1. فرایندهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط با علائم بیماری ها
فروغ اسرافیلیان؛ حجت اله فراهانی؛ فرزین باقری شیخانگفشه
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایعترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران میشود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهنآگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرحهای ...
بیشتر
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایعترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران میشود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهنآگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. برای این منظور به انجمن ام.اس ایران مراجعه و 300 بیمار به وسیله نمونهگیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامههای سازگاری هیجانی (رابیو و همکاران، 2007)، ذهنآگاهی (کارداسیوتو و همکاران، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد.
یافتهها: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد ابعاد ذهنآگاهی (آگاهی متمرکز بر لحظة حاضر و پذیرش) به عنوان متغیرهای برونزای پژوهش بر ابعاد سازگاری هیجانی (فقدان نظمبخشی انگیختگیهای هیجانی و فیزیولوژیک، ناامیدی و تفکر آرزومندانه) هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم است (001/0>P).
نتیجهگیری: آنچه از یافتههای حاضر میتوان نتیجه گرفت، اهمیت دادن به آموزش مهارتهای ذهنآگاهی در بیماران مبتلا به ام.اس و بهبود مهارتهای شناختی در تنظیم هیجانی است. باتوجه به استرس ادراکشده توسط این افراد، هرچه قدر فرد بر آرزوها و افکار مخرب متمرکز شود و تمرکز خود را بر زمان حال از دست دهد و نتواند بیماری خود را بپذیرد، بدون شک سیر و روند بیماری سریعتر خواهد بود.