2. پاسخ های رفتاری و هیجانی به بیماری ها،غربالگری و روش های پزشکی
حانیه خوش؛ وحید صادقی فیروزآبادی؛ محسن دهقانی؛ علی خطیبی؛ عبدالرضا ناصرمقدسی؛ وحید عبدالمنافی
چکیده
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیلگر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای افسردگی بک ویرایش ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش باهدف بررسی نقش تعدیلگر کارکردهای اجرایی در ارتباط بین تبعیت درمانی با افسردگی در بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه شامل تمامی مبتلایان به بیماری مالتیپل اسکلروز ساکن تهران بود. درنهایت 229 نفر نمونه به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای افسردگی بک ویرایش دوم (2005)، کارکردهای اجرایی نجاتی و همکاران (2014) و تبعیت درمانی موریسکی و همکاران (2008) به شیوه مداد کاغذی پاسخ دادند. به منظور بررسی ارتباط از همبستگی پیرسون و نقش تعدیلگر از رگرسیون گامبهگام بهره گرفته شد.
یافتهها: شواهدی از نقش پیشبین نشانههای افسردگی برای تبعیت ضعیف از درمان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز یافت شد (P<0/01). بعلاوه شواهد مبین نقش پیشبین حافظه، برنامهریزی و شناخت اجتماعی در تبعیت درمانی بود (P<0/01). از طرفی شواهدی از نقش کارکردهای اجرایی در رابطه نشانههای افسردگی با تبعیت درمانی به عنوان تعدیل یافت نشد (P>0/01).
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از اهمیت وجود نشانههای افسردگی و کارکردهای اجرایی در تبعیت درمانی بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروز بود. با توجه به اهمیت تبعیت درمانی در پیشآگهی بیماری پیشنهاد میشود پزشکان با در نظر گرفتن این دومورد به تدوین برنامههایی درمانی اقدام کنند تا مشکلات شناختی و هیجانی موازی با درمان اصلی بیماری هدف قرار دهند و از این طریق تبعیت درمانی را افزایش دهند.
شهناز گیلی؛ وحید صادقی فیروزآبادی؛ سید عباس حقایق؛ علیرضا علیزاده قویدل؛ حسن رضایی جمالویی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمعآوری دادهها از طرح پیشآزمون-پسآزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی شهر تهران در سال 1398 انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمعآوری دادهها از طرح پیشآزمون-پسآزمون (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران قلبی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها 45 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 9 جلسه 60 دقیقهای و گروه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای 5 جلسه 20 دقیقهای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی (بک، استیر و براون، 1996) و اضطراب (بک، اپستین، براون و استر، 1988) بودند که در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون مورداستفاده قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرمافزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) انجام گرفت. یافتهها: یافتهها نشان داد که هر دو مداخله بهکاررفته در این پژوهش میتوانند بهطور معناداری اضطراب و افسردگی بیماران قلبی را بهبود بخشیدند (05/0p <)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان هیجان مدار دارای تأثیر بیشتری بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی بود. بهعلاوه در مرحله پسآزمون-پیگیری تفاوت معنیدار مشاهده نشد (05/0p <) که بیانگر پایداری تغییرات مداخله است. نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار و درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای، مداخلات مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران قلبی دارند اما تأثیر درمان هیجان مدار بیشتر بود.
وحید صادقی فیروزآبادی؛ معصومه بارانی؛ مریم بختیاری؛ مهشید مهدی زاده؛ سعید ایمانی
دوره 6، شماره 22 ، شهریور 1396، ، صفحه 51-72
چکیده
مقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمانهای مشتقشده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگیهای روانی و ایجاد روحیه مبارزهجویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش میدهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر رواندرمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: ...
بیشتر
مقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمانهای مشتقشده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگیهای روانی و ایجاد روحیه مبارزهجویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش میدهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر رواندرمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه مورد مطالعه، بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مراجعهکننده به بیمارستان طالقانی در سال 1394 بودند. در این پژوهش 5 آزمودنی با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. هر آزمودنی پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستان را تکمیل کرد.یافتهها: نتایج نشان داد رواندرمانی تکمیلی موجب کاهش معنادار اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمیهای خونی شد. نتیجهگیری: رواندرمانی تکمیلی میتواند به کاهش آشفتگیهای روانی بیماران کمک کند.
تاثیر هیجانات بر سلامت و رفتارهای مرتبط با سلامت
ناصر گودرزی؛ وحید صادقی فیروزآبادی؛ رضا رستمی؛ عباس رحیمی نژاد؛ محمد علی بشارت؛ زهرا جهانگیری؛ علی واشقانی فراهانی؛ علیرضا علیزاده قویدل؛ سعید ایمانی
دوره 6، شماره 21 ، خرداد 1396، ، صفحه 29-51
چکیده
از بین بیماریهای قلبی، بیماری عروق کرونر قلب (CAD) علت اصلی مرگ و میر جوامع انسانی می باشد و جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب (CABG) متداولترین مداخله درمانی است. دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی به حساب می آید که کاملا توسط عوامل طبی و جمعیت شناختی قابل توضیح نمیباشد. بلکه عوامل روانشناختی نیز در ...
بیشتر
از بین بیماریهای قلبی، بیماری عروق کرونر قلب (CAD) علت اصلی مرگ و میر جوامع انسانی می باشد و جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب (CABG) متداولترین مداخله درمانی است. دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی به حساب می آید که کاملا توسط عوامل طبی و جمعیت شناختی قابل توضیح نمیباشد. بلکه عوامل روانشناختی نیز در این میان مهم می باشند. بنابراین هدف پژوهش حاضر این بود تا علاوه بر این عوامل، به بررسی تاثیر عوامل روان شناختی بر طول دوره بستری بیمارستانی پس از این جراحی بپردازد. از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شهید رجایی تهران که کاندیدای این جراحی بودند، 150 بیمار (30 نفر زن و 120 نفر مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از بیماران خواسته شد پرسشنامه 21 سوالی DASS-21 را تکمیل کنند. تحلیل رگرسیون گام به گام متغیرهای روانشناختی، طبی و جمعیت شناختی نشان داد مهمترین متغیرها برای پیش بینی طول مدت بستری بیمارستانی پس از جراحی، اضطراب و افسردگی، دیابت و فشار خون بالا و سن و جنسیت هستند. نتایج نشان دادند که می توان با ارزیابی پیش از جراحی این متغیرها، به شناسایی بیمارانی نایل شد که ممکن است این نوع جراحی برای آنها موفقیت آمیز نباشد.