زهرا ایوبی؛ حمیدرضا ایمانی فر؛ الهه اسلمی
چکیده
مقدمه: بیماری کرونا در سال 2019 آغاز شد و مؤثرترین راه جلوگیری از شیوع آن، رعایت پروتکلهای بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی ویژگیهای شخصیتی بر رعایت پروتکلهای مقابله با کرونا، نقش واسطهای عمل به باورهایدینی و ارزیابیتهدید انجام شده است. روش: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 353 نفر از دانشآموزان دختر متوسطه ...
بیشتر
مقدمه: بیماری کرونا در سال 2019 آغاز شد و مؤثرترین راه جلوگیری از شیوع آن، رعایت پروتکلهای بهداشتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی ویژگیهای شخصیتی بر رعایت پروتکلهای مقابله با کرونا، نقش واسطهای عمل به باورهایدینی و ارزیابیتهدید انجام شده است. روش: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 353 نفر از دانشآموزان دختر متوسطه دوم ناحیه یک شهر شیراز با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامههای شخصیت نئو، باورهایدینی معبد، رعایت پروتکلهای بهداشتی و ارزیابیتهدید محققساخته، دادهها جمعآوری و با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 21 و روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج، نشان دادند که متغیرهای ارزیابی تهدید، عمل به باورهای دینی و مؤلفه وجدانگرایی، اثر مستقیم و معناداری بر رعایت پروتکلهای بهداشتی داشتند. همچنین باوجدانبودن و توافقجویی از طریق عمل به باورهای مذهبی، اثر مثبت و غیرمستقیم بر رعایت پروتکلها داشته، ولیکن گشودگی به تجربه اثر منفی و غیرمستقیم (P≤0/01). نتیجهگیری: مشخصههای مدل برازششده پیش بینی رعایت پروتکلهای بهداشتی، بر اساس متغیرهای برونزای شخصیت باوجدانبودن، دینباوری و ادراک تهدید، دارای برازندگی مناسب بود. همچنین این برازش مدل، برای متغیرهای برونزای شخصیت باوجدانبودن، توافقپذیری و گشودگی به تجربه و متغیر واسطهای عمل به باورهایدینی، تأیید شد.
فرزانه شجری؛ علیرضا آقا یوسفی؛ مژگان آگاه هریس
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای شایع در جهان میباشد که نهتنها هزینههای زیادی را برای جوامع مختلف به همراه دارد، تأثیرات روانی بسزایی نیز بر جای میگذارد. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله مقابلهدرمانگری بر خودمهارگری و HbA1c بیماران زن دیابتی نوع 2 بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون ...
بیشتر
مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای شایع در جهان میباشد که نهتنها هزینههای زیادی را برای جوامع مختلف به همراه دارد، تأثیرات روانی بسزایی نیز بر جای میگذارد. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله مقابلهدرمانگری بر خودمهارگری و HbA1c بیماران زن دیابتی نوع 2 بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه بیماران زن دیابتی مراجعهکننده به آزمایشگاه طبی رسالت تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 23 فرد مبتلا به دیابت بود که از میان مراجعهکنندگان بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برای جمعآوری دادهها قبل و بعد از اجرای پروتکل از مقیاس خودمهارگری تانجی و آزمایش قند خون سهماهه HbA1c استفاده گردید. مداخله مبتنی بر مقابلهدرمانگری طی 8 جلسه در گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان داد که مداخله مقابلهدرمانگری بر کاهش میزان HbA1c مؤثر بوده است (05/0P<)، اما اثری بر میزان خودمهارگری نداشته است. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان گفت مقابلهدرمانگری میتواند روش مؤثری در کاهش نشانگر زیستی (HbA1c) بیماران زن دیابتی باشد؛ بنابراین پیشنهاد میگردد که این مداخله در بیماران دیابتی به کار گرفته شود.
stress
سپیده تمرچی؛ مونا فرخنده فال؛ محدثه خردمند؛ مهتاب ربیعی؛ فریبا زرانی
چکیده
مقدمه: اعلام خبر بد به بیمار و خانوادهی وی مرحلهای مهم و دشوار در فرایند یک بیماری است که نیازمند مهارتهای کلامی و غیرکلامی میباشد. مطالعات در حوزهی روانشناسی سلامت به ارائهی پروتکلهایی برای توضیح گامبهگام نحوهی اعلام خبر بد، پرداختهاند. این پروتکلها در حوزههای درمانی مختلف، با رویکردهای متفاوت و از زوایای متنوعی ...
بیشتر
مقدمه: اعلام خبر بد به بیمار و خانوادهی وی مرحلهای مهم و دشوار در فرایند یک بیماری است که نیازمند مهارتهای کلامی و غیرکلامی میباشد. مطالعات در حوزهی روانشناسی سلامت به ارائهی پروتکلهایی برای توضیح گامبهگام نحوهی اعلام خبر بد، پرداختهاند. این پروتکلها در حوزههای درمانی مختلف، با رویکردهای متفاوت و از زوایای متنوعی اعلام خبر بد را بررسی کردهاند. تنوع مدلهای ارائه شده میتواند متخصصان سلامت را در انتخاب مدل مناسب دچار تردید نماید. مطالعهی حاضر با هدف شناسایی پرکاربردترین پروتکلهای موجود برای اعلام خبر بد، شباهتها و تفاوتهای آنها و ارائهی ساختاری جهت مقایسهی این پروتکلها با یکدیگر انجام شد.
روش: جستجوی پروتکلهای اعلام خبر بد در پایگاههای اطلاعاتی گوگل اسکالر و ساینس دایرکت انجام شد. سپس پرکاربردترین پروتکلها که بیشترین ارجاع در مطالعات دیگر به آنها داده شده بود شناسایی و در نهایت 13 پروتکل برای بررسی دقیقتر انتخاب شد.
یافتهها: ر نتیجهی مقایسه این پروتکلها 9 مفهوم مشترک در قالب 47 زیرمرحله شناسایی و سپس سهم هر پروتکل در مفاهیم و زیرمرحلهها در قالب جدولی مقایسهای به تفصیل مشخص شد. به طور کلی، این مطالعه با مرور و مقایسهی مهمترین پروتکلهای اعلام خبر بد، به ارائهی تصویری نسبتاً جامع از آنچه در مطالعات مختلف مورد توجه قرار گرفته پرداخته است.
نتیجهگیری: بدین ترتیب، متخصصان میتوانند با مراجعه به مدل مفهومی ارائه شده، تصویری دربردارنده مفاهیم مشترک و زیرمرحلههای متفاوت از مهمترین پروتکلهای اعلام خبر بد دریافت نمایند.
فرزانه ابراهیمی؛ زیبا برقی ایرانی؛ مهناز علی اکبری دهکردی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی، کیفیت خواب و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود. روش: در یک طرح توصیفی- همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان یائسه مراجعهکننده به خانههای سلامت ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نوسانات خلقی، کیفیت خواب و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود. روش: در یک طرح توصیفی- همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان یائسه مراجعهکننده به خانههای سلامت منطقه هفت شهر تهران در سه ماهه اول سال 1397 بود. از بین این جامعه تعداد 30 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از جامعه آماری مورد نظر بر اساس روش نمونهگیری در دسترس تعداد 30 نفراز زنان برگزیده شدند، گروه آزمایشی شامل 15 نفر و گروه کنترل نیز شامل 15 نفر بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه ﺗﻮﺳﻂ واﺗﺴﻮن و ﻫﻤﮑﺎران (١٩٨٨)، شاخص عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (2000) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) استفاده شد. سپس با استفاده از روش کواریانس چند متغیری نسبت به تحلیل دادهها پرداخته شد. یافتهها: نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود عملکرد جنسی، کاهش خلق منفی و کیفیت خواب در زنان یائسه موثر میباشد. نتیجهگیری: این روش درمانی اجتناب ها را هدف درمانی خود قرار میدهد تا بهمنظور تجربهکردن به جای کنترل یا تغییر دادن ارزیابیهای منفی یک بازگشایی اساسی بوجود آورد. بنابراین میتوان گفت از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود عملکرد جنسی، خلق و افزایش کیفیت خواب در زنان یائسه میتوان استفاده کرد.
جواد ایوبی؛ ایمان الله بیگدلی؛ علی مشهدی
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچهشده با ذهنآگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با گروه گواه با پیشآزمون و پسآزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچهشده با ذهنآگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روانشناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با گروه گواه با پیشآزمون و پسآزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفیدر دو گروه آزمایش و کنترل (15N=) قرار گرفتند. 15 نفری که در گروه مداخله قرار گرفتند به مدت 8 جلسه بهصورت هفتگی و هر هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان و مداخله با رویکرد MiCBT قرار گرفته و اعضای گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند.در این پژوهش از ابزارهایی همچون پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس پریشانی روانشناختی لویباند و پرسشنامه سنجش تبعیت از درمان مدانلو استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس حاکی از بهبود معنادار کیفیت زندگی (05/0>P، 65/151=F)، کاهش پریشانی روانشناختی (05/0>P، 178/69=F) و بهبود وضعیت تبعیت از درمان (05/0>P، 146/36=F) بود. نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچهشده با ذهنآگاهی میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایین آوردن پریشانی روانشناختی و همچنین افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شود و به این جهت مداخلهای مؤثر برای بیماران دیابتی محسوب میشود
مینا مسیبی؛ حسینعلی قنادزادگان؛ بهرام میرزائیان
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرمسازی بر بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به روانتنی پوستی در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مراجعهکنندگان مبتلا به روانتنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرمسازی بر بهزیستی روانشناختی در افراد مبتلا به روانتنی پوستی در شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مراجعهکنندگان مبتلا به روانتنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش بازسازی شناختی معنایی در 12 جلسه درمان بازسازی شناختی معنایی (سلیمی، 1388) و گروه آزمایش خود دلگرمسازی در 10 جلسه درمان خود دلگرمسازی (شوناکر، 1980) شرکت کردند. گروه کنترل تحت هیچ مداخلهای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرمافزار 21SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خود دلگرم سازی بر بهزیستی روانشناختی در مرحله پسآزمون مؤثر بودهاند (05/0>p). یافتهها اثربخشی بیشتر خود دلگرمسازی را در بهبود بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند. نتیجهگیری: به دنبال ابتلا به روانتنی پوستی، افراد دچار کاهش در بهزیستی روانشناختی میشوند و درمانهای روانشناختی بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرمسازی در افزایش بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به روانتنی پوست سودمند هستند.
نازنین حمیدی نژاد؛ بهروز دولتشاهی؛ فریبرز باقری
چکیده
مقدمه: امروزه رفتارهای آشفتهخوردن در میان جوانان رو به افزایش هستند و به دلیل پیامدهای منفیشان، منجر به نگرانیهای سلامتی شدهاند. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با این رفتارها، میتواند به پیشگیری از آن، کمک کند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، پیشبینی رفتارهای آشفتهخوردن بر اساس کمالگرایی و ترومای دوران کودکی با نقش میانجی ...
بیشتر
مقدمه: امروزه رفتارهای آشفتهخوردن در میان جوانان رو به افزایش هستند و به دلیل پیامدهای منفیشان، منجر به نگرانیهای سلامتی شدهاند. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با این رفتارها، میتواند به پیشگیری از آن، کمک کند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، پیشبینی رفتارهای آشفتهخوردن بر اساس کمالگرایی و ترومای دوران کودکی با نقش میانجی نارضایتی از تصویر بدنی بود. روش: از میان تمامی دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران، 400 دانشجو به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که 324 شرکتکننده وارد تحلیل شدند. ابزارهای این مطالعه شامل مقیاس رفتار آشفتهخوردن (26EAT-)، کمالگرایی هیل (HPI) مقیاس ترومای دوران کودکی (CTQ)، نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) و پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) بود. یافتهها: نتایج تحلیل مسیر حاکی از آن بود که نارضایتی از تصویر بدنی در رابطه بین کمالگرایی و ترومای دوران کودکی با رفتارهای آشفتهخوردن نقش واسطهای دارد (05/0P<). نتیجهگیری: به نظر میرسد افرادی که در کودکی دچار تروما شدهاند، بهدلیل تصویر تحریفشدهای که احتمالا از خود دارند، به تعیین استاندارهای بالا و اقدامات جبرانی همچون رفتارهای آشفتهخوردن میپردازند. نارضایتی از تصویر بدنی همچنین میتواند تلاشهای کمالگرایانه را تقویت کرده و در جهت ایدهآلسازی اندام، رفتارهای جبرانی خوردن را تشدید کند.
سید مرتضی موسوی؛ افسانه خواجوند خوشلی؛ جوانشیر اسدی؛ حسن عبداله زاده
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودشفقتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه پژوهش را بیماران زن مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و کلینیک طوبی شهر ساری در نیمه اول سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 بیمار بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس خودشفقتی نف (2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت را در 8 جلسه 120 دقیقهای به شیوه گروهی دریافت نمودند. یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی و کیفیت زندگی در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بودهاند (01/0 > p). یافتهها اثربخشی بیشتر درمان متمرکز بر شفقت در بهبود خودشفقتی بیماران را تأیید نمود. در متغیر کیفیت زندگی بین دو شیوه درمانی تفاوت معنیداری مشاهده نشد (01/0>p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده توصیه میگردد روان شناسان و متخصصان سلامت از این دو مدل درمانی جهت کاهش مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به لوپوس استفاده نمایند.
محمد رضا غفارزاده رزاقی؛ عاطفه حسینلو
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. از بین افراد معتاد به مواد مخدر افیونی مراجعهکننده به مراکز درمان اعتیاد تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. از بین افراد معتاد به مواد مخدر افیونی مراجعهکننده به مراکز درمان اعتیاد تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با استفاده از نمونهگیری در دسترس 60 نفر در چهار گروه درمان شناختی ـ رفتاری، فلوکستین درمانی، روش ترکیبی و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای 5- DSM، آزمون سنجش انزال زودرس (ارافا و شاملول، 2007) بود. یافتهها: دادههای حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد تفاوت معناداری بین گروه گواه و گروه درمان شناختی ـ رفتاری و ترکیبی وجود دارد (01/0 P<). بین میانگینهای گروه دارودرمانی با گروه گواه اختلاف معنادار نبود. بین گروه شناختی ـ رفتاری با گروه دارودرمانی تفاوت معناداری مشاهده شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان چنین استنباط کرد که درمان شناختی ـ رفتاری میتواند در بهبود انزال زودرس درمان موثرتری باشد.
stress
خدیجه اسدی چهار راه گشین؛ زهرا شاهواری؛ پروین سالاری
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، توصیف تجربههای بیماران بهبودیافته از کووید 19 در مورد عوامل روانشناختی موثر بر بهبود آنان است. روش: این مطالعه کیفی در سال 1399 انجام شد. روش جمعآوری دادهها مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکتکنندگان بیمارانی بودند که از بیماری کرونا رهایی یافته و مایل به صحبتکردن درباره تجربه خود در طول ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، توصیف تجربههای بیماران بهبودیافته از کووید 19 در مورد عوامل روانشناختی موثر بر بهبود آنان است. روش: این مطالعه کیفی در سال 1399 انجام شد. روش جمعآوری دادهها مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکتکنندگان بیمارانی بودند که از بیماری کرونا رهایی یافته و مایل به صحبتکردن درباره تجربه خود در طول بیماری بودند. نمونهگیری از 3 شهر گچساران، باشت و نورآباد انجام شد. رویکرد مورد استفاده در نمونهگیری، نمونهگیری با در نظر گرفتن هدف مطالعه بود. دادهها به روش تحلیل محتوا آنالیز شد. مدیریت کدهای استخراجشده از طریق نرمافزار MAXQDA نسخه 10 انجام شد. یافتهها: در مجموع تعداد 15 مصاحبه با 8 زن و 7 مرد 23 تا 58 ساله انجام شد. تحلیل صحبتهای شرکتکنندگان عوامل کمککننده به بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا منجر به شناسایی 305 کد شد که در 2 طبقه اصلى شامل «بیمار مثبتاندیش» و «اطرافیان همدل» و 9 طبقه فرعی طبقهبندی شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق افکار و رفتار فرد مبتلا به کرونا و اطرافیان او (پرسنل و آشنایان) در سلامت روان و تسریع روند بهبود فرد مبتلا تاثیرگذار است که لازم است اطرافیان بیمار به آن توجه داشته باشند. یکی از مسئولیتهای کادر درمان تدارک مشاورههایی برای اطرافیان و پرستاران بیماران در خصوص افکار و رفتار بیمار و اطرافیان او است.
غزاله خیر؛ غلامرضا منشئی
چکیده
مقدمه: بیماریهای فیزیولوژیک و مزمن فرایندهای روانشناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی کودکان را با آسیب مواجه میسازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی کودکمحور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه ...
بیشتر
مقدمه: بیماریهای فیزیولوژیک و مزمن فرایندهای روانشناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی کودکان را با آسیب مواجه میسازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی کودکمحور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به رماتیسم شهر اصفهان در سهماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک مبتلا به رماتیسم با روش نمونهگیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله ذهنآگاهی کودکمحور را طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده شامل علائم اضطراب درد (مککراکن و همکاران، 1992) و مقیاس خودکارآمدی درد (نیکولاس، 1989) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان ذهنآگاهی کودکمحور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم تأثیر معناداری داشته است (f= 83/54, f= 311/23, p<0/001). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (p<0/001). میزان تأثیر آماری درمان ذهنآگاهی کودکمحور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم به ترتیب 74 و 91 درصد بود. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهنآگاهی با بهرهگیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش خودکارآمدی درد و کاهش اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم مورد استفاده گیرد.
عباس رحمتی؛ آزاده خواجویی میرزاده
چکیده
مقدمه: اضطراب یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی است. هدف این پژوهش بررسی شیوع شناسی اضطراب کرونا ویروس و عوامل خطر و محافظ بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان و کارکنان دانشگاه شهید باهنر کرمان در نیمه اول سال 1399 بود که از بین آنان 234 نفر کارمند و 981 نفر دانشجو به ...
بیشتر
مقدمه: اضطراب یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی است. هدف این پژوهش بررسی شیوع شناسی اضطراب کرونا ویروس و عوامل خطر و محافظ بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان و کارکنان دانشگاه شهید باهنر کرمان در نیمه اول سال 1399 بود که از بین آنان 234 نفر کارمند و 981 نفر دانشجو به شیوه در دسترس در گروه نمونه قرار گرفتند. دادههای این تحقیق از طریق مقیاس اضطراب کرونا ویروس بهصورت آنلاین جمعآوری شد. مقیاس اضطراب کرونا جهت سنجش اضطراب ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور ایران و توسط علیپور و همکاران (1398) تهیه و اعتبار یابی شده است. برای تحلیل دادهها از رگرسیون همزمان و آزمون فرضیهها و نیز آزمون تفاوت و کایاسکوئر استفاده شد. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد سطح اضطراب کرونا در دانشجویان نسبت به کارمندان در وضعیت مطلوبتری قرار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از نقش پیشبینیکنندگی عوامل محافظ و خطر در اضطراب کرونای دانشجویان بود، اما در جمعیت کارمندان فقط عوامل خطر توانست اضطراب کرونا را پیشبینی کند. نتیجهگیری: هرچند نتایج پژوهش درمجموع نشان از سطح اضطراب بالا در جمعیت مورد مطالعه نبود اما در شیوعشناسی و تبیین عوامل مرتبط با هر سطح از اضطراب نباید از نقش عمده عوامل خطرساز و محافظ در شرایط کلی و در بحران ناشی از بیماری ویروسی کرونا غفلت نمود.
عبدالله مفاخری؛ محمد خرمی؛ فائزه کاویانی؛ سمیه اشرفی فرد
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر بهصورت نمونهگیری در دسترس ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در ابتدا پیشآزمون با پرسشنامههای نظمجویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2009) و خودکارآمدی عمومی شوارتز (1981) انجام و گروه آزمایش تحت درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. گروه گواه فاقد مداخله بودند پس از این مرحله و بعد از اجرای یک پسآزمون، دادهها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتهها حاکی از افزایش میانگین گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و تمامی راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان بوده و از طرفی افزایش نمره خودکارآمدی عمومی و راهبرد تنظیم هیجان مثبت و کاهش نمره راهبرد تنظیم هیجان منفی مادران را در پی داشت. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و افزایش خودکارآمدی شده و این امر میتواند با آگاهیدادن و کمک به بازسازی شناختی، کنترل هیجانات مثبت را جایگزین هیجانات منفی کرده و سبب کاهش آسیب روانی مادران شود.
فهیمه کوهستانی؛ یاسر رضاپور میرصالح؛ فاطمه بهجتی
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی نهتنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعهکننده به ...
بیشتر
مقدمه: بیماری قلبی نهتنها خود فرد بلکه خانواده وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین محیط خانواده، تعهد زناشویی، حمایت همسر و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه همبستگی بود که با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر کرمان در سال 1397 بود که ازاینبین نمونهای به حجم 200 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای رفتارهای خود مراقبتی جارسما و همکاران (2003)، تعهد زناشویی استنلی و مارکمن (1992)، جو خانوادگی موس و موس (1986) و حمایت همسر سالیس و همکاران (1987) جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که محیط خانواده و حمایت همسر قادر به پیشبینی معنیدار رفتارهای خود مراقبتی در بیماران قلبی بودند (05/0>p)، اما نقش پیشبین تعهد زناشویی معنیدار نبود (05/0<p). یافتههای تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محیط خانواده خوب از طریق افزایش حمایت همسر بر رفتارهای خود مراقبتی بیمار تأثیر میگذارد. نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که حمایت همسر در ارتباط بین محیط خانواده و رفتارهای خود مراقبتی بیماران قلبی نقش میانجی معنیداری دارد و تعهد زناشویی نقش معنیداری در مدل پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی ندارد.
رضا گل پور؛ فاطمه زکی پور
چکیده
مقدمه: این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشآموزان دختر انجام شده است. روش: روش این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش دانشآموزان دختر مقطع یازدهم و دوازدهم متوسطه شهرستان نوشهر میباشند که از بین آنها 148 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش بهمنظور بررسی رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن با نقش تعدیلی خود دلسوزی در دانشآموزان دختر انجام شده است. روش: روش این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش دانشآموزان دختر مقطع یازدهم و دوازدهم متوسطه شهرستان نوشهر میباشند که از بین آنها 148 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامههای مقیاس خوردن اجباری کاگان و اسکویرس، پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل و فرم کوتاهمدت مقیاس خود دلسوزی رائس و همکاران را تکمیل نمودند. از شاخصهای توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد برای تجزیهوتحلیل دادهها و از تحلیل مسیر برای آزمون فرضیهها استفاده شد. یافتهها: نتایج آماری نشان داده است اثر غیرمستقیم مشکلات خوردن بهواسطه اعتیاد به فضای مجازی معنیدار است، همچنین اثر غیرمستقیم مشکلات خوردن بهواسطه خود دلسوزی مثبت و منفی نیز معنیدار است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج، خود دلسوزی در رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی و مشکلات خوردن نقش تعدیلکنندگی دارد.
stress
سمیرا ترکیان ولاشانی؛ زهره لطیفی؛ نیلوفر باقری؛ محمد سلطانی زاده
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که بهصورت دردسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکتکنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامههای عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند. سپس مداخلهی آموزش خودشفابخشی هفتهای 1 مرتبه به مدت 14جلسهی 60 دقیقهای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال دادهها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافتهها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکتکننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجهگیری: میتوان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتگرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به اماس به کار برد.
مژگان آگاه هریس
چکیده
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیدهای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخدهی به درمانهای معمول میکنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظمدهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با ...
بیشتر
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیدهای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخدهی به درمانهای معمول میکنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظمدهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعهکننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب و بهطور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظمدهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاسهای آن (سرزنش خود و دیگران، نشخـوار فکـری، فاجـعهآمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزمهای یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانستهاند باعث نظمدهی هیجانهای منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
راحله فلاح؛ سید ابوالقاسم مهری نژاد؛ مهرانگیز پیوسته گر؛ محمدرضا شعربافچی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کرامت درمانیِ آنلاین بر کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطانهای متاستاتیک طراحی و اجرا شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و در قالب بلوک بندی بود. جامعه آماری را زنان مبتلا به سرطانهای متاستاتیک مراجعه کننده به مؤسسه کنترل ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی کرامت درمانیِ آنلاین بر کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطانهای متاستاتیک طراحی و اجرا شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و در قالب بلوک بندی بود. جامعه آماری را زنان مبتلا به سرطانهای متاستاتیک مراجعه کننده به مؤسسه کنترل سرطان ایرانیان (مکسا) تهران، در تابستان و پاییز 1399، تشکیل می دادند که از میان آنها 30 نفر بهشیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. همچنین شرکت کنندگان بر اساس عملکرد تسکینی در سه سطح قرار گرفتند و پریشانی روانشناختی هر شرکت کننده پیش و پس از مداخله با استفاده از مقیاس افسردگی-اضطراب-استرس، مورد سنجش قرار گرفت. گروه آزمایش در سه جلسه انفرادی 40-60 دقیقهای کرامت درمانی آنلاین شرکت کرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و در 23-SPSS تجزیهوتحلیل شد. یافتهها: تحلیل داده ها نشان داد که کرامتدرمانی در کاهش پریشانی روانشناختی گروه آزمایش اثربخش بوده است (01/0>P). همچنین کرامت درمانی در سطوح پایین تر عملکرد تسکینی مفیدتر بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده، توصیه می شود روانسرطانشناسان و متخصصان در حوزه مراقبت تسکینی از کرامتدرمانی آنلاین برای بهبود پریشانی روانشناختی بیماران مبتلا به سرطانهای متاستاتیک استفاده کنند.
مرضیه صادق زاده؛ مرضیه رمضانی؛ کاظم خرم دل
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری میان اشکال مختلف خودانتقادی و شرم از تصویر بدنی دانشآموزان دختر با واسطه جنبههای مختلف ترس از شفقت بوده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه آماری آن شامل تمامی نوجوانان دختری است که در نیمسال تحصیلی دوم 1400 -1399 در مقطع متوسطه دوم دبیرستانهای شهر کازرون به تحصیل اشتغال ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری میان اشکال مختلف خودانتقادی و شرم از تصویر بدنی دانشآموزان دختر با واسطه جنبههای مختلف ترس از شفقت بوده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه آماری آن شامل تمامی نوجوانان دختری است که در نیمسال تحصیلی دوم 1400 -1399 در مقطع متوسطه دوم دبیرستانهای شهر کازرون به تحصیل اشتغال داشتند. گردآوری دادهها، بنا به محدودیتهای ناشی از همهگیری کرونا، به صورت آنلاین و با استفاده از لینکی انجام گرفت که به گروههای مجازی کلاسها ارسال شده بود. نمونه پژوهشی نیز شامل تمامی 581 دانشآموزانی است که به صورت داوطلبانه و با پاسخگویی به لینک پرسشنامهها در این مطالعه شرکت نمودهاند. این لینک از مجموعه گویههای مربوط به سه ابزار مقیاس شرم از تصویر بدن (BISS)، پرسشنامه ترس از شفقت (FCS) و پرسشنامه اشکال انتقادگری/خود-تازی و اطمینانبخشی به خود (FCSSS) تشکیل شده است. جهت آزمون مدل نیز از روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزار ایموس-22 استفاده شده است. یافتهها: نتایج تحلیل ضمن تایید اثرمستقیم اشکال خودانتقادی بر ترس از شفقت و شرم از تصویر بدنی، نقش واسطهگری دو جنبه ترس از شفقت، یعنی ترس از شفقت به خود و ترس از شفقت دیگران را در رابطه میان خودانتقادی و شرم از تصویر بدن مورد تایید قرار داده است. نتیجهگیری: یافتهها نویدبخش این موضوع است که میتوان جهت پیشگیری از تجربه شرم از تصویر بدنی در نوجوانان دختر بر کاهش خودانتقادی و و به تبع آن کاهش ترس از شفقت تکیه نمود.
زهرا عبدخدایی؛ شهریار شهیدی؛ محمد علی مظاهری؛ لیلی پناغی؛ وحید نجاتی
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به اماس صورت پذیرفت. روش: پژوهش به روش تک شرکتکننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر بهصورت نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفتهای دو جلسه یکساعته ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به اماس صورت پذیرفت. روش: پژوهش به روش تک شرکتکننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر بهصورت نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفتهای دو جلسه یکساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاسهای معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به اماس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیشآزمون، شرکتکنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاسها پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافتهها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکتکننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاسها با مکانیسم متفاوتی تغییر کردهاند. نتیجهگیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به اماس میتوان از این رویکرد سود جست.
stress
زهرا آذری قهفرخی؛ مجتبی انصاری شهیدی؛ مهران شاه زمانی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران تحت جراحی قلب باز ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران تحت جراحی قلب باز با علائم افسردگی مراجعهکننده به بیمارستانهای تخصصی قلب (چمران، سینا و میلاد) شهر اصفهان در شش ماهه دوم سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 36 بیمار قلبی با علائم افسردگی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه جایدهی شدند (17 بیمار در گروه آزمایش و 19 بیمار در گروه گواه). خانواده بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (بل، 1962) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی تأثیر معنادار دارد (p<0/001). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده با بهرهگیری از ایجاد حلقههای حمایت اجتماعی و تقویت و بازسازی گروه اجتماعی حمایتکننده میتواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی مورد استفاده گیرد.
اکبر عطادخت؛ سحر خوش سرور
چکیده
مقدمه: اتخاذ یک رژیم غذایی متعادل بر ارتقای سلامت انسان تأثیرگذار است. بااینحال، تمرکز مفرط روی سلامتِ خوردن ممکن است منجر به وسواس غذایی شود که بهعنوان ارتورکسیای عصبی توصیف میگردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس ارتورکسیای عصبی (ONS) انجام شد. روش: جامعهی آماری این پژوهش را کلیهی دانشجویان ...
بیشتر
مقدمه: اتخاذ یک رژیم غذایی متعادل بر ارتقای سلامت انسان تأثیرگذار است. بااینحال، تمرکز مفرط روی سلامتِ خوردن ممکن است منجر به وسواس غذایی شود که بهعنوان ارتورکسیای عصبی توصیف میگردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس ارتورکسیای عصبی (ONS) انجام شد. روش: جامعهی آماری این پژوهش را کلیهی دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 322 دانشجو (201 زن، 121 مرد) به روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای ارتورکسیای عصبی (ONS)، نگرش خوردن (EAT-26)، وسواس فکری - عملی (OCI-R)، کمالگرایی (MPS)، انعطافپذیری ذهنی تصویر بدن (BI-AAQ) و پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI) پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. یافتهها: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣلی اﮐﺘﺸﺎﻓﯽ، 2 ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﻘﺎدﯾﺮ وﯾﮋهی ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ را آﺷﮑﺎر ﮐﺮد که 92/41 درصد از واریانس را تبیین کردند. شاخصهای تحلیل عاملی تأییدی نیز دلالت بر برازش مطلوب مدل 2 عاملی این مقیاس داشت. پایایی کُل مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن به ترتیب 78/0 و 81/0 بدست آمد. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبهی همبستگی مقیاس با پرسشنامههای مذکور تأیید شد (05/0>p). همچنین، این مقیاس همبستگی مثبت و معناداری با روانرنجورخویی داشت (01/0>p). نتیجهگیری: مقیاس ارتورکسیای عصبی از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در نمونههای ایرانی برخوردار است و میتواند ابزاری مناسب جهت استفاده در پژوهشهای این حوزه باشد.
سید مسعود محسن الحسینی؛ فهیمه باهنر؛ محمدحسن آسایش
چکیده
مقدمه: کارکنان مراقبتهای بهداشتی و درمانی در خط اول مبارزه با بیماری کووید-19 میباشند. این پژوهش با هدف شناسایی واکنشهای شناختی پزشکان بهبودیافته از بیماری کووید-19 انجام شد. روش: در پژوهش حاضر از شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل پزشکان بهبودیافته از بیماری کروناویروس در شهر یزد بود. 13 نفر بهصورت نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: کارکنان مراقبتهای بهداشتی و درمانی در خط اول مبارزه با بیماری کووید-19 میباشند. این پژوهش با هدف شناسایی واکنشهای شناختی پزشکان بهبودیافته از بیماری کووید-19 انجام شد. روش: در پژوهش حاضر از شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل پزشکان بهبودیافته از بیماری کروناویروس در شهر یزد بود. 13 نفر بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه ساختار نیافته و عمیق قرار گرفتند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش کلایزی استفاده شد. یافتهها: تجزیهوتحلیل دادهها منجر به تولید 2 مضمون اصلی، 12 مضمون فرعی و 40 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنشهای شناختی سازگارانه» بود. واکنشهای شناختی سازگارانه شامل مجموعه واکنشهایی بود که مضمونهای فرعی 1- اندیشه والا، 2- شفقت به خود، 3- خود ارنقایی، 4- توانش شناختی و 5- خودباوری پیروزمندانه را دربر میگرفت. مضمون اصلی دوم «واکنشهای شناختی ناسازگارانه» بود. واکنشهای شناختی ناسازگارانه شامل مجموعه واکنشهایی بود که مضمونهای فرعی 1- تحریفات شناختی، 2- اندیشناکی ذهن، 3- تردید، 4- بیاعتمادی، 5- سرزنشگری، 6- نارضایتی ذهنی 7- سردرگمی ذهنی بود. نتیجهگیری: درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تجربه مبتلایان به کووید-19 دارای طیف متنوعی از واکنشهای شناختی سازگارانه و واکنشهای شناختی ناسازگارانه بوده و این واکنشها بعضا مشابه و در برخی واکنشها متفاوت هستند. این پژوهش رهیافتی برای ادامه بررسی واکنشهای روانشناختی و تدوین پروتکلهای مداخلاتی در این حوزه می باشد.
ریحانه مصلحی؛ زهره لطیفی
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) ...
بیشتر
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی با عوارض مخرب است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش خود شفابخشی (کدهای شفابخش) بر بهزیستی هیجانی، سرسختی روانشناختی و بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی دو گروهی (آزمایشی و گواه) سه مرحله ای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) بوده و جامعه آماری آن شامل زنان مبتلا به دیابت مراجعهکننده به مرکز بهداشت اصفهان بود.30 نفر داوطلب مبتنی بر ملاکهای ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمام شرکتکنندگان پرسشنامههای بهزیستی هیجانی از کییز و ماگیارمو (2003) و پرسشنامه سرسختی روانشناختی کیامرثی (1377) را در سه مرحله بهعنوان پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تکمیل کردند. همچنین قند خون آنان توسط پزشک متخصص در سه مرحله اندازهگیری و ثبت شد. سپس مداخله آموزش خودشفابخشی بهمدت 14 جلسه 60 دقیقهای بر روی گروه آزمایشی اجرا و گروه کنترل در انتظار مداخله آموزشی قرار گرفت. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافتهها: آموزش خود شفابخشی توانست بهزیستی روانشناختی، بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی گروه شرکتکننده در آموزش خودشفابخشی را بهطور معناداری افزایش دهد (01/0>p). ولی بر بهبود بهزیستی اجتماعی و روند بیماری دیابت تاثیرمعناداری دیده نشد. نتیجهگیری: میتوان روش خود شفابخشی را بهعنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتنگر جهت افزایش بهزیستی هیجانی و سرسختی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به کار برد.
مریم پرنیان خوی؛ لیلا کهتری؛ علی قره داغی؛ مریم عیدی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر تبریز ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران سرطانی با علائم افسردگی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن بهصورت پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش، شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر تبریز و مطب چندین نفر از متخصصان شهر تبریز در سهماهه سوم سال 1398، بودند که دارای علائم افسردگی بودند. نمونهی پژوهش 30 نفر بودند که بهصورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل بهصورت یکسان گمارش شدند. گروه آزمایش بهصورت گروهی، در 8 جلسه دوساعته، تحت درمان مبتنی بر خودشفقتی قرار گرفتند، درحالیکه اعضای گروه کنترل هیچگونه مداخلهی درمانی دریافت نکردند. ابزارهای جمعآوری دادهها، پرسشنامهی پذیرش و عمل برای سنجش اجتناب تجربهای و پرسشنامهی آمیختگی شناختی بودند. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش حاضر از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی در کاهش اجتناب تجربهای (03/0>P) و آمیختگی شناختی (01/0>P) بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی تأثیر معناداری داشته است. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر خودشفقتی، روشی مؤثر در کاهش اجتناب تجربهای و آمیختگی شناختی بیماران مبتلا به سرطان دارای علائم افسردگی بوده است.