بیماریهای مزمن مانند سرطان،دیابت،ایدز، قلبی-عروقی ، ام اس و ....
رسول حشمتی؛ الهه ناصری؛ مریم پرنیان خوی
چکیده
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان میباشد، میتواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیشبینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی و مقطعی میباشد. جامعهی آماری پژوهش، کلیهی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز در طی ماههای فروردین و اردیبهشت سال 1396 بودند. از جامعهی یاد شده، 120 نفر بیمار، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای ارزیابی پژوهش، پرسشنامه سازگاری وینبرگر و همکاران (WAI) (1979) و پرسشنامه روانی – اجتماعی توانمندی ایگو مارکاستروم و همکاران (PIES) (1997) بودند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون لوجستیک و با بهرهگیری از نرم افزار SPSS-21 تحلیل گردیدند. یافتهها: یافتهها نشان داد که از بین مولفههای سرکوبگری عاطفی، تجربه ذهنی پریشانی (12/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار میباشد. مدل رگرسیون برای سرکوبگری عاطفی برای 3/73% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. در خصوص توانمندی ایگو، مولفه های امیدواری (16/0-=β) و هدف (14/0-=β) قادر به پیشبینی مصرف سیگار است. همچنین، مدل توانمندی ایگو برای 5/77% از افراد نتایج را بهدرستی پیشبینی میکند. نتیجهگیری: تجربه ذهنی پریشانی، امیدواری و هدف، تعیینگرهای مهم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. لازم است در مداخلات ترک سیگار بیماران مبتلا به سرطان نقش این متغیرها در نظر گرفته شود.
2. پاسخ های رفتاری و هیجانی به بیماری ها،غربالگری و روش های پزشکی
فریده حشمتی؛ نیلا علمی منش؛ رسول حشمتی
دوره 6، شماره 24 ، اسفند 1396، ، صفحه 120-137
چکیده
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری ...
بیشتر
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های درد مک گیل، پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری زمینه ای و مقیاس سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری جهت جمع آوری داده ها به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. داده ها با روش همبستگی و به کار گیری معادله ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد که مدل مفروض از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار است. سیستم فعال ساز رفتاری اثر مستقیم و منفی بر درد دارد(38/0- =β) و سیستم بازداری رفتاری اثری مستقیم و مثبت بر درد دارد (36/0 =β). از جهتی سیستم فعال ساز رفتاری با واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثری غیرمستقیم بر درد داردو سیستم بازداری رفتاری از طریق واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثر غیرمستقیم بر درد دارد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج میتوان گفت سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و بهوشیاری زمینه ای تعیین گرهای مهم برای درد مزمن هستند.