دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170911The Comparison of Performance of Prospective/Retrospective, Short-term/Long-term, and Allocentric / Egocentric Memory in MS patients and Healthy Individualsمقایسه عملکرد حافظه آینده نگر- گذشته نگر، کوتاه مدت- بلندمدت و فردمحور- پیرامون محور در بیماران MS با افراد سالم5194033FAغلامحسینجوانمرددانشیار علوم اعصاب شناختی گروه روانشناسی دانشگاه پیام نورJournal Article20160501Aim: Multiple Sclerosis or MS is a chronic and destructive disease of the central nervous which has also become increasingly prevalent in the last two decades and has devastating impact on cognitive processes in patients. Therefore, this study aimed to compare different types of memory in MS patients and healthy individuals. Method: In the present study, an ex post facto causal-comparative research design was used in order to compare variety types of memory in the patients with a healthy group. In this regard, memory performance of 37 patients with MS (26 females and 11 males) and 37 healthy people (24 females and 13 males) was evaluated and compared by using Prospective/ Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ). Results: The results of multivariate analysis of variance and Scheffe's post-hoc test indicated that in all types of memory; Prospective / Retrospective, Short-term/Long-term, and Allocentric / Egocentric Memory, MS patients (men and women) had more errors than healthy individuals (P<0.05). Also there were no differences in the all types of memories between healthy men and healthy women. Conclusion: The present study was obtained the evidence of different types of memory dysfunction in males and females with MS disease.هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا بیماری ام اس یک بیماری مزمن و تخریبی اعصاب مرکزی است که در دو دهه اخیر شیوع روزافزونی داشته است و تاثیر مخربی بر فرآیندهای شناختی در بیماران دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه در بیماران مبتلا بهMS ، و افراد سالم انجام گرفت. روش: این تحقیق از نوع مطالعات علی- مقایسه ای است که به روش پس رویدادی به مقایسه انواع حافظه در این بیماران با یک گروه سالم پرداخت. در این راستا، عملکرد انواع حافظه 37 بیمار مبتلا به MS(26 زن و 11 مرد) و 37 فرد سالم (24 زن و 13 مرد) بوسیله یرسشنامه حافظه آینده نگر/ گذشته نگر (PRMQ) سنجش و مقایسه شد. یافتهها: نتایج آزمون تعقیبی LSD، نشان داد که تقریباً در همه انواع حافظه؛ حافظه آینده نگر، حافظه گذشته نگر، حافظه کوتاه مدت، حافظه بلندمدت، حافظه فرد محور و حافظه پیرامون محور در کل چه زنان و چه مردان دارای ام اس خطای بیشتری نسبت به مردان و زنان سالم گزارش کرده اند (P<0/05). همچنین، در هیچکدام از انواع حافظه، مردان و زنان دارای ام اس، از همدیگر متفاوت نبودند. مردان و زنان سالم نیز در هیچ یک از انواع حافظه متفاوت نبودند. نتیجهگیری: مطالعه حاضر شواهدی از بدکارکردی انواع حافظه در زنان و مردان دارای بیماری ام اس، به دست داد.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170823The relationship between the quality of relationships (social support, interpersonal conflict, the depth of relations) and natural labor painرابطه کیفیت روابط (حمایت اجتماعی ادراک شده، تعارض های بین فردی، عمق روابط)با شدت درد زایمان طبیعی20344035FAزهرانظریدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه شهید باهنرکرمان، کرمان، ایراننوشیروانخضری مقدماستادیار روانشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان،کرمان،آسیهنظریدکترای پزشکی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی یزد، یزد، ایران.Journal Article20160519Introduction: Severe pain caused by natural vaginal delivery makes it less popular however physical and psychological side effects are less than cesarean. The aim of this study was to investigate the relationship between the subscales of the quality of relations and vaginal delivery.Methods: This descriptive study was done on 80 women who delivered children naturally, in 1394-1395. data was collected by the quality of relationships Pierce questionnaire (QRI) and short form McGill pain and analyzed by the stepwise multiple regression.Results: The results showed that the relationship between the quality of the relationship and labor pain intensity was meaningful (p <0/0001). In this way, the conflict between the individual subscales of pain intensity predicts 16 % (p<0/0001). By entering this variable, perceived social support was increased 5%. In between the subscales of social support (parents, spouse, friends), interpersonal conflict (parents, spouse, friends) and depth of relationships (parents, spouse, friends) after entering each Separate model, perceived social support from husband (p <0/0001) interpersonal conflicts husband )p <0/0001(and depth of relationship with her husband )p <0/01(, was meaningful. Conclusion: According to the results; to reduce the pain of natural childbirth, In addition to other interventions, psychological and social variables such as strengthen socail networks and reducing marital conflict should be considered.مقدمه: درد شدید زایمان طبیعی یکی از عواملی است که موجب شده این نوع زایمان با وجود پیامدهای جسمی و روانی کمتر، از لحاظ آماری بعد از سزارین قرار بگیرد. هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه کیفیت روابط و خرده مقیاسهای آن با شدت درد زایمان طبیعی بود. مواد و روش: این مطالعه توصیفی به روش نمونهگیری در دسترس بر روی 80 زن که زایمان طبیعی داشتهاند، در سال 1394-1395 انجام شد. داده ها با پرسشنامه کیفیت روابط پیرس(QRI) و فرم کوتاهشده درد مک گیل (McGill) جمعآوری و با آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد، رابطهی بین کیفیت روابط باشدت درد زایمان طبیعی معنیدار است )0001/0(p<. به این طریق که خرده مقیاس تعارضهای بین فردی 16 درصد از شدت درد را پیشبینی میکند )0001/0(p<، با وارد شدن متغیر حمایت اجتماعی ادراکشده این میزان 5 درصد افزایش یافت. بعد از ورود هر کدام از خرده مقیاسهای حمایت اجتماعی، و تعارض بینفردی (والدین، همسر، دوستان) به مدلی مجزا، حمایت اجتماعی ادراک شده همسر )0001/0(p<، و تعارض های بین فردی همسر)0001/0(p<، معنیدار شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق؛ برای کاستن درد زایمان طبیعی و افزایش میزان این نوع زایمان، در کنار سایر مداخلات میبایست به متغیرهای روانشناختی و اجتماعی از جمله؛ تقویت شبکههای اجتماعی و کاهش تعارضهای زناشویی توجه نمود.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906Assessment of Cognitive Function in obese & overweight children compared with children of normal weight in the Tower of London & Stroop testارزیابی عملکرد شناختی کودکان دارای مشکل اضافه وزن و چاق در آزمون برج لندن و آزمون استروپ در مقایسه با کودکان دارای وزن نرمال35504036FAآسیهرضایی نیاسردانشجوی دکترا روانشناسی شناختی پژوهشکده علوم شناختیحسینزارعاستاد گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران0000000160880458فرزانهبرجستهدانشجوی دکترا شناخت اجتماعی پژوهشکده علوم شناختیJournal Article20160521Introduction: Studies have shown that overweight and obesity are associated with poor executive function and cognitive abilities. This can be due to changes in the structure and function of the brain, the aim of the study was to investigate executive functions, particularly inhibition control system and problem - solving in groups of overweight and obese children compared with normal weight children. Method: design study is causal- comparative. 41 primary school students, in 7 to 12 year age, Of the population of primary school of Tehran were selected as samples available in 1395. 21 students with excess weight and 20 students with normal weight were measured in Strop test, the Tower of London tools and BMI. Results: The results of T-test showed significant differences in the ability in inhibitory system function between two groups Conclusion: According to the findings, it seems the obese children and adolescents have poorer inhibition control system than normal weight peers. This deficiency can reduce the other cognitive abilities in long term and have an impact on children's academic and social success.مقدمه: مطالعات نشان داده است که چاقی و اضافه وزن با افت کارکردها و تواناییهای شناختی همراه است. که می تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در ساختار و کارکردهای مغز باشد، این مطالعه با هدف ارزیابی چگونگی عملکرد کارکردهای اجرایی به ویژه عملکرد سیستم بازداری و کنترل و حل مساله در دو گروه کودکان و نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق و کودکان نرمال انجام شده است. روش: طرح مطالعه حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. در این مطالعه 41 دانش آموز در محدوده سنی 7 تا 12 سال،21 دانش آموز دارای اضافه وزن و چاق و 20 دانش آموز دارای وزن نرمال، از جمعیت دانش آموزان دبستانهای تهران در سال 95 به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونههای این پژوهش انتخاب شدند و دو آزمون استروپ و برج لندن ارزیابی شدند. یافته ها: نتاییج حاصل از مقایسه میانگین عملکرد دانش آموزان در آزمونها نشان می دهد، که در عملکرد سیستم بازداری و کنترل بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد، عملکرد کودکان چاق پایین تر است. نتیجه گیری: : یافته ها نشان می دهد عملکرد شناختی کودکان چاق و دارای اضافه وزن نسبت به کودکان دارای وزن نرمال پایین تر است، که این افت عملکرد می تواند به مرور سایر تواناییهای شناختی آنها را نیز متاثر سازد و در موفقیت های تحصیلی و اجتماعی آنها تاثیر گذار باشد.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906Effectiveness of Adjuvant Psychological Therapy on anxiety and depression of patients with hematological malignanciesاثربخشی روان درمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی های خونی51724037FAوحیدصادقی فیروزآبادیدکتری روانشناسی سلامت، استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0002-9524-6120معصومهبارانیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیمریمبختیاریدکتری روانشناسی بالینی، دانشیار گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی،تهران، ایرانمهشیدمهدی زادهدانشیار بخش پیوند مغز و استخوان مرکز آیت الله طالقانی، تهران، ایرانسعیدایمانیدکتری روانشناسی بالینی، استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.Journal Article20160329Introduction: Adjuvant Psychological Therapy is a therapy derived from cognitive - behavioral therapy which specifically increases quality of life of cancer patients by means of reducing psychological distress. We decided to assessment the influence of Adjuvant Psychological Therapy on anxiety and depression of patients with hematological malignancies. Method: The patients with hematological malignancies, who visited Taleqani hospital in Tehran in 2015, were the samples for the present study. Five samples were chosen in an available sampling method. Each one of them was required to answer Hospital Anxiety and Depression Scale. Results: According to the findings, Adjuvant Psychological Therapy has led to significant decrease in anxiety, depression of patients with hematological malignancies. Conclusion: Adjuvant Psychological Therapy can help decrease in psychological distress of cancer patientsمقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمانهای مشتقشده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگیهای روانی و ایجاد روحیه مبارزهجویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش میدهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر رواندرمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه مورد مطالعه، بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مراجعهکننده به بیمارستان طالقانی در سال 1394 بودند. در این پژوهش 5 آزمودنی با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. هر آزمودنی پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستان را تکمیل کرد.یافتهها: نتایج نشان داد رواندرمانی تکمیلی موجب کاهش معنادار اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمیهای خونی شد. نتیجهگیری: رواندرمانی تکمیلی میتواند به کاهش آشفتگیهای روانی بیماران کمک کند.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906The mediating role of emotion regulation strategies on the relationship between pain intensity and quality of life in patients with chronic pain disorderنقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان بین شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن72874038FAالهامعربیکارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه تهران، تهران، ایرانمعصومهباقریکارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه شیراز،شیراز،ایرانJournal Article20151114Introduction: Evidence suggests that emotion regulation plays a key role in pain disorders long-term compatibility. The present study was carried out to examine the mediating role of emotion regulation strategies on the relationship between pain intensity and quality of life (QOL). Method: In this study, one hundred and twenty patients with chronic pain (32 males, 88 females) were asked to complete the short form of quality of life Questionnaires (SF-36), Emotion Regulation Questionnaires, and Multidimensional pain Questionnaires. The data were analyzed using correlation coefficient, regression analysis, and path analysis. Results: It was shown that reappraisal had significantly negative association with pain intensity and positive association with quality of life and suppression had significantly positive association with pain intensity and negative association with quality of life. Also, pain intensity was negatively correlated with quality of life. Furthermore, results showed that emotion regulation strategies played a mediating role on the relationship between pain intensity and QOL.Conclusion: Despite the direct and negative relation between pain intensity and QOL, variability of pain intensity determined indirectly the level of quality of life in patients with chronic pain by mediating emotion regulation strategies.مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه چند بعدی درد را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایح نشان داد راهبرد ارزیابی مجدد هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه منفی و با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و راهبرد سرکوب هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه مثبت و با کیفیت زندگی رابطه منفی دارد؛ شدت درد و کیفیت زندگی نیز با هم رابطه منفی معنادار داشتند؛ به علاوه، نتایح نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین شدت درد و کیفیت زندگی نقش میانجی ایفا می کنند. نتیجه گبری: با وجود رابطه منفی و مستقیم شدت درد و کیفیت زندگی، با میانجی گری دو راهبرد عمده تنظیم هیجان، تغییرات شدت درد به طور غیرمستقیم سطح کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به اختلال درد تعیین می کند. دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906Meta-Analysis of Psychological Factors of Migraines in Iranبررسی فراتحلیل عوامل روانشناختی بروز میگرن در ایران881004039FAمعصومهعزیزیدانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد ، مشهد، ایرانحمیدرضاآقامحمدیان شعربافگروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.علیمشهدیگروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.دکتر محمدجواداصغری ابراهیم آبادگروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20160726Aim: This study aimed to systematically review and meta-analysis of psychological risk factors migraines. Methods: This study was a meta-analysis. To this aim, the Iranian research’s in the field of psychological risk factors of migraine has criteria for a systematic review and was performed by software. The 240 study was a systematic review, 29 studies were selected to review and 21 studies that had all the required criteria, were selected for meta-analysis. Results: The results showed that the psychological beliefs, emotions and mood disorders, personality, stress and coping strategies, social support and quality of sleep were associated with migraine. Somehow that effect size of belief with average 1.95; mood disorders 1.86, personality 3.45, stress and coping strategies 2.76, social support 1.10 and sleep quality 1.17 were considered psychological risk factors for migraine. The average size of the overall impact studies for the fixed effects model was Z = 17.43 and significant (P =0.000) and the random effects was Z = 1.85 and significant (P =0.049). Conclusion: Considering the results as a prelude to starting, is recommended a treatment protocol based on the psychological variables to improve the health of migraine treatment.هدف: مبانی نظری و مطالعات انجام شده حاکی از عوامل خطر روانشناختی در بروز و تشدید میگرن است که شناسایی این عوامل میتواند در درمان و پیش آگهی بیماری مذکور تأثیر داشته باشد. لذا. پژوهش حاضر با هدف بررسی مرور نظام دار و فراتحلیلی بر عوامل خطر روانشناختی میگرن انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر، فراتحلیل بود. بدین منظور، تمامی پژوهشهای ایرانی انجام شده در زمینه عوامل خطر روان شناختی بیماری میگرن، به صورت نظام مند مرور و از میان آنها، پژوهشهای دارای ملاکهای فراتحلیل، توسط نرم افزار جامع فراتحلیل بررسی شدند. از میان 240 مطالعه مرور نظام مند شده، تعداد 29 پژوهش جهت بررسی مروری انتخاب و در نهایت 21 پژوهش که تمامی ملاکهای مورد نظر را داشت، فرا تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که متغیرهای روانشناختی باورها، عواطف و اختلالات خلقی، شخصیت، استرس و راهبرد های مقابله ای، حمایت اجتماعی و کیفیت خواب با بیماری میگرن مرتبط اند. به نحوی که اندازه اثر باورها با میانگین 95/1؛ اختلالات خلقی 86/1؛ شخصیت 45/3؛ استرس و راهبرد های مقابله ای 76/2؛ حمایت اجتماعی 10/1 و کیفیت خواب 17/1 به عنوان عوامل خطر روانشناختی میگرن محسوب میشدند. میانگین اندازه اثر کلی مطالعات انجام شده برای مدل اثرات ثابت برابر با 43/17Z= و معنادار (000/0P=) و برای اثرات تصادفی برابر با 85/1 Z=و معنادار (049/0P=) بود. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج حاصل به عنوان مقدمه ای برای شروع، ارائه یک پروتکل درمانی مبنی بر متغیرهای روانشناختی مذکور، جهت بهبود رفتارهای سلامت افراد میگرنی توصیه میگردد.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906Effectiveness Of Integrative Reminiscence On Health anxiety, Death Depression And Perceived Stress In Elderlyاثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر اضطراب سلامت، افسردگی مرگ و استرس ادراک شده سالمندان1011144040FAحسنعبداله زادهاستادیار ، گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور،تهران،ایران،0000-0002-3413-3800مائدهخبازیکارشناس ارشد،گروه روانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران.Journal Article20160723Introduction: This study aims at effectiveness of integrative reminiscence on death depression, perceived stress and anxiety in elderly health in Sari, Iran. Methods: This study was experimental with a pretest -posttest control group design.. The study population included All 60 to 72 year old living in Sari nursing homes; among whom, 30 participants were selected using convenience sampling method. The instruments used to collect data included Templer Death Depression, perceived stress Cohen and Health anxiety Zhong questionnaires. Methods of data analysis using covariance tests were through SPSS 22 software. Results: showed that the effectiveness of integrative reminiscence of death depressed mood, perceived stress and anxiety due to the health of the elderly was shown (0.05 = α> 0.001 = Sig.). Conclotion: According to results can say integrative reminiscence therapy on death depression, perceived stress and anxiety can affect the health status of Sari cityمقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان شهر ساری، انجام شد.روش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان 60 تا 72 ساله شهر ساری مقیم در خانه سالمندان در سال 95-1394 بودند که 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به دو گروه 15 نفره تقسیم شد.ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های افسردگی مرگ تمپلر ، استرس ادراک شده کوهن و اضطراب سلامت زونگ بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس و از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد.یافته ها: نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای درمان خاطره پردازی انسجامی تفاوت معناداری در افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان وجود دارد(0.05=α > 0.001=Sig. ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان خاطرهپردازی انسجامی بر افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان شهرستان ساری تاثیر دارددانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170823Fear of disease progression in patients with cancer and multiple sclerosis and its relation to emotional problemsترس از پیشرفت بیماری در بیماران مبتلا به سرطان و مولتیپل اسکلروزیس و رابطه آن با مشکلات عاطفی1151304041FAسیده فاطمهمنافیکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه الزهراء،غلامرضادهشیریاستادیار روانشناسی دانشگاه الزهراءJournal Article20160529Introduction: Fear of disease progression is common problems and the main causes of distress in chronic disease. This fear can have destructive effect, including emotional problems of patients with chronic physical diseases. The purpose of this study was to investigate the relationship between fear of disease progression with anxiety, stress and depression among multiple sclerosis and cancer patients. Methods: The sample of this research consisted of 212 female patients with multiple sclerosis and 102 cancers that were selected by convenience sampling method. The assessment tools have been including fear of progression questionnaire and depression, anxiety and stress scale. Results: The results showed that significant positive relationships were found for fear of progression and anxiety, stress and depression. All in all, the result of this analysis showed that the tested model explain 48 percentage of the variance of emotional problems. Another finding of this study was that the fear of disease progression in patients with cancer was much more than in patients with multiple sclerosis. Conclusion: Thus, due to administration and planning health care of chronic diseases, including multiple sclerosis and cancer, the consideration of fear of disease progression in these patients is important.مقدمه: ترس از پیشرفت بیماری از مشکلات رایج و دلایل اصلی پریشانی در بیماریهای مزمن میباشد. این ترس میتواند اثرات مخربی از جمله مشکلات عاطفی بر بیماران مبتلا به بیماریهای جسمی مزمن اعمال کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از پیشرفت بیماری با اضطراب، استرس و افسردگی در بین بیماران ام اس و سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل بر 212 بیمار زن مبتلا به ام اس و سرطان بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از پیشرفت و مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی بود. یافته ها: نتایج نشان داد که ترس از پیشرفت با اضطراب، استرس و افسردگی رابطه مثبت و معناداری دارد. در مجموع نتایج این تحلیل نشان داد که مدل مورد آزمون 48/0 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین مینماید. از دیگر یافتههای این تحقیق این بود که ترس از پیشرفت بیماری در بیماران سرطانی بیشتر از بیماران ام اس میباشد. نتیجه گیری: بنابراین در راستای اداره و برنامه ریزی مراقبتهای بهداشتی بیماریهای مزمن از جمله ام اس و سرطان توجه به ترس از پیشرفت بیماری در این بیماران حائز اهمیت میباشد.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170823Predicting Health promoting lifestyle from health locus of control and attachment styleپیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی1311444042FAمژگانسپاه منصوردکترای تخصصی، دانشیار دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزفاطمهباقریدانشجوی دکترا دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکزJournal Article20160824Introduction: Health promoting lifestyle is one of the health criteria. Various factors are involved in the implementation of this lifestyle .the current study was conducted in order to determine the role of health locus of control and attachment style in predicting health promoting lifestyle. Methods :this research was a descriptive – correlational study . the sample was consist of 215 student of behshahr Payame noor university that was selected according to available sampling. Health Promoting Lifestyle Profile(HPLP), multidimensional health locus of control(MHLC), - Adult Attachment Style(AAS),were used for collecting of data. Data were analyzed using correlation and stepwise regression analysis method.Results:The study showed a significant relationship between internal health locus of control (r = ./38), secure attachment styles(r=./26) and chance health locus of control (r=-./18), with health promoting lifestyle. Final finding of this research show that internal health locus of control had the greatest power to predict health promoting lifestyle(β=./35). Conclusion: The results of this study showed that health locus of control and attachment style are proper predictors for psychological well-being. Therefore is important development positive beliefs about health and notification people of the attachment style.مقدمه: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت , یکی از معیار های تعیین کننده سلامت می باشد و عوامل مختلفی در اتخاذ این سبک زندگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت براساس نقش کانون کنترل سلامت و سبک های دلبستگی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، و نمونه شامل 215 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت(HPLP)، پرسشنامه کانون کنترل سلامت(MHLC )، و پرسشنامه سبکها ی دلبستگی بزرگسالان(AAS )، گرد آوری و از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با کانون کنترل سلامت درونی ( 38/. r=) و سبک دلبستگی ایمن(r=./26 ) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل سلامت بیرونی- شانس(r =-./18 ) با رفتارهای ارتقادهنده سلامت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کانون کنترل سلامت درونی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتارهای ارتقادهنده سلامت دارد(35/0 =β) . نتیجه گیری: با توجه به نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی، در اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، ایجاد باورهای مثبت در زمینه سلامت و نیز آگاه سازی افراد ازآثار نسبی کیفیت دلبستگی، اهمیت می یابد.دانشگاه پیام نورروانشناسی سلامت2322-128362220170906Compare the effectiveness of Dosah-hou treatment and Massage Therapy on improvement of happiness, social adjustment, hope, mental health and quality of life in patients with Parkinson's diseaseمقایسه ی اثربخشی روش دوساهو و ماساژدرمانی در افزایش شادی، سازگاری اجتماعی، امید، کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون1451624043FAطاهرهپورکمالیدانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایران0000-0001-5929-753Xفریبایزدخواستیدانشیار گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانحمیدرضاعریضیاستاد گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایراناحمدچیت سازاستاد گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20160701Introduction: he purpose of this study was to compare the effectiveness of Dosah-hou treatment and Massage Therapy on improvement of happiness, social adjustment, hope, mental health and quality of life in patients with Parkinson's disease. Methods: The research was quasi-experimental. The statistical population of this study were all of patients with Parkinson's disease who were clients of therapeutic centers in Isfahan City in 2015. Among this population 28 patients were selected through convenience sampling as the sample of the study that Randomly assigned to two groups Dosah-hou and massage therapy (n = 14 per group). Oxford Happiness Questionnaire, Social Adjustment Scale, Adult Hope Scale (AHS), General Health Questionnaire, and Word Health Quality of Life Questionnaire, were used as the instruments of the study. Data analyzed by Mixed ANOVA. Results: The results showed that both interventions of this study can improve happiness, hope and mental health significantly in patients with Parkinson's disease (P<0/05) , but Dosah-hou is more effective than Massage Therapy in improvement of happiness and hope (P<0/05).Conclusion: Based on the results of this study, Dosah-hou treatment and Massage Therapy are effective interventions in promotion of happiness, hope and mental health in patients with Parkinson's disease.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان دوساهو و ماساژدرمانی در بهبود شادی، سازگاری اجتماعی، امید، سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1394 بودند که از میان آنها تعداد 28 بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش دوساهو و ماساژدرمانی گمارش شدند(هر گروه 14 نفر). پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس سازگاری اجتماعی، مقیاس امید بزرگسال، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها توسط Mixed Anova، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هردو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری شادی، امید و سلامت روان را در بیماران مبتلا به پارکینسون بهبود ببخشند (05/0 P<)، اما مداخله دوساهو نسبت به ماساژدرمانی، دارای تأثیر بیشتری بر بهبود شادی و امید می باشد (05/0 P<). نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان دوساهو و ماساژدرمانی، مداخلات مؤثری در افزایش شادی، امید و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون می باشند.