بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
علی جنادله
چکیده
مقدمه: از جمله بیماریهای مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبههای حیات فردی و اجتماعی فرد بیمار به همراه دارد، بیماری مولتیپل اسکلروزیس میباشد. این بیماری براساس شیوع گسترده در بین زنان و همچنین تاثیرات خاصی که بر زنان میگذارد، چهرهای زنانه دارد. با این وجود، در مطالعات ...
بیشتر
مقدمه: از جمله بیماریهای مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبههای حیات فردی و اجتماعی فرد بیمار به همراه دارد، بیماری مولتیپل اسکلروزیس میباشد. این بیماری براساس شیوع گسترده در بین زنان و همچنین تاثیرات خاصی که بر زنان میگذارد، چهرهای زنانه دارد. با این وجود، در مطالعات داخلی، تجربه زنان مبتلا به این بیماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و مطالعات معدود صورت گرفته نیز غالبا مبتنی بر رویکردی بالینی-پزشکی و کمی هستند. بر همین اساس در مقاله پیش رو، تلاش میشود، تجربه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در بافت و زمینه اجتماعی جامعه ایرانی مورد مطالعه قرار گیرد.
روش: با توجه به هدف اصلی این مطالعه، رویکرد پدیدارشناختی فمینیستی در این مطالعه اتخاذ شده است. با ۲۵ زن مبتلا به این بیماری مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت و مصاحبهها براساس رویه پیشنهادی مستاکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: براساس روایتهای بیانشده در مصاحبهها، تجربه زنان مورد مطالعه از بیماری مولتیپل اسکلروزیس در قالب مضامین زندگی در تعلیق، شرم بیقدرتی، ناکنشورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری صورتبندی شد.
نتیجهگیری: با توجه به مضامین استخراج شده، تجربه زنان مشارکتکنندگان در تحقیق از بیماری مولتیپل اسکلروزیس ، ذیل مضمون اصلی «اضطراب هویتی» مفهومپردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحققنیافته توسط این زنان است.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
حمیدرضا حیدری؛ هاجر ترکان
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
مقدمه: این پژوهش با هدف پیشبینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونهگیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ناگوییخلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسشنامه سرسختیروان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرمافزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روانشناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیشبینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روانشناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیشبینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجهگیری: ناگوییخلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روانشناختی میتواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سمیرا ترکیان ولاشانی؛ زهره لطیفی؛ نیلوفر باقری؛ محمد سلطانی زاده
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اماس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمهآزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعهی آماری، تمامی بیماران مبتلا به اماس مراجعهکننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که بهصورت دردسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکتکنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامههای عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را بهعنوان پیشآزمون تکمیل کردند. سپس مداخلهی آموزش خودشفابخشی هفتهای 1 مرتبه به مدت 14جلسهی 60 دقیقهای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال دادهها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافتهها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکتکننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجهگیری: میتوان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبتگرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به اماس به کار برد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سارا ذریعه؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور؛ پرویز عسکری
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجانمدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی ﺑﻮد.روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهی آماری عبارت بود از کلیهی بیماران قلبی- عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران مراجعهکننده به بیمارستان شریعتی ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجانمدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی ﺑﻮد.روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهی آماری عبارت بود از کلیهی بیماران قلبی- عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران مراجعهکننده به بیمارستان شریعتی و شهید رجایی در سال 1398 تا 1399 که به روش نمونهگیری هدفمند 30 نفر از بیماران واجد شرایط انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند که هر گروه 3 نفر ریزش داشت و تعداد به 12 نفر تقلیل یافت. گروه آزمایش، درمان هیجانمدار را در 8 جلسهی 90 دقیقهای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2007) و پرسشنامهی استحکام من مارکستروم و همکاران (1997) انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت.یافتهها: یافتهها نشان داد که درمان هیجانمدار در افزایش استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت (001/0>p) اثربخش بود و اثر پایداری بر این متغیرها داشت. اثربخشی این درمان بر تنظیم شناختی هیجانی منفی معنادار نبود (05/0<p).نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت که درمان هیجانمدار رویکرد قابل اتکا و پایداری در بهبود شرایط روانشناختی بیماران قلبی- عروقی بهخصوص استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت است.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
مهسا عصارزادگان؛ زهره رئیسی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهشنیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز سلامت حضرت علی(ع) شهر اصفهان در سال1396 ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: این پژوهشنیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز سلامت حضرت علی(ع) شهر اصفهان در سال1396 بودند. که از بین آنها 30 نفر از افراد مبتلا به دیابت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند. . گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای ، آموزش مبتنی بر رویکرد روانشناسی مثبت نگر دریافت کردند و برای گروه کنترل هیچ گونه درمانی صورت نگرفت . هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و شادکامی اکسفورد (1989) مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. یافتهها: تجریه و تحلیل داده ها به وسیله تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر بر کیفیت زندگی و شادکامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تاثیر معنادار داشته و بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر رویکرد روانشناسی مثبت نگر به طور موثری باعث بهبود کیفیت زندگی و شادکامی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو می گردد. بنابراین توصیه می شود از این رویکرد درمانی برای کمک به ارتقاء کیفیت زندگی و شادکامی این بیماران استفاده شود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
طاهره ثمین؛ حسین اخلاقی کوهپایی
چکیده
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماریهای مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیشبینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران ...
بیشتر
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماریهای مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیشبینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) در نیمه اول سال 1396 بود که از میان جامعه آماری فوق با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها عبارت بود از پرسشنامههای امید به زندگی میلر (MHS)، کیفیت زندگی (SF-36)، استرس ادراک شده (PSS) و سنجش چند بعدی خستگی (MFI). دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطهمثبتمعنیداریدارد ولی استرس ادراک شده و خستگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطهمنفیمعنیداریداشتند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در مجموع 39% از کل واریانس امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) را تبیین میکنند که در این میان استرس ادراک شده (34/0- Beta=) بیشترین نقش را در پیشبینی امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) داشت و بعد از آن بهترتیب خستگی (22/0- Beta=) و کیفیت زندگی (20/0 Beta=) قرار داشتند. نتیجهگیری: با توجه با تأثیر کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگیدر امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پیشنهادمیشود ضمن درمان دارویی برایبهبودوضعیتسلامتروانشناختیو افزایش امید این بیماران، دورههایآموزشیمبتنیبرکیفیت زندگی و مبتنی بر کاهش استرس برای آنها تشکیل شود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
رسول حشمتی؛ الهه ناصری؛ مریم پرنیان خوی
چکیده
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی و مقطعی میباشد. جامعهی آماری پژوهش، کلیهی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز در طی ماههای فروردین و اردیبهشت سال 1396 بودند. از جامعهی یاد شده، 120 نفر بیمار، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای ارزیابی پژوهش، پرسشنامه سازگاری وینبرگر و همکاران (WAI) (1979) و پرسشنامه روانی – اجتماعی توانمندی ایگو مارکاستروم و همکاران (PIES) (1997) بودند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون لوجستیک و با بهرهگیری از نرم افزار SPSS-21 تحلیل گردیدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که از بین مولفههای سرکوبگری عاطفی، تجربه ذهنی پریشانی (12/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار میباشد. مدل رگرسیون برای سرکوبگری عاطفی برای 3/73% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. در خصوص توانمندی ایگو، مولفه های امیدواری (16/0-=β) و هدف (14/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار است. همچنین، مدل توانمندی ایگو برای 5/77% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. نتیجهگیری: تجربه ذهنی پریشانی، امیدواری و هدف، تعیینگرهای مهم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. لازم است در مداخلات ترک سیگار بیماران مبتلا به سرطان نقش این متغیرها در نظر گرفته شود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سید رضا میرمهدی؛ مرضیه رضاعلی
چکیده
مقدمه این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تابآوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت شهرستان خوانسار انجام شد.روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود.ازپرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) ، پرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی، کرایج (2006) و پرسشنامه امیدواری میلر وپاور(1988) ...
بیشتر
مقدمه این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تابآوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت شهرستان خوانسار انجام شد.روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود.ازپرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) ، پرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی، کرایج (2006) و پرسشنامه امیدواری میلر وپاور(1988) جهت گردآوری داده ها استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از زنان مبتلا به دیابت خوانسار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 9 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را آموزش دید.یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت موثر نیست(05/0P>) ولی بر بهبود تابآوری و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به دیابت تاثیر معنا دار دارد(05/0P<). نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی میتواند نقش مهمی را به عنوان درمانهای کمکی و توانبخشی در کنار درمانهای پزشکی در دیابت ایفا کند
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
محمد امیری؛ کریم عسگری مبارکه؛ حمید رضا عریضی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر به تعیین اثربخشی آموزش ایمنسازی در مقابل استرس بر احساس عاملیت ومیانگین هفتگی قند خون ناشتا بیماران دیابتی پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری آن شامل 2450 نفر بیماران دیابتی درمانگاه ام البنین اصفهان بود که از میان آنها 17زن و9مرد به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (10زن و4مرد)و گواه ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر به تعیین اثربخشی آموزش ایمنسازی در مقابل استرس بر احساس عاملیت ومیانگین هفتگی قند خون ناشتا بیماران دیابتی پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری آن شامل 2450 نفر بیماران دیابتی درمانگاه ام البنین اصفهان بود که از میان آنها 17زن و9مرد به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش (10زن و4مرد)و گواه (5زن و7مرد)جایگزین شدند .هر دو گروه پرسشنامههای محقق ساخته میانگین هفتگی قند خون بیماران دیابتی و احساس عاملیت را قبل وبعد ازمداخله تکمیل کردند. گروه ازمایش آموزش ایمنسازی در مقابل استرس را طی6 جلسه90 دقیقه ای بصورت هفتگی دریافت کرد ولی گروه گواه تحت این مداخله قرار نگرفت. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مذکور موجب افزایش معناداری (pنتیجهگیری: : آموزش ایمنسازی در مقابل استرس می تواند به عنوان یک روش مداخلهای مفید، برای کاهش میانگین هفتگی قند خون ناشتا و بهبود احساس عاملیت بیماران دیابتی به کار رود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سید یونس محمدی؛ کتایون رخیم زاده تهرانی
دوره 7، شماره 25 ، خرداد 1397، ، صفحه 106-120
چکیده
مقدمه: بیماری ایدز مسیر زندگی افراد مبتلا به بیماری را تغییر میدهد و باعث کاهش اعتمادبهنفس، افزایش احساس آسیبپذیری و افکار آشفته در آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سلامت معنوی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ایدز شکل گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مبتلا ...
بیشتر
مقدمه: بیماری ایدز مسیر زندگی افراد مبتلا به بیماری را تغییر میدهد و باعث کاهش اعتمادبهنفس، افزایش احساس آسیبپذیری و افکار آشفته در آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سلامت معنوی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ایدز شکل گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری ایدز بود که در سال 1394 به کلینیکهای شهر تهران مراجعه کردند که از میان آنها 30 نفر به شکل تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش 10 جلسه مداخله معنادرمانی را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و سلامت معنوی الیسون و پالوتزین بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شدند. بهمنطور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد، معنا درمانی سبب افزایش کیفیت زندگی و خرده مقیاسهای آن (سلامت روانی، سلامت جسمانی، سلامت اجتماعی و محیط) میشود. همچنین، معنادرمانی سلامت معنوی این زنان را در ابعاد سلامت وجودی و مذهبی نیز افزایش میدهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان استنباط کرد که معنادرمانی سبب افزایش کیفیت زندگی و سلامت معنوی در افراد مبتلا به ایدز میشود، معنویت را میتوان بهعنوان یک روش مقابلهای، برای ارتقاء سلامت معنوی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز مورد استفاده قرار داد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
زهرا عبدخدایی؛ شهریار شهیدی؛ محمد علی مظاهری؛ لیلی پناغی؛ وحید نجاتی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 7-30
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر که با هدف بررسی کیفیت و انواع راهکارهای روانشناختی مورد استفاده در مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت. روش: یک پژوهش کیفی، به شیوه پدیدارشناسی است. به این منظور15 آزمودنی به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و تفسیر دادهها به روش کلایزی و رویکرد IPA جمع آوری شدند. یافتهها: دو ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر که با هدف بررسی کیفیت و انواع راهکارهای روانشناختی مورد استفاده در مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت. روش: یک پژوهش کیفی، به شیوه پدیدارشناسی است. به این منظور15 آزمودنی به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و تفسیر دادهها به روش کلایزی و رویکرد IPA جمع آوری شدند. یافتهها: دو خوشه به دست آمده در این حیطه عبارتند از: مکانیسمهای دفاعی و راهبردهای انطباقی. چهار خوشه فرعی مرتبط با خوشه اصلی اول شامل مکانیسمهای دفاعی؛ 1. پاتولوژیک، 2. نوروتیک، 3. نپخته و4. پخته میباشد. سه خوشه فرعی مرتبط با خوشه اصلی دوم شامل راهبردهای انطباقی؛ 1.مسالهمدار، 2. هیجانمدار و3. مبتنی بر معنویت ومذهب. نتیجهگیری: استفاده از مکانیسم دفاعی انکار به عنوان فراوانترین مکانیسمدفاعی به همراه استفاده از مکانیسمهای نوروتیک و نپخته منجر به کاهش سطح توانایی فرد در رویارویی با بیماری میشود، به علاوه اگرچه آزمودنیها از هر سه دسته راهبردهای انطباقی برای سازگاری با بیماری بهره بردهاند اما راهبردهای هیجانمدار راهبرد غالب این افراد میباشد. استفاده از مکانیسم دفاعی انکار در ارتباط با بهکارگیری راهبردهای انطباقی جستجوی حمایت اجتماعی و اجتناب – فرار مشاهده میشود. راهبردهای انطباقی سازگارانه و راهبردهای معنوی/ مذهبی بیشتر در افرادی مورد استفاده قرار می گیرد که از انسجام «خود» بالایی برخوردارند.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
غلامعلی افروز؛ مجتبی دلیر؛ مریم صادقی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 180-195
چکیده
مقدمه: جراحی برای درمان سرطان پستان از رایج ترین درمان هاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تصویر بدنی، امید به زندگی و شادکامی در زنان با تجربه جراحی پستان انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان ...
بیشتر
مقدمه: جراحی برای درمان سرطان پستان از رایج ترین درمان هاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تصویر بدنی، امید به زندگی و شادکامی در زنان با تجربه جراحی پستان انجام گرفته است. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران با تجربۀ جراحی پستان بود. در این پژوهش 30 بیمار شرکت داشتند که نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام شد و شرکت کنندگان به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی مثبت گرا قرار گرفت در حالی که برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های روابط چند بعدی بدن- خود (1990)، امیدواری اسنایدر (1991) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. یافتهها: تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که روان درمانی مثبت گرا تأثیر مثبت معناداری بر امید به زندگی و شادکامی زنان با تجربۀ جراحی پستان دارد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، استفاده از روان درمانی مثبت گرا در فرآیند درمان زنان با تجربۀ جراحی پستان توصیه می گردد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
مهسا قربانی؛ احمد علیپور؛ مهناز علی اکبری دهکردی
دوره 6، شماره 23 ، آذر 1396، ، صفحه 151-167
چکیده
مقدمه:شواهدی پژوهشی در رابطه با اثربخشی رویکرد مثبت گرا بر اختلالاتی چون افسردگی،اضطراب و کاهش هیجانات منفی وجود دارد.این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات رویکرد مثبت گرا بر افسردگی،عزت نفس،امید به زندگی و تصویر بدنی زنان ماستکتومی انجام شد.روش:طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه ...
بیشتر
مقدمه:شواهدی پژوهشی در رابطه با اثربخشی رویکرد مثبت گرا بر اختلالاتی چون افسردگی،اضطراب و کاهش هیجانات منفی وجود دارد.این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات رویکرد مثبت گرا بر افسردگی،عزت نفس،امید به زندگی و تصویر بدنی زنان ماستکتومی انجام شد.روش:طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است که در آن تعداد 30 نفر از زنانی که در بیمارستان تجریش مرکز تحقیقات سرطان تهران تحت عمل ماستکتومی قرار گرفته بودند بصورت در دسترس و بعد از احراز ملاک ورود به پژوهش و اجرای پیش آزمون،انتخاب گردیدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند..بعد از اجرای مداخلات مربوط به رویکرد مثبت گرا در شش جلسه به گروه مورد مداخله،پس آزمون اجرا و نتایج جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزارSPSS تحلیل شد.یافته ها:یافته های حاصل از اجرای تحلیل کوواریانس نشان داد که رویکرد مثبت گرا توانست افسردگی در افراد را کاهش دهد و عزت نفس،تصویر بدنی و امید را در آنها افزایش دهد.نتیجه گیری:در نهایت نتیجه گیری:بر اساس یافته های پژوهش میتوان چنین نتیجه گیری کرد که رویکرد مثبت گرا با توجه به فنون و تکنیک های مختص خود میتواند در کار با افراد ماستکتومی شده مفید و مؤثر باشد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
سیده فاطمه منافی؛ غلامرضا دهشیری
دوره 6، شماره 22 ، شهریور 1396، ، صفحه 115-130
چکیده
مقدمه: ترس از پیشرفت بیماری از مشکلات رایج و دلایل اصلی پریشانی در بیماریهای مزمن میباشد. این ترس میتواند اثرات مخربی از جمله مشکلات عاطفی بر بیماران مبتلا به بیماریهای جسمی مزمن اعمال کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از پیشرفت بیماری با اضطراب، استرس و افسردگی در بین بیماران ام اس و سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل ...
بیشتر
مقدمه: ترس از پیشرفت بیماری از مشکلات رایج و دلایل اصلی پریشانی در بیماریهای مزمن میباشد. این ترس میتواند اثرات مخربی از جمله مشکلات عاطفی بر بیماران مبتلا به بیماریهای جسمی مزمن اعمال کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از پیشرفت بیماری با اضطراب، استرس و افسردگی در بین بیماران ام اس و سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل بر 212 بیمار زن مبتلا به ام اس و سرطان بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از پیشرفت و مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی بود. یافته ها: نتایج نشان داد که ترس از پیشرفت با اضطراب، استرس و افسردگی رابطه مثبت و معناداری دارد. در مجموع نتایج این تحلیل نشان داد که مدل مورد آزمون 48/0 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین مینماید. از دیگر یافتههای این تحقیق این بود که ترس از پیشرفت بیماری در بیماران سرطانی بیشتر از بیماران ام اس میباشد. نتیجه گیری: بنابراین در راستای اداره و برنامه ریزی مراقبتهای بهداشتی بیماریهای مزمن از جمله ام اس و سرطان توجه به ترس از پیشرفت بیماری در این بیماران حائز اهمیت میباشد.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
رقیه میرزازاده؛ علیرضا پیرخائفی
دوره 6، شماره 21 ، خرداد 1396، ، صفحه 52-65
چکیده
هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خلاقیت درمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید و شادکامی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پوشش مرکز تحقیقات سرطان انجام شد. روش : پژوهش به صورت شبه آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیماران مبتلا به سرطان پستان بود که به شکل در دسترس انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خلاقیت درمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید و شادکامی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت پوشش مرکز تحقیقات سرطان انجام شد. روش : پژوهش به صورت شبه آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیماران مبتلا به سرطان پستان بود که به شکل در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش از پرسشنامه های امید اشنایدر، پرسشنامه شادکامی آکسفورد به عنوان ابزار سنجش استفاده شد. اعضای گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش خلاقیت درمانی شرکت کردند و داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که دوره خلاقیت درمانی توانسته در امید و شادکامی گروه آزمایش وگروه کنترل تفاوت معناداری ایجاد کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان به اثربخشی الگوی بالینی خلاقیت درمانی در افزایش امید و شادکامی بیماران سرطانی اشاره نمود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
شهرام محمد خانی؛ علی اکبر حدادی کوهسار؛ حمیده سلیمانی؛ امیر اعتمادی؛ سیداحمد سیدعلینقی
دوره 6، شماره 21 ، خرداد 1396، ، صفحه 104-115
چکیده
مقدمه: ابتلا به عفونت HIV پدیدهی اجتماعی جدیدی است که تقریباً همه ابعاد سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فرد را در زندگی تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر پیشبینی تابآوری بر اساس مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به عفونت HIV است. روش: بدین منظور تعداد 130 نفر از افراد مبتلا به عفونت HIV با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
مقدمه: ابتلا به عفونت HIV پدیدهی اجتماعی جدیدی است که تقریباً همه ابعاد سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فرد را در زندگی تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر پیشبینی تابآوری بر اساس مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به عفونت HIV است. روش: بدین منظور تعداد 130 نفر از افراد مبتلا به عفونت HIV با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و تابآوری کانر و دیویدسون (2003) بر روی آنان اجرا شد. یافته ها: تحلیل دادهها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که تابآوری را بهطور کلی میتوان از روی مؤلفههای تنظیم شناختی هیجانی سازگار و ناسازگار پیشبینی کرد. افراد مبتلا که مؤلفههای تنظیم شناختی هیجانی سازگار داشتند، از تابآوری بیشتری و افراد مبتلا که مؤلفههای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگار داشتند، از تابآوری کمتری برخوردار بودند (46/0=R2). نتیجه گیری: مؤلفههای تنظیم شناختی هیجانی سازگار نقش مهمی در میزان تابآوری افراد مبتلا به عفونت HIV دارد. افزون بر این، طراحی مداخلات روانشناختی در این زمینه توأم با شناسایی و تغییر مؤلفههای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگار میتواند به بهبود تابآوری افراد کمک کنند.
خانواده و سلامتی
سارا زندیه؛ محسن دهقانی؛ فرهاد عصارزادگان
دوره 5، شماره 19 ، آبان 1395، ، صفحه 45-56
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه مقایسه کارکرد خانواده در بیماران مبتلا به سردرد با افراد سالم بود. روش: شرکتکنندگان این پژوهش 124 بیمار (89 زن و 35 مرد) که مبتلا به سردرد مزمن و سردرد تکرارشونده بودند که از این تعداد 69 نفر مبتلا به سردرد مزمن و 55 نفر مبتلا به سردرد تکرارشونده بودند. در گروه کنترل نیز 53 نفر از افرادی که سابقه جدی سردرد نداشتند، شرکت ...
بیشتر
مقدمه: هدف از این مطالعه مقایسه کارکرد خانواده در بیماران مبتلا به سردرد با افراد سالم بود. روش: شرکتکنندگان این پژوهش 124 بیمار (89 زن و 35 مرد) که مبتلا به سردرد مزمن و سردرد تکرارشونده بودند که از این تعداد 69 نفر مبتلا به سردرد مزمن و 55 نفر مبتلا به سردرد تکرارشونده بودند. در گروه کنترل نیز 53 نفر از افرادی که سابقه جدی سردرد نداشتند، شرکت کردند. شرکتکنندگان این پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه جمعیتشناختی و مقیاس سنجش خانواده (FAD) توسط این افراد تکمیل شد و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) برای بررسی معنادار بودن تفاوت میانگینهای سه گروه اجرا شد. نتایج نشان داد که کارکرد خانواده بین گروه کنترل و بیمار تفاوت معنیداری نشان میدهد (01/0> p) همچنین بین سه گروه افراد مبتلا به سردرد مزمن و غیر مزمن و گروه کنترل تفاوت معناداری در زیرمقیاسهای FAD وجود داشت. یافتهها: نتایج آزمون تعقیبی جیمز هاول نشان داد که افراد مبتلا به سردرد مزمن نسبت به گروه کنترل (فاقد سردرد) کارکرد ضعیفتری در تمام زیرمقیاسهای کارکرد خانواده داشتند. نتیجهگیری: بنابراین نتیجه میگیریم خانوادههای بیماران مبتلا به سردرد بخصوص سردرد مزمن دچار بدکارکردی هستند و نقش خانواده در ایجاد، تثبیت و بدتر شدن سردرد عودکننده باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. بررسی نقش عوامل خانوادگی ما را به یافتههای جالبی خواهد رساند و در فهم بیشتر ما از این اختلال پیچیده مفید واقع میشود.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
افسانه متولی باشی نائینی؛ ایلناز سجادیان؛ محمدعلی بشارت
دوره 5، شماره 19 ، آبان 1395، ، صفحه 69-84
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت عوامل روانشناختی در بروز دردهای جسمانی، تحقیق حاضر با هدف مقایسه ذهنآگاهی و خودتنظیمگری زنان مبتلا به درد قفسه سینه غیر قلبی و زنان سالم شهر تهران انجام شد. روش: تحقیق حاضر، توصیفی از نوع علی ـ مقایسهای است. تعداد نمونه تحقیق حاضر شامل 60 بیمار زن مبتلا به درد قفسه سینه غیرقلبی بوده که از بین مراجعهکنندگان ...
بیشتر
مقدمه: با توجه به اهمیت عوامل روانشناختی در بروز دردهای جسمانی، تحقیق حاضر با هدف مقایسه ذهنآگاهی و خودتنظیمگری زنان مبتلا به درد قفسه سینه غیر قلبی و زنان سالم شهر تهران انجام شد. روش: تحقیق حاضر، توصیفی از نوع علی ـ مقایسهای است. تعداد نمونه تحقیق حاضر شامل 60 بیمار زن مبتلا به درد قفسه سینه غیرقلبی بوده که از بین مراجعهکنندگان به دو بیمارستان و کلینیک قلب به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه گروه سالم نیز شامل 60 نفر از زنان همراه و کارکنان مراکز درمانی مذکور بود که درد قفسه سینه نداشتند و ملاکهای ورود به تحقیق را دارا بودند. آزمودنیها به دو پرسشنامه هشیاری توجه ذهن آگاهانه براون و ریان (2003) و خودتنظیم گری ایبانز و همکاران (2005) پاسخ دادند. دادههای تحقیق با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ذهنآگاهی و ابعاد خودتنظیم گری (عملکرد مثبت، مهارپذیری، آشکارسازی احساسات، قاطعیت و بهزیستی طلبی) زنان مبتلا به درد قفسه سینه غیر قلبی و زنان سالم شهر تهران دارای تفاوت معنادار است (05/0>P). نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که ذهنآگاهی و خودتنظیم گری از سازههای مهم در رابطه با درد قفسه سینه غیرقلبی است. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه استفاده از این سازهها و اهمیت مداخلات رواندرمانی برای این بیماران دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
بهرام ملکی؛ احمد علی پور؛ حسین زارع؛ فرهاد شقاقی
دوره 5، شماره 18 ، تیر 1395، ، صفحه 5-20
چکیده
زمینه: مطالعۀ عزت نفس یکی از فراوانترین روشهای مطالعۀ تفاوتهای فردی در روانشناسی است. نظریۀ ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی متکی بر این موضوع است که عزت نفس میتواند برای افراد، احساساتِ توأم با ایمنی در مواجهه با تهدید و استرس فراهم آورد. هدف: هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان سطوح عزت نفس آشکار و ناآشکار با ضربان ...
بیشتر
زمینه: مطالعۀ عزت نفس یکی از فراوانترین روشهای مطالعۀ تفاوتهای فردی در روانشناسی است. نظریۀ ارتباط میان عزت نفس و عملکرد قلبی عروقی متکی بر این موضوع است که عزت نفس میتواند برای افراد، احساساتِ توأم با ایمنی در مواجهه با تهدید و استرس فراهم آورد. هدف: هدف از اجرای تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان سطوح عزت نفس آشکار و ناآشکار با ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک به عنوان شاخصهای قلبی عروقی بود. روش: تحقیق حاضر یک مطالعۀ توصیفی از نوع همبستگی بود که بر روی 320 نفر با استفاده از نمونهگیری تصادفی انجام شد. عزت نفس آشکار و ناآشکار آزمودنیها به هنگام ورود به آزمایشگاه اندازه گیری و سپس فشار خون و ضربان قلب آنها اندازه گیری و ثبت شد. یافتهها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون نشان داد میان عزت نفس آشکار و شاخصهای عملکرد قلبی عروقی در هر سه مورد همبستگی منفی معنی دار (01/0> P) وجود دارد. تحلیل رگرسیون دادها نشان داد عزت نفس آشکار و ناآشکار توانستند فشار خون سیستولیک و ضربان قلب را در سطح معنی داری پیش بینی کنند. در هر دو زمینه، عزت نفس ناآشکار توان پیش بینی کنندگی بیشتری نسبت به عزت نفس آشکار داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد عزت نفس پایین در سطح معنی داری میتواند پیش بینی کنندۀ ضربان قلب و فشارخون بالا و برعکس، عزت نفس بالا میتواند پیش بینی کنندۀ ضربان قلب و فشارخون پایین باشد.
خانواده و سلامتی
مریم نامغ؛ مهرآور مومنی جاوید؛ سیمین حسینیان
دوره 4، شماره 16 ، دی 1394، ، صفحه 43-58
چکیده
مقدمه: خانواده بهعنوان یک عامل مهم اجتماعی مؤثر بر درد مزمن امروزه موردتوجه پژوهشگران حوزه درد قرارگرفته است زیرا این نهاد یکی از محیطهای مؤثر بر سلامت جسمی و روانی افراد است که شرایط لازم برای رشد و رسیدن به تعادل جسمی، روانی، اجتماعی را فراهم میآورد. خانواده این شرایط را از طریق انجام یکسری اعمال مشترک انجام میدهد که به این ...
بیشتر
مقدمه: خانواده بهعنوان یک عامل مهم اجتماعی مؤثر بر درد مزمن امروزه موردتوجه پژوهشگران حوزه درد قرارگرفته است زیرا این نهاد یکی از محیطهای مؤثر بر سلامت جسمی و روانی افراد است که شرایط لازم برای رشد و رسیدن به تعادل جسمی، روانی، اجتماعی را فراهم میآورد. خانواده این شرایط را از طریق انجام یکسری اعمال مشترک انجام میدهد که به این اعمال کارکرد خانواده گفته میشود. روش: بر این اساس پژوهشی بهمنظور بررسی پیشایند حرکت هراسی بر اساس ابعاد کارکرد خانواده با تعداد 100 نفر بیمار مبتلا به دردهای اسکلتی عضلانی با روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انجام شد. در این تحقیق برای بررسی ابعاد کارکرد خانواده و حرکت هراسی ناشی از درد مزمن به ترتیب از پرسشنامههای (FAD) و (TSK) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه بین کارکرد کلی خانواده و متغیر حرکت هراسی با مقدار (219/0) در سطح 05/.=α معنادار است و این رابطه بهصورت مستقیم است و از میان ابعاد کارکرد خانواده حل مسئله، آمیختگی عاطفی، پاسخگویی عاطفی و ارتباطات بیشترین میزان ارتباط را با این متغیر نشان دادند. نتیجه گیری: ابعاد کارکرد خانواده میزان حرکت هراسی ناشی از درد مزمن اسکلتی عضلانی را تبیین میکند همچنین حل مسئله در خانواده با حدود 9.1 درصد، بیشترین تبیین را در پیشبینی متغیر میزان حرکت هراسی دارا است.
5. نقش رسانه ها و فناوری های جدید در ارتقای سلامت
عباس بیات اصغری؛ بنفشه غرایی؛ حسن حیدری؛ جواد جواهری؛ سحر موسی نژاد؛ احمد آرامون
دوره 4، شماره 16 ، دی 1394، ، صفحه 59-68
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای ابعاد شخصیت برونگرایی در برابر درونگرایی، صفات روان رنجور خویی در برابر ثبات هیجانی با تبعیت از درمان در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. روش: در یک طرح پژوهشی مقطعی تعداد 100 بیمار دیابتی نوع 2 با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. این بیماران پرسشنامههای تجدیدنظر شده شخصیت آیزنگ (فرم ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای ابعاد شخصیت برونگرایی در برابر درونگرایی، صفات روان رنجور خویی در برابر ثبات هیجانی با تبعیت از درمان در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. روش: در یک طرح پژوهشی مقطعی تعداد 100 بیمار دیابتی نوع 2 با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. این بیماران پرسشنامههای تجدیدنظر شده شخصیت آیزنگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه تبعیت از درمان را تکمیل کردند. در این مطالعه از آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی و برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار spss استفاده شد. یافتهها: به جزء متغیر درونگرایی و برونگرایی بقیه متغیرها با تبعیت از درمان ارتباط معناداری داشتند. بدینصورت که بین صفات شخصیتی روان رنجوری با تبعیت از درمان رابطه معناداری وجود دارد و بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش روان رنجوری، تبعیت از درمان کاهش مییافت. بین صفات شخصیتی ثبات هیجانی با تبعیت از درمان رابطه معناداری وجود داشت که بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش باثبات بودن، تبعیت از درمان افزایش مییابد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بر تأثیر صفات شخصیتی ثبات هیجانی و روان رنجوری بر پیروی و تبعیت از درمان در بیماران دیابتی تأکید میکند.
8. ارتقای سلامتی از طریق ورزش،پیروی دارویی و تغذیه
آرزو حسینی؛ فرهاد خرمایی؛ فرهاد عصارزادگان؛ امید حسامی؛ محمدرضا تقوی؛ نوراله محمدی
دوره 4، شماره 15 ، آبان 1394، ، صفحه 37-48
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود. روش: طی یک طرح علی ـ مقایسهای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعهکننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاکهای ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود. روش: طی یک طرح علی ـ مقایسهای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعهکننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاکهای تشخیصی انجمن بینالمللی سردرد بهصورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. دادههای پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده میکنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجهگیری: آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجانهای مثبت و منفی خود سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد؛ بنابراین آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد میشود.
خانواده و سلامتی
بهمن بهمنی؛ مائده نقیائی؛ علی قنبری مطلق؛ آیدا دهخدا؛ فهیمه علیمحمدی؛ بیژن خراسانی
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1394، ، صفحه 5-17
چکیده
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهمترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب میشود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت. روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسهای، پنجاه زن مبتلا به سرطان ...
بیشتر
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهمترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب میشود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت. روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسهای، پنجاه زن مبتلا به سرطان سینه مراجعهکننده به بیمارستان امام حسین (ع) و پنجاه زن از جمعیت عادی با استفاده از نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (١٩٧۶) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار spss-19 برای محاسبه آزمون tمستقل پردازش شدند.یافتهها: یافتهها حاکی از معنادار بودن تفاوت میانگینهای دو گروه (٠٠١./=sig ) و پایینتر بودن رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه بود.نتیجهگیری: با توجه به یافته این پژوهش و با در نظر گرفتن نتایج سایر مطالعات مرتبط به نظر میرسد که پرداختن به رضایتمندی زناشویی زنان در طی مراحل اولیه تشخیص و درمان سرطان سینه یک ضرورت بهداشت روان محسوب میشود.
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
محمد نریمانی؛ اکبر عطادخت؛ لاله صنوبر؛ سجاد بشرپور
دوره 4، شماره 14 ، تیر 1394، ، صفحه 33-44
چکیده
هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی دو روش درمان غیردارویی تنآرامی عضلانی پیشرونده و موسیقیدرمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه ...
بیشتر
هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی دو روش درمان غیردارویی تنآرامی عضلانی پیشرونده و موسیقیدرمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه شفاپرتو اردبیل مراجعه می-کردند. از بین جامعه آماری 45 نفر (در محدوده سنی 16 تا 45 سال)، با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات نیز از مقیاس خستگی بیماران سرطانی(CFS) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری خیدو، تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش شدت خستگی بیماران سرطانی اثربخش است (001/0>P). اما بین میزان اثربخشی دو روش در کاهش شدت خستگی و مؤلفههای آن (جسمانی، شناختی و عاطفی) تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجهگیری: این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده درمانگران از مداخلههای روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تنآرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی آرام بخش، در کنار سایر مداخلات معمول برای کاستن از شدت خستگی بیماران سرطانی مطرح مینماید.
بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
معصومه عبدالخالقی؛ امید شکری؛ مریم صفایی؛ راحمه صالحی
دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1394، ، صفحه 113-126
چکیده
مقدمه: مطالعه حاضر باهدف تحلیل روانسنجِی نسخه کوتاه مقیاس مقابل مذهبی (BRCS، پارگامنت، کوینگ و پرز، 2000) در گروهی از بیماران مبتلابه سرطان انجام شد. روش: 155 بیمار سرطانی (119 زن و 36 مرد) به نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی پاسخ دادند. بهمنظور تعیین روایی عاملی BRCS از روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و بهمنظور بررسی همسانی ...
بیشتر
مقدمه: مطالعه حاضر باهدف تحلیل روانسنجِی نسخه کوتاه مقیاس مقابل مذهبی (BRCS، پارگامنت، کوینگ و پرز، 2000) در گروهی از بیماران مبتلابه سرطان انجام شد. روش: 155 بیمار سرطانی (119 زن و 36 مرد) به نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی پاسخ دادند. بهمنظور تعیین روایی عاملی BRCS از روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و بهمنظور بررسی همسانی درونی BRCS از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل مؤلفههای اصلی با استفاده از چرخش وریمکس نشان داد که BRCS از دو بْعد راهبردهای مقابل مذهبی مثبت و منفی تشکیلشده است. شاخصهای برازش تحلیل عاملی تأییدی بر پایه نرمافزار AMOS، وجود عوامل دوگانه را تائید کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی برای راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و منفی به ترتیب برابر با 85/0 و 80/0 به دست آمد. نتیجهگیری: درمجموع، نتایج نشان داد که در گروه نمونه بیماران سرطانی فارسیزبان، نسخه کوتاه مقیاس مقابله مذهبی، راهبردهای مقابل مذهبی مثبت و منفی را از طریق یک روش کارآمد و ازلحاظ روانسنجی و نظری دقیق و معنادار میسنجد.