stress
هیوا محمودی
چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی رابطة بین تابآوری خانواده و بار علائم با نقش میانجی پایبندی به ورزش عملکردی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و از نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل کلیة زنان مبتلا به سرطان پستان ساکن شهر سقز در سال 1401 بود که به بیمارستانهای شهر سقز ...
بیشتر
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی رابطة بین تابآوری خانواده و بار علائم با نقش میانجی پایبندی به ورزش عملکردی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و از نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل کلیة زنان مبتلا به سرطان پستان ساکن شهر سقز در سال 1401 بود که به بیمارستانهای شهر سقز مراجعه کردند که از بین آنها تعداد 150 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامة تابآوری خانواده (FRQ)، بار علائم (SBQ ) و مقیاس پایبندی به ورزش عملکردی (FECS) بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که تابآوری خانواده و خرده مقیاسهای آن به طور معناداری با بار علائم همبستگی منفی و با پایبندی به ورزش عملکردی همبستگی مثبت داشت. همچنین پایبندی به ورزش عملکردی به طور معناداری با بار علائم رابطه منفی داشت. بنابراین تابآوری خانواده به طور غیرمستقیم بر بار علائم از طریق پایبندی به ورزش عملکردی تأثیر میگذارد.
نتیجهگیری: تابآوری خانواده بهعنوان یک عامل روانشناختی مثبت میتواند به طور غیرمستقیم بر عملکرد جسمانی بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از شیمی درمانی مؤثر باشد و تاح دی بار علائم را کاهش دهد.
الهه پور کاوه دهکردی؛ ارسلان خان محمدی اطاقسرا؛ علی اصغر عباسی اسفجیر
چکیده
مقدمه: هدفپژوهش حاضر فراتحلیل عوامل گرایش زنان ایرانی به عملهای جراحی زیبایی بود. روش: این مقاله با رویکرد فراتحلیل به بررسی مساله پرداخته است. جامعه تحقیق را 50 پژوهشی که در ارتباط با عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر در گرایش زنان به جراحی زیبایی در سالهای 86 تا 96 انجامشده تشکیل میدهد که از این میان 32 پژوهشی که دارای شرایطلازم ...
بیشتر
مقدمه: هدفپژوهش حاضر فراتحلیل عوامل گرایش زنان ایرانی به عملهای جراحی زیبایی بود. روش: این مقاله با رویکرد فراتحلیل به بررسی مساله پرداخته است. جامعه تحقیق را 50 پژوهشی که در ارتباط با عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر در گرایش زنان به جراحی زیبایی در سالهای 86 تا 96 انجامشده تشکیل میدهد که از این میان 32 پژوهشی که دارای شرایطلازم از لحاظ اعتبار دادهها و روش پژوهش بودند توسط پنج داور بهعنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. دادهها توسط نرمافزار فراتحلیل جامع (CMA3) مورد واکاوی قرار گرفتند. یافتهها: با توجه به نتایج بررسی تحقیق حاضر چهار متغیر هویت اجتماعی،مقبولیت اجتماعی،هوش هیجانی و خودکارآمدی عمومی بالاترین اندازه اثر را دارا بودند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق، هراندازه هویت اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، هوش هیجانی و خودکارآمدی عمومیپایینتر باشد گرایش برای انجام عمل زیبایی بیشتر خواهد بود.
مرضیه حاجی بابایی؛ محمدباقر کجباف؛ مریم اسماعیلی؛ محمدحسین حریرچیان؛ علی منتظری
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری نورولوژی ناتوانکننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزایندهای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابلهای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا ...
بیشتر
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایعترین بیماری نورولوژی ناتوانکننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزایندهای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابلهای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونهگیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری بهدست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافتهها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارتهای زندگی، راهبردهای مقابلهای ناکارآمد و آسیبزا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابلهای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارتهای مقابلهای کارآمد. نتیجهگیری: بهمنظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابلهای با توجه ویژه به مهارتهای مقابلهای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
فروغ عباسی؛ فردین مرادی منش؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
مقدمه: بیماری آسم یک مشکل عمده در اغلب نقاط دنیا میباشد که هنوز تشخیص و معالجه آن یک معضل بهداشتی است و سالانه تعداد زیادی از مبتلایان به آسم جان خود را از دست میدهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراکشده و ادراک از بیماری در افراد مبتلا به آسم بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا ...
بیشتر
مقدمه: بیماری آسم یک مشکل عمده در اغلب نقاط دنیا میباشد که هنوز تشخیص و معالجه آن یک معضل بهداشتی است و سالانه تعداد زیادی از مبتلایان به آسم جان خود را از دست میدهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراکشده و ادراک از بیماری در افراد مبتلا به آسم بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به آسم مراجعهکننده به کلینیکهای آسم و آلرژی شهر بوشهر در سال 1398 بودند که تعداد 40 نفر از آنان به روش داوطلبانه انتخاب و در گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای استرس ادراکشده کوهن، کامارک و مرملستین (1983)و ادراک از بیماری موس-موریس و همکاران (2002) استفاده شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایشی تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر کاهش استرس ادراکشده و افزایش ادراک از بیماری افراد مبتلا به آسم اثربخش بود (05/0>p). نتیجهگیری: باتوجه به نتایج بهدستآمده، میتوان از این درمان در جهت کاهش استرس ادراکشده و افزایش ادراک از بیماری افراد مبتلا به آسم بهره برد و از این راه به کاهش تنش بیماران مبتلا به آسم کمک نمود.
مهناز علی اکبری دهکردی؛ مژگان بیتانه
چکیده
مقدمه: سرمایههای روانشناختی میتواند منجر به تقویت احساس خودکارآمدی، امید به زندگی، تابآوری و خوشبینی در افراد شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش عناصر سرمایههای روانشناختی بر انعطافپذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ...
بیشتر
مقدمه: سرمایههای روانشناختی میتواند منجر به تقویت احساس خودکارآمدی، امید به زندگی، تابآوری و خوشبینی در افراد شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش عناصر سرمایههای روانشناختی بر انعطافپذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان شهدای تجریش شهر تهران در سهماهه بهار 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سرطان پستان با رضایت آگاهانه و داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در هر گروه). زنان حاضر در گروه آزمایش آموزش عناصر سرمایههای روانشناختی (آخوندی، 1396) را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطافپذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2003) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش عناصر سرمایههای روانشناختی بر انعطافپذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنادار داشته است (p<0/01). بدینصورت که این آموزش توانسته منجر به بهبود انعطافپذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، آموزش عناصر سرمایههای روانشناختی با بهکارگیری مفاهیمی همچون تابآوری، امیدواری، خودکارآمدی و خوشبینی، میتواند بهعنوان روشی کارآمد جهت بهبود انعطافپذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان مورداستفاده قرار گیرد.
نجیبه اسدی مهدیخان محله؛ عذرا زبردست؛ سجاد رضائی
چکیده
مقدمه: تشخیص سرطان، نهتنها شخص درگیر با سرطان، بلکه خانواده او را هم در طول زمان تحت تأثیر قرار میدهد. مراقبان بیماران سرطانی، نقشی اساسی در سیر مراقبت از بیمار، از زمان تشخیص تا هنگام مرگ بهعهده دارند. این پژوهش با هدف تبیین حسرتهای بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی انجام شد. روش: در مطالعه حاضر از روش پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: تشخیص سرطان، نهتنها شخص درگیر با سرطان، بلکه خانواده او را هم در طول زمان تحت تأثیر قرار میدهد. مراقبان بیماران سرطانی، نقشی اساسی در سیر مراقبت از بیمار، از زمان تشخیص تا هنگام مرگ بهعهده دارند. این پژوهش با هدف تبیین حسرتهای بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی انجام شد. روش: در مطالعه حاضر از روش پژوهش کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. اطلاعات از طریق مصاحبه فردی، عمیق و نیمه ساختارمند با هشت نفر جمعآوری و ضبط شده است. دادههای حاصلشده به روش کلایزی تجزیهوتحلیل شده است. یافتهها: مضمونهای بهدستآمده در زیرمجموعه سه سوال اصلی پژوهش، در چهار مضمون اصلی طبقهبندی شدند که شامل: «عدم رضایت کامل از خود و احساس کوتاهیکردن»، «تلاش برای اجابت آرزو و آرامش بیمار»، «عدم ابراز احساسات کافی» و «تأثیرگذاری کادر درمان» است. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد، با توجه به کمبودهایی که در زمینه حمایت از خانوادههای درگیر با سرطان وجود دارد، لزوم حمایتهای پس از سوگ، جهت کاهش خودسرزنشی و افزایش آرامش و اطمینان خاطر افراد داغدار اهمیت یافته و مداخله های مؤثر روانشناسی سلامت برای کاهش آثار آزاردهنده افسوس و حسرت، برای خانوادههای درگیر با بیمار سرطانی، در طی بیمار و بعد از فقدان و تجربه سوگ ضروری است.
مهناز رستمی امین؛ محمدرضا ذوقی پایدار
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مصاحبه انگیزشی و طرحواره درمانی تلفیقی با مصاحبه انگیزشی و بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بود. روش: روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر، بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مراجعهکننده به بخش دیالیز بیمارستان ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مصاحبه انگیزشی و طرحواره درمانی تلفیقی با مصاحبه انگیزشی و بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بود. روش: روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر، بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مراجعهکننده به بخش دیالیز بیمارستان بعثت همدان در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 45 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. بیماران گروههای آزمایش مداخلات مربوطه را به مدت 10 جلسه، بهصورت فردی دریافت نمودند. دادههای بهدستآمده از مقیاس (HADS)، با آزمونهای آماری تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده میشود (01/0 P<). نتایج آزمون بن فرونی نشان داد بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده میشود (01/0< P)؛ اما بین میانگین نمرات افسردگی و اضطراب گروههای آزمایش تفاوت معنیداری مشاهده نمیشود (01/0 P>). نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده، پیشنهاد میگردد روانشناسان و متخصصان سلامت از این دو روش درمانی برای کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه استفاده نمایند.
مونا عباسی؛ هائیده صابری؛ افسانه طاهری
چکیده
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیتهای گوناگون در زندگی فرد میشود. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجیگری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. ...
بیشتر
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیتهای گوناگون در زندگی فرد میشود. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجیگری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. از بین مراجعین به کلینیکهای درد شهر تهران در سال ۱۳۹۹ تعداد 300 بیمار مبتلا به درد مزمن بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (CERQ)، ترومای کودکی برنستاین (CTQ) و مقیاس بصری سنجش درد (VAS) بود. جهت تحلیل دادهها از نرمافزارهای spss و Amos استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که هرکدام از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان در رابطه بین ادراک درد و ترومای کودکی مبتلایان به درد مزمن نقش میانجی ایفا میکند. نتیجهگیری: گرایش افراد به بهرهگیری از راهبردهای مثبت یا منفی تنظیم شناختی هیجان میتواند بهعنوان یک عامل تعیینکننده در تأثیر ترومای کودکی بر میزان ادراک درد مزمن باشد.
مرضیه جعفری هرندی؛ مژگان عارفی
چکیده
مقدمه: پاندمی ویروس کووید-19 سبب ایجاد آشفتگی روانشناختی و هیجانی و بروز اضطراب در بسیاری از افراد جامعه شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون ...
بیشتر
مقدمه: پاندمی ویروس کووید-19 سبب ایجاد آشفتگی روانشناختی و هیجانی و بروز اضطراب در بسیاری از افراد جامعه شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 شهر اصفهان در سهماهه زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 34 زن مبتلا به اضطراب کووید - 19 با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 17 بیمار). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2011) را طی یک ماه در 10 جلسه 75 دقیقهای بهصورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس اضطراب کووید -19 (علیپور و همکاران، 1398)، پرسشنامه اضطراب سلامت (سالکوکیس و وارویک، 2002) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش اضطراب سلامت و بهبود خودتنظیمی هیجانی این زنان شود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با بهرهگیری از فنونی همانند شناسایی هیجانها، آموزش آگاهی هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 مورد استفاده قرار گیرد.
سحر باقری؛ محمد حاتمی؛ حسن رضایی جمالویی؛ مسلم عباسی
چکیده
مقدمه: نظر به مزمن و طولانیبودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمانهای شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل ...
بیشتر
مقدمه: نظر به مزمن و طولانیبودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمانهای شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنیها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) یک تا 5/5 و هدفمندانه و داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایشی و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامههای خستگی فیسک (1994) و خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده تحلیل کوواریانس مختلط با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس مختلط با اندازهگیری مکرر نشان داد که درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس اثربخش هستند. همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی و خودانتقادی حفظ شد. نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میتوان از آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
کامران پورمحمدقوچانی؛ سارا ماندنی زاده صفی؛ جعفر نوری
چکیده
مقدمه: باتوجه به نقش مشکلات روانشناختی در ابتلا و عود بیماری قلبی -عروقی در افراد، ضروری است تا ضمن شناسایی این عوامل، نسبت به درمان آنها اقدام نمود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرارشونده در بیماران قلبی -عروقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی، طرح پیشآزمون -پسآزمون ...
بیشتر
مقدمه: باتوجه به نقش مشکلات روانشناختی در ابتلا و عود بیماری قلبی -عروقی در افراد، ضروری است تا ضمن شناسایی این عوامل، نسبت به درمان آنها اقدام نمود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرارشونده در بیماران قلبی -عروقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی، طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران قلبی - عروقی مراجعهکننده به بیمارستان قلب امام رضا (ع) شهر مشهد در سال 1400 بودند. از بین آنها 30 نفر (14 مرد و 16 زن) به روش نمونهگیری هدفمند، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر)، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، رواندرمان مبتنی بر دیدگاه روانشناسی مثبتنگر را در 6 جلسه، 60 دقیقهای بهصورت انفرادی، دریافت کردند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای آلکسی تیمیا تورنتو - 20 (بگبی و همکاران، 1994) و افکار منفی تکرارشونده (مکاوی و همکاران، 2010)، استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر، تحلیل شد. یافتهها: باتوجه به نتایج پژوهش، در نمرههای متغیر نارسایی هیجانی و مؤلفههای آن شامل؛ دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی و متغیر افکار منفی تکرار شونده، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی، اثر اصلی مداخله رواندرمانی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با مداخله رواندرمانی، تفاوت معناداری مشاهده شد (01/0>P). نتیجهگیری: رواندرمانی مثبتنگر بر کاهش ناگویی هیجانی و افکار منفی تکرار شونده در بیماران قلبی - عروقی دارای اثربخشی و کارایی بود.
اصغر فولادی؛ علی خادمی؛ علی شاکر دولق
چکیده
مقدمه: پرستاران به علت مواجه گسترده با بیماران بیشتر در معرض بیماری سایبرکندریا قرار دارند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علائم سایبرکندریا در پرستاران انجام گرفت. روش: روش پژوهش آزمایشی و با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بوده است. نمونه آماری تحقیق شامل 60 نفر از ...
بیشتر
مقدمه: پرستاران به علت مواجه گسترده با بیماران بیشتر در معرض بیماری سایبرکندریا قرار دارند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علائم سایبرکندریا در پرستاران انجام گرفت. روش: روش پژوهش آزمایشی و با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بوده است. نمونه آماری تحقیق شامل 60 نفر از پرستاران بیمارستانهای شهرستان تبریز در سال 1401 بودند که به روش تصادفی در سه گروه فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت و گروه گواه اختصاص یافتند. برای گردآوری دادهها از مقیاس سایبرکندریا مک الروی و شولین استفاده شد. سپس دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته، آزمون تعقیبی توکی و بنفرونی از طریق نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان P کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: اثر عامل زمان بر میزان ابعاد متغیر سایبرکندریا معنادار بهدست آمد، بهعبارت دیگر میزان ابعاد سایبرکندریا از پیشآزمون تا پیگیری کاهش یافته است. همچنین اثر تعامل زمان و گروه نیز بیانگر این است که بین سه گروه (گروه فراشناختدرمانی، گروه شفقتدرمانی و گروه کنترل) از لحاظ نمرات اجبار، پریشانی، افراط و اطمینانجویی تفاوت معنادار وجود داشت. بهعبارت دیگر میزان ابعاد سایبرکندریا در پسآزمون و مرحله پیگیری گروههای مداخله پایینتر از گروههای کنترل بود. نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی فراشناختدرمانی و درمان مبتنی بر شفقت بر میزان علائم بیماری سایبرکندریا، بهنظر میرسد اعمال مداخلههای فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش و درمان علائم بیماری سایبرکندریا در پرستاران میشود.
stress
مائده اسدالله نجفی؛ بتول امین جعفری؛ مهدی مروی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنشپذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.
روش: پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماههی نخست سال 1401 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنشپذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.
روش: پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماههی نخست سال 1401 جهت دریافت درمان به مرکز حمایت از بیماران سرطانی مراجعه نموده بودند و تعداد آنها در این بازه زمانی براساس آمار دریافتشده از مرکز مشاوره 93 نفر بود.30 نفر بعنوان نمونهی پژوهش به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامههای تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، واکنشپذیری هیجانی متیو و ناک (2008) و اضطراب زانک ریس و پترسون (1985) بود. جلسات آموزش گروهی خودشفابخشی بر اساس پروتکل لطیفی و مروی (1397) با اقتباس از لوید و جانسون (2010) در طی 14جلسه 2 ساعته بر گروه آزمایش انجام شد. دادههای حاصل از این پژوهش با توجه به فرضیههای مورد بررسی و با استفاده از نرمافزار SPSS-24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمونهای نرمالسازی و کوواریانس چندمتغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی و ابعاد آن (تحمل، ارزیابی و تنظیم)، واکنشپذیری هیجانی (حساسیت، شدت و پایداری) و اضطراب (ترس از علائم جسمانی، ترس از کژکاری کنترل شناختی و ترس از مشاهدهی واکنشهای اضطرابی) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر است (۰۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: بنابراین به نظر میرسد که از این روش میتوان برای بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
آسیه شریعتمدار؛ فاطمه قاسمی نیایی
چکیده
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانهها و بازتابهای خبری آنها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا میکنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه میتوانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویاییهای این ارتباط متقابل و نقشی که میتواند بر استرس ادراکشده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا ...
بیشتر
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانهها و بازتابهای خبری آنها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا میکنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه میتوانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویاییهای این ارتباط متقابل و نقشی که میتواند بر استرس ادراکشده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا داشته باشد، هدفی است که محققین در این پژوهش به دنبال آن هستند. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 15 زن و مرد در خرمآباد، قزوین و قم بود که با نمونهگیری غیر تصادفی نظری انجام شد. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به دلیل محدودیتهای اجرایی بهصورت مجازی و از طریق واتساپ صورت گرفت. یافتهها: اطلاعات بهدستآمده در این پژوهش شامل سه محور اصلی نقش تعاملی فرد رسانه، محور دوم با عنوان استرسهای ادراکشده پس از مواجهه با اخبار مرگ در رسانههای مجازی و سومین محور با عنوان سبکهای مقابلهای افراد پس از مواجهه با اخبار مرگ و تجربه فشار روانی است که هریک دارای مضامین و زیرمضمونهای مختص به خود میباشد. نتیجهگیری: با توجه به نقش تعاملی فرد و رسانههای مجازی و تأثیراتی که میتوانند بر ایجاد استرس افراد بگذارند، مجموعه راهبردهای مقابلهای بهکار برده شده شامل مقابلههای اجتنابی (اجتناب از مواجهه با مشکل و حل آن)، تمرکززدایی ذهنی از بحران، مراقبتهای بهداشتی و طبی، تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، جستجوی حمایت و تکیهگاه و تغییر نگرش و فلسفه زندگی با زیر مؤلفههای مختص به هر یک، میتواند در قالب الگوهای کاربردی در مواقع بحرانی جهت پیشگیری از آسیبهای جسمانی و روانی و افزایش سطح سازگاری افراد بهکار برده شوند.
عارفه اسکندری؛ مصطفی نعیمی؛ علی فتحی آشتیانی؛ حجت الله فراهانی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر آمادهسازی نسخه فارسی مقیاس سالمخواری عصبی و ارزیابی ویژگیهای روانسنجی آن بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 639 نفر از افراد 18 تا 65ساله ساکن شهر تهران که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، مورد آزمون قرار گرفتند. نسخه فارسی مقیاس سالمخواری عصبی پس از طی مراحل ترجمه - بازترجمه، تنظیم و همراه ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر آمادهسازی نسخه فارسی مقیاس سالمخواری عصبی و ارزیابی ویژگیهای روانسنجی آن بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، 639 نفر از افراد 18 تا 65ساله ساکن شهر تهران که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند، مورد آزمون قرار گرفتند. نسخه فارسی مقیاس سالمخواری عصبی پس از طی مراحل ترجمه - بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامههای آزمون نگرش به خوردن و بهزیستی روانشناختی اجرا شد. روایی مقیاس از طریق روایی سازه، روایی همگرا و واگرا بررسی شد و برای سنجش اعتبار آن از روش محاسبه آلفای کرونباخ و اعتبار مرکب استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی حاکی از وجود سه عامل شناختی، هیجانی و بالینی بود و نتایج تحلیل عامل تاییدی دلالت بر نیکویی برازش و مطلوببودن مدل بهدستآمده داشت. همبستگیهای معنادار بین عوامل بهدستآمده با مقیاسهای نگرش به خوردن و بهزیستی روانشناختی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس سالمخواری عصبی را تأیید کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و عاملهای آن در دامنه 69/0 تا 73/0، اعتبار مرکب عوامل در دامنه 78/0 تا 82/0 به دست آمد. نتیجهگیری: بهطورکلی میتوان گفت نسخه فارسی مقیاس سالمخواری عصبی ساختاری سه عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
مهرنوش حسین زاده؛ فاطمه قاسمی نیایی؛ مجتبی حقانی زمیدانی؛ معصومه اسمعیلی
چکیده
مقدمه: امروزه با شکلگیری سبک جدیدی از زندگی، بشر شاهد تغییر و تحولاتی در بخشهای مختلف زندگیاش شده است، از آنجا که مهمترین بخش از زندگی انسانها، خانواده است، این بخش نیز دستخوش تغییر و تحولات قرار گرفتهاست. مقاله حاضر با هدف مطالعه و تفسیر تجارب زیسته خانوادههایی است که دارای فرد در معرض خطر در برابر کرونا، که در ...
بیشتر
مقدمه: امروزه با شکلگیری سبک جدیدی از زندگی، بشر شاهد تغییر و تحولاتی در بخشهای مختلف زندگیاش شده است، از آنجا که مهمترین بخش از زندگی انسانها، خانواده است، این بخش نیز دستخوش تغییر و تحولات قرار گرفتهاست. مقاله حاضر با هدف مطالعه و تفسیر تجارب زیسته خانوادههایی است که دارای فرد در معرض خطر در برابر کرونا، که در واقع شامل افرادی است، دارای بیماری زمینهای که سیستم ایمنی بدن آنها ضعیف میباشد. روش: این پژوهش از نوع کیفی پدیدارشناسی است. جامعه آماری آن کلیه خانوادههای اصفهانی دارای فرد در معرض خطر که درگیر بیماری زمینهای در ایام کرونا بودند، میباشد و 12 نفر بهصورت هدفمند برگزیده شدند و تحت مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتند. یافتهها: دادههای بهدست آمده از مصاحبه با روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتیجهگیری: نتایج حاصل از تجارب زیسته خانوادههای دارای گروه پرخطر در پنج مضمون اصلی که نشاندهنده چگونگی واکنش به بحران و ادراک نقش عاملیت خانوادهها با تغییراتی که در سبک زندگی و گذر از این مرحله در کنار مولفههای واسطهای تجربه کردند و چگونگی نحوه مقابله با این شرایط در پنج حیطه رفتاری، شناختی، هیجانی، اجتماعی و معنوی میباشد. بنابراین این یافتهها در راستای توانمندسازی مشاوران و روانشاسان برای یاریرسانی به خانوادههای آسیبپذیر میباشد.
سیده فاطمه عدالتیان حسینی؛ سعید تیموری؛ فرشته یزدان پناه
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد انجام شد. روش: بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش تعداد 28 نفر که از علائم کمردرد مزمن رنج میبردند، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند و با استفاده ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد انجام شد. روش: بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش تعداد 28 نفر که از علائم کمردرد مزمن رنج میبردند، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند و با استفاده از پرسشنامههای چندوجهی درد، پرسشنامه پذیرش درد و درماندگی روانشناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت مداخله درمانی قرار گرفتند و دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند راهه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش درد، شدت درد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (05/0p<). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد دارد و میتوان از آن بهعنوان روشی کارآمد بهره برد.
مرضیه طالب زاده شوشتری؛ مهشید احمدنژاد
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی احساس کهتری و خود مهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجیگری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی شهر اهواز در سال 1399 را شامل میشود. طرح پژوهش همبستگی و بهشیوه مدلیابی معادلات ساختاری بود. در همین راستا ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی احساس کهتری و خود مهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجیگری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی شهر اهواز در سال 1399 را شامل میشود. طرح پژوهش همبستگی و بهشیوه مدلیابی معادلات ساختاری بود. در همین راستا با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، نمونهای برابر با 250 نفر از بین کسانی که پرسشنامه علائم قبل از قاعدگی را تکمیل کرده بودند، انتخاب شد. دادهها با استفاده از ابزار غربالگری علائم قبل از قاعدگی (2011)، شاخص مقایسهای احساس کهتری (1995)، پرسشنامه خودمهارگری - فرم کوتاه (2004)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده (1986) جمعآوری شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS25 و Amos22 استفاده شد. یافتهها: نتایج بیانگر برازندگی مدل پیشنهادی با دادهها بود. همچنین یافتهها نشان داد که حمایت اجتماعی، رابطه احساس کهتری بر افسردگی و استرس، همچنین رابطه خودمهارگری بر افسردگی و استرس را میانجیگری میکند. اما در این پژوهش اثر غیر مستقیم حمایت اجتماعی در رابطه احساس کهتری بر اضطراب و خودمهارگری بر اضطراب یافت نشد (P<0/05). همچنین مسیر مستقیم احساس کهتری با استرس و حمایت اجتماعی با اضطراب تایید نشد و از مدل نهایی حذف شد. نتیجهگیری: بنابراین، حمایت اجتماعی میتواند یک عامل موثر در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی در رابطه با متغیرهای احساس کهتری، خودمهارگری، افسردگی، اضطراب و استرس در نظر گرفته شود.
کیمیا کارگر؛ شهرام وزیری؛ فرح لطفی کاشانی؛ مریم نصری؛ فاطمه شهابی زاده
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچهنگر بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دوماهه اجرا شد. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به کلنیک ناباروری بیمارستان مادر و کودک، کلنیک ناباروری ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچهنگر بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دوماهه اجرا شد. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به کلنیک ناباروری بیمارستان مادر و کودک، کلنیک ناباروری ثمر و کلینیک زنان و زایمان و درمان ناباروری دکتر کارگر شهر شیراز در فصل زمستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 36 زن نابارور با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه جایدهی شدند. زنان نابارور حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچهنگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) (کینگ و آمونز، ۱۹۹۰) و پرسشنامه عملکرد جنسی (SFQ) (کراسکیان موجمباری و کیباله، 1393) بود. دادههای جمعآوریشده به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچهنگر بر ابرازگری هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 82/39=F) و عملکرد جنسی (0001>P؛ 49/0=Eta؛ 88/31=F) زنان نابارور تأثیر معنادار دارد. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچهنگر با بهرهگیری از شناسایی هیجانها، آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی و شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان میتواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا آقا یوسفی؛ یارحسین صفری؛ سارا احمدی؛ پرستو عباسپور
چکیده
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماریهای مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیدهای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش-پسآزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعهی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده ...
بیشتر
مقدمه: دیابت نوع 2 یکی از بیماریهای مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیدهای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش-پسآزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعهی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده پزشکی در مرکز دیابت شهر کرمانشاه در سال 1395 بود. از میان این بیماران 40 نفر با توجه به معیارهای شمول و به روش دردسترس انتخاب و بهصورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه راهبردهای مقابلهای فولکمن-لازاروس، رویدادها و تغییرات زندگی خانوادگی (FILE) و فرم کوتاه کیفیت زندگی بیماران دیابتی (DQOL-BCI) را تکمیل نمودند. یافتهها: نتایج نشان داد مقابله درمانگری بهصورت معناداری منجر به افزایش کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله جستجوی حمایت اجتماعی، مسئله گشایی برنامهریزیشده، ارزیابی مجدد مثبت و کاهش استرس و دوری گزینی و خویشتنداری در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترلشده است (01/0˂Pو 05/0˂P)؛ اما نتایج حاکی از آن بود که در متغیر راهبرد مقابلهای گریز-اجتناب، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه وجود ندارد (05/0<P). نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان گفت که مقابله درمانگری میتواند در کاهش استرس، ارتقاء کیفیت زندگی و مهارتهای مقابلهای، مبتلایان به بیماریهای مزمن نظیر دیابت، اثرگذار باشد.
آویسا نجیمی؛ مژگان آگاه هریس؛ کریم عسگری
چکیده
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماریهای جسمی دارد. CHDاز بیماریهای مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روانشناختی در درمان CHDضروری است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنشزدایی خودزاد ...
بیشتر
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماریهای جسمی دارد. CHDاز بیماریهای مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روانشناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روانشناختی در درمان CHDضروری است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنشزدایی خودزاد با خودگویی مثبت و تنظیم هیجانی بر تعدیل کنترل عواطف بیمارانCHD بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل، با روش نمونهگیری در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به CHD، 45نفر انتخاب و در 3 گروه (دو گروه آزمایشو یک گروه کنترل) بهتصادف جایگزین شدند. آزمودنیهای هر گروه بر اساس پروتکل هر مداخله آموزش دیدند. کل آزمودنیها قبل، بعد و یکماه و نیم پس از آموزش به مقیاس کنترل عواطف (ACS) (ویلیامز، چمبلز و آهرنس، ١٩٩٧) پاسخ دادند. دادههای جمعآوریشده با کاربرد آزمون اندازهگیری مکرر و تعقیبی توکی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو گروه تنشزدایی خودزاد با خودگویی مثبت و گروه تنظیم هیجانی (05/0>p) در تعدیل کنترل عواطف مؤثر بودهاند، اما تفاوت دو گروه معنادار نیست (05/0p>). نتیجهگیری: هر دو آموزش با یاددهی فنون خاص خود میتوانند کنترل عاطفه فرد را افزایش دهند، بنابراین بالینگران میتوانند در کنار درمانهای زیستی از این آموزشها برای کنترل نشانههای CHD استفاده کنند.
رضا افضلی؛ پروین احتشام زاده؛ پرویز عسگری؛ فرح نادری
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، سوگیری توجه به مواد غذایی و انعطافپذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری انجام گرفت. روش: این پژوهش بهصورت آزمایشی و با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال پرخوری شهر امیدیه بودند که با استفاده ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ولع مصرف مواد غذایی، سوگیری توجه به مواد غذایی و انعطافپذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری انجام گرفت. روش: این پژوهش بهصورت آزمایشی و با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال پرخوری شهر امیدیه بودند که با استفاده از پرسشنامه پرخوری گورمالی، پرسشنامه سلامت عمومی و مصاحبه بالینی بر اساس ملاکهای DSM-5 40 نفر از آنها بهصورت هدفمند انتخاب شدند. آزمودنیهای انتخابشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پیشآزمون با استفاده از پرسشنامه ولع، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی و ابزار محقق ساخته سنجش سوگیری توجه به مواد غذایی انجام شد. مداخله شامل 10 جلسه طرحواره درمانی بود. دادهها با بهکارگیری نرمافزار SPSS نسخه 23 با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی بر سوگیری توجه به مواد غذایی، انعطافپذیری شناختی و ولع مصرف مواد غذایی در افراد مبتلا به پرخوری تأثیر معناداری داشته است. نتایج بدست آمده در پیگیری 45 روزه پس از مرحله پسآزمون پایدار ماند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج میتوان اینگونه نتیجهگیری نمود که طرحواره درمانی میتواند بهعنوان یک روش درمانی مؤثر در افراد مبتلا به اختلال پرخوری بکار رود.
فرزانه رنجبر نوشری
چکیده
مقدمه: میگرن وضعیتی عمیقاً ناتوانکننده است که متغیرهای روانشناختی میتوانند در آن اثرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی ادراکشده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به میگرن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل ...
بیشتر
مقدمه: میگرن وضعیتی عمیقاً ناتوانکننده است که متغیرهای روانشناختی میتوانند در آن اثرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی ادراکشده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به میگرن انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به میگرن در شهر رشت در سال 1398 بود که به متخصص مغز و اعصاب مراجعه نمودند. نمونه شامل 432 نفر (276 زن و 156 مرد) بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه سرشت و منش (TCI-56)، مقیاس بهزیستی روانشناختی (PWB)، پرسشنامه پاسخهای مقابلهای (CRI) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده (MSPSS) بود. یافتهها: تحلیل مسیر نشان داد بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به میگرن، متأثر از ابعاد سرشت و منش، سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی ادراکشده است. همچنین، نقش واسطهای سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی ادراکشده در ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت. برای ارزیابی مدل از شاخصهای (91/0) CFI، (93/0) GFI، (91/0) NFI و (07/0) RMSEA استفاده شد و مدل پیشنهادی برازش خوبی با دادهها داشت. نتیجهگیری: عوامل روانشناختی در میزان بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به میگرن نقش دارند؛ بنابراین، شناسایی این متغیرها میتواند تلویحات مهمی در زمینه درمانهای روانشناختی میگرن داشته باشد.
علی افشاری؛ احمد اسمعلی کورانه
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و عادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و علی- مقایسهای است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی و قلبی مراجعهکننده به مراکز درمانی سطح شهر ارومیه در 3 ماهه اول سال ۱۳۹۷ بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 75 نفر ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و عادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و علی- مقایسهای است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی و قلبی مراجعهکننده به مراکز درمانی سطح شهر ارومیه در 3 ماهه اول سال ۱۳۹۷ بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 75 نفر از بیماران سرطانی، 75 نفر بیمار قلبی و همچنین 75 نفر افراد عادی، بهعنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم خلق منفی کاتانزار و میرنز (۱۹۹۰)، پرسشنامه شیوه زندگی پندر (2008) و پرسشنامه رفتار شخصی کولینز و همکاران (۱۹۷۳) بود. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بین بیماران قلبی و افراد عادی با بیماران سرطانی تفاوت معنیدار وجود دارد (01/0>p). همچنین بین تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بیماران قلبی و افراد عادی تفاوت معنیدار وجود ندارد (01/0<p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت که بیماران سرطانی نسبت به بیماران قلبی و افراد عادی مشکلات بیشتری در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی تجربه میکنند.
سرور خبازثابت؛ علی پولادی ریشهری؛ مولود کیخسروانی؛ محمدرضا بحرانی
چکیده
مقدمه: در چند دهه اخیر برداشتهای تازهای از زیبایی شده و زیبایی به عنوان جذابیت و بینقصبودن تعریف میشود. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع ...
بیشتر
مقدمه: در چند دهه اخیر برداشتهای تازهای از زیبایی شده و زیبایی به عنوان جذابیت و بینقصبودن تعریف میشود. هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی که در سال 1399 به کلینیکهای زیبایی شهر بوشهر مراجعه کرده بودند را شامل میشد. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای گرایش به جراحی زیبایی اعتمادیفر و امانی (1392)، تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، باورهای غیرمنطقی جونز (1969) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافتهها: نتایج نشانداد که متغیرهای تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان پیشبینیکننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین تحلیل دادهها نشاندهنده مناسب بودن شاخصها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. یافتههای مدل ساختاری نشانداد که مسیر تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی با تنظیم شناختی هیجان بهطور مستقیم و با گرایش به جراحی زیبایی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان معنادار میباشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش، میتواند برای رواندرمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناختهای غیرمنطقی و آموزش سبکهای مقابلهای جهت کاهش تصویر بدنی منفی و باورهای غیرمنطقی و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.