نابارور دارند اما تأثیر درمان مصون سازی در برابر استرس بیشتر بود.
2. پاسخ های رفتاری و هیجانی به بیماری ها،غربالگری و روش های پزشکی
فریده حشمتی؛ نیلا علمی منش؛ رسول حشمتی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 120-137
چکیده
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری ...
بیشتر
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های درد مک گیل، پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری زمینه ای و مقیاس سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری جهت جمع آوری داده ها به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. داده ها با روش همبستگی و به کار گیری معادله ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد که مدل مفروض از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار است. سیستم فعال ساز رفتاری اثر مستقیم و منفی بر درد دارد(38/0- =β) و سیستم بازداری رفتاری اثری مستقیم و مثبت بر درد دارد (36/0 =β). از جهتی سیستم فعال ساز رفتاری با واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثری غیرمستقیم بر درد داردو سیستم بازداری رفتاری از طریق واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثر غیرمستقیم بر درد دارد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج میتوان گفت سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و بهوشیاری زمینه ای تعیین گرهای مهم برای درد مزمن هستند.