مریم رجبی؛ سعید ملیحی الذاکرینی؛ جوانشیر اسدی؛ محمدرضا میرزایی
چکیده
مقدمه: دیابت از شایعترین بیماریهای مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس میشود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ...
بیشتر
مقدمه: دیابت از شایعترین بیماریهای مزمن عصر حاضر است که عدم تعادل سطوح کلسترول و پریشانی روانشناختی نظیر افسردگی را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات منفی سطوح بالای کلسترول و افسردگی در روند کنترل و درمان دیابت، ارائه مداخلاتی جهت تعدیل کلسترول و بهبود افسردگی در این گروه احساس میشود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش فراشناختی بر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بود. بهمنظور اجرای پژوهش از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در مرکز دیابت شهید شعبانی اصفهان بهصورت دردسترس 50 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارده شدند. از پرسشنامه افسردگی بک (BDI) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه برای سنجش افسردگی و از آزمایش خون بهمنظور سنجش کلسترول (LDL) و کلسترول (HDL) استفاده شد. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش جلسات آموزش فراشناختی به مدت 8 جلسهی 90 دقیقهای هفتگی را دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. دادهها از طریق تحلیل واریانس با اندازههای مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. یافتهها: با تعدیل نمرات پیشآزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر کلسترول (LDL)، کلسترول (HDL) و افسردگی در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p <). نتیجهگیری: میتوان از آموزش فراشناختی در جهت تعدیل کلسترول (کاهش کلسترول (LDL) و افزایش کلسترول (HDL)) و بهبود افسردگی بیماران مبتلا به دیابت استفاده نمود.
محمد ابراهیم حکم آبادی؛ ایمان الله بیگدلی؛ جوانشیر اسدی؛ محمد جواد اصغری ابراهیم آباد
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 138-161
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شخصیت سنخ D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی با نقش تعدیل کننده حافظه کاری و حافظه آینده نگر بود. روش: این پژوهش به شکل تجربی به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 5 نفر مرد مبتلا به بیماری قلبی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب ...
بیشتر
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شخصیت سنخ D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی با نقش تعدیل کننده حافظه کاری و حافظه آینده نگر بود. روش: این پژوهش به شکل تجربی به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 5 نفر مرد مبتلا به بیماری قلبی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اثربخشی پروتکل درمانی طی3 مرحله( خط پایه، درمان 6جلسه و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه شخصیت سنخ D، پرسشنامه ی حافظه ی آینده نگر ذهنی(PMQ)، آزمون حافظه کاری وکسلر،پرسشنامه پیروی ازدرمان(MMAS-8) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا(RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شخصیت سنخD، افزایش حافظه کاری، آینده نگر و پیروی از درمان پزشکی بیماران قلبی از نظر آماری( در سطح 05/0>P) و بالینی معنادار است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش در کاهش شخصیت سنخD، افزایش حافظه کاری، آینده نگر و پیروی از درمان پزشکی فراگیر مؤثر است.واژه های کلیدی: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شخصیت سنخD، حافظه کاری، حافظه آینده نگر ، پیروی از درمان.