دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
11
مقایسه عملکرد حافظه آینده نگر- گذشته نگر، کوتاه مدت- بلندمدت و فردمحور- پیرامون محور در بیماران MS با افراد سالم
5
19
FA
غلامحسین
جوانمرد
دانشیار علوم اعصاب شناختی گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور
ghosseinjavan@gmail.com
هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا بیماری ام اس یک بیماری مزمن و تخریبی اعصاب مرکزی است که در دو دهه اخیر شیوع روزافزونی داشته است و تاثیر مخربی بر فرآیندهای شناختی در بیماران دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه در بیماران مبتلا بهMS ، و افراد سالم انجام گرفت. روش: این تحقیق از نوع مطالعات علی- مقایسه ای است که به روش پس رویدادی به مقایسه انواع حافظه در این بیماران با یک گروه سالم پرداخت. در این راستا، عملکرد انواع حافظه 37 بیمار مبتلا به MS(26 زن و 11 مرد) و 37 فرد سالم (24 زن و 13 مرد) بوسیله یرسشنامه حافظه آینده نگر/ گذشته نگر (PRMQ) سنجش و مقایسه شد. یافتهها: نتایج آزمون تعقیبی LSD، نشان داد که تقریباً در همه انواع حافظه؛ حافظه آینده نگر، حافظه گذشته نگر، حافظه کوتاه مدت، حافظه بلندمدت، حافظه فرد محور و حافظه پیرامون محور در کل چه زنان و چه مردان دارای ام اس خطای بیشتری نسبت به مردان و زنان سالم گزارش کرده اند (P<0/05). همچنین، در هیچکدام از انواع حافظه، مردان و زنان دارای ام اس، از همدیگر متفاوت نبودند. مردان و زنان سالم نیز در هیچ یک از انواع حافظه متفاوت نبودند. نتیجهگیری: مطالعه حاضر شواهدی از بدکارکردی انواع حافظه در زنان و مردان دارای بیماری ام اس، به دست داد.
انواع حافظه,آینده نگر و گذشته نگر,کوتاه مدت و بلند مدت,فرد محور و پیرامون محور,بیماری ام اس
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4033.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4033_0db903be9f6d5b8829614292ff120c68.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
08
23
رابطه کیفیت روابط (حمایت اجتماعی ادراک شده، تعارض های بین فردی، عمق روابط)با شدت درد زایمان طبیعی
20
34
FA
زهرا
نظری
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه شهید باهنرکرمان، کرمان، ایران
nzr_zh@yahoo.com
نوشیروان
خضری مقدم
استادیار روانشناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان،کرمان،
khezri147@yahoo.com
آسیه
نظری
دکترای پزشکی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی یزد، یزد، ایران.
vega.nazari@gmail.com
مقدمه: درد شدید زایمان طبیعی یکی از عواملی است که موجب شده این نوع زایمان با وجود پیامدهای جسمی و روانی کمتر، از لحاظ آماری بعد از سزارین قرار بگیرد. هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه کیفیت روابط و خرده مقیاسهای آن با شدت درد زایمان طبیعی بود. مواد و روش: این مطالعه توصیفی به روش نمونهگیری در دسترس بر روی 80 زن که زایمان طبیعی داشتهاند، در سال 1394-1395 انجام شد. داده ها با پرسشنامه کیفیت روابط پیرس(QRI) و فرم کوتاهشده درد مک گیل (McGill) جمعآوری و با آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد، رابطهی بین کیفیت روابط باشدت درد زایمان طبیعی معنیدار است )0001/0(p<. به این طریق که خرده مقیاس تعارضهای بین فردی 16 درصد از شدت درد را پیشبینی میکند )0001/0(p<، با وارد شدن متغیر حمایت اجتماعی ادراکشده این میزان 5 درصد افزایش یافت. بعد از ورود هر کدام از خرده مقیاسهای حمایت اجتماعی، و تعارض بینفردی (والدین، همسر، دوستان) به مدلی مجزا، حمایت اجتماعی ادراک شده همسر )0001/0(p<، و تعارض های بین فردی همسر)0001/0(p<، معنیدار شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق؛ برای کاستن درد زایمان طبیعی و افزایش میزان این نوع زایمان، در کنار سایر مداخلات میبایست به متغیرهای روانشناختی و اجتماعی از جمله؛ تقویت شبکههای اجتماعی و کاهش تعارضهای زناشویی توجه نمود.
شدت درد,زایمان طبیعی,کیفیت روابط,حمایت اجتماعی,تعارض بین فردی
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4035.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4035_2a54cf34f92f9b12944bc11d6be1f8fa.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
ارزیابی عملکرد شناختی کودکان دارای مشکل اضافه وزن و چاق در آزمون برج لندن و آزمون استروپ در مقایسه با کودکان دارای وزن نرمال
35
50
FA
آسیه
رضایی نیاسر
دانشجوی دکترا روانشناسی شناختی پژوهشکده علوم شناختی
as.rezaei@yahoo.com
حسین
زارع
0000000160880458
استاد گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
h_zare@pnu.ac.ir
فرزانه
برجسته
دانشجوی دکترا شناخت اجتماعی پژوهشکده علوم شناختی
مقدمه: مطالعات نشان داده است که چاقی و اضافه وزن با افت کارکردها و تواناییهای شناختی همراه است. که می تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در ساختار و کارکردهای مغز باشد، این مطالعه با هدف ارزیابی چگونگی عملکرد کارکردهای اجرایی به ویژه عملکرد سیستم بازداری و کنترل و حل مساله در دو گروه کودکان و نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق و کودکان نرمال انجام شده است. روش: طرح مطالعه حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. در این مطالعه 41 دانش آموز در محدوده سنی 7 تا 12 سال،21 دانش آموز دارای اضافه وزن و چاق و 20 دانش آموز دارای وزن نرمال، از جمعیت دانش آموزان دبستانهای تهران در سال 95 به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونههای این پژوهش انتخاب شدند و دو آزمون استروپ و برج لندن ارزیابی شدند. یافته ها: نتاییج حاصل از مقایسه میانگین عملکرد دانش آموزان در آزمونها نشان می دهد، که در عملکرد سیستم بازداری و کنترل بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد، عملکرد کودکان چاق پایین تر است. نتیجه گیری: : یافته ها نشان می دهد عملکرد شناختی کودکان چاق و دارای اضافه وزن نسبت به کودکان دارای وزن نرمال پایین تر است، که این افت عملکرد می تواند به مرور سایر تواناییهای شناختی آنها را نیز متاثر سازد و در موفقیت های تحصیلی و اجتماعی آنها تاثیر گذار باشد.
عملکرد شناختی,آزمون استروپ,آزمون برج لندن,کودکان
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4036.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4036_d0490191cfd846b56f6e3d11fe8e4db6.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
اثربخشی روان درمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی های خونی
51
72
FA
وحید
صادقی فیروزآبادی
0000-0002-9524-6120
دکتری روانشناسی سلامت، استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
v_sadeghi@sbu.ac.ir
معصومه
بارانی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
masoome.barani@sbmu.ac.ir
مریم
بختیاری
دکتری روانشناسی بالینی، دانشیار گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی،تهران، ایران
maryam.bakhtiari1395@gmail.com
مهشید
مهدی زاده
دانشیار بخش پیوند مغز و استخوان مرکز آیت الله طالقانی، تهران، ایران
mehdizadeh@sbmu.ac.ir
سعید
ایمانی
دکتری روانشناسی بالینی، استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
saeed.imani@yahoo.com
مقدمه: روان درمانی تکمیلی یکی از درمانهای مشتقشده از درمان شناختی-رفتاری است که از طریق کاهش آشفتگیهای روانی و ایجاد روحیه مبارزهجویی، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را افزایش میدهد. در این مطالعه هدف این بود که تأثیر رواندرمانی تکمیلی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مورد بررسی قرار گیرد.روش: جامعه مورد مطالعه، بیماران مبتلا به بدخیمی خونی مراجعهکننده به بیمارستان طالقانی در سال 1394 بودند. در این پژوهش 5 آزمودنی با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. هر آزمودنی پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستان را تکمیل کرد.یافتهها: نتایج نشان داد رواندرمانی تکمیلی موجب کاهش معنادار اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بدخیمیهای خونی شد. نتیجهگیری: رواندرمانی تکمیلی میتواند به کاهش آشفتگیهای روانی بیماران کمک کند.
بدخیمی خونی,رواندرمانی تکمیلی,افسردگی,اضطراب
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4037.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4037_695893db5a6ebbbfc149ee2aa79a70c9.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان بین شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اختلال درد مزمن
72
87
FA
الهام
عربی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه تهران، تهران، ایران
arabielham92@gmail.com
معصومه
باقری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه شیراز،شیراز،ایران
m.bagheri4200@yahoo.com
مقدمه: شواهد نشان می دهند که تنظیم هیحان نقش کلیدی در سازگاری طولانی مدت با اختلال درد ایفاا می کند. پژوهش حاضر جهت بررسی نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت درد و کیفیت زندگی انجام شد. روش : در این مطالعه، از 120بیمار مبتلا به اختلال درد مزمن (32 مرد و88 زن) در خواست شد که فرم کوتاه مقیاس کیفیت زندگی، راهبردهای تنظیم هیجان و پرسشنامه چند بعدی درد را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایح نشان داد راهبرد ارزیابی مجدد هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه منفی و با کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و راهبرد سرکوب هیجان به طور معناداری با شدت درد رابطه مثبت و با کیفیت زندگی رابطه منفی دارد؛ شدت درد و کیفیت زندگی نیز با هم رابطه منفی معنادار داشتند؛ به علاوه، نتایح نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین شدت درد و کیفیت زندگی نقش میانجی ایفا می کنند. نتیجه گبری: با وجود رابطه منفی و مستقیم شدت درد و کیفیت زندگی، با میانجی گری دو راهبرد عمده تنظیم هیجان، تغییرات شدت درد به طور غیرمستقیم سطح کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به اختلال درد تعیین می کند.
درد مزمن,راهبردهای تنطیم هیجان,کیفیت زندگی
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4038.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4038_6a09f87bb837ec19400364914c240e24.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
بررسی فراتحلیل عوامل روانشناختی بروز میگرن در ایران
88
100
FA
معصومه
عزیزی
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد ، مشهد، ایران
m_azize2009@yahoo.com
حمیدرضا
آقامحمدیان شعرباف
گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
aghamohammadian@um.ac.ir
علی
مشهدی
گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
mashhadi@um.ac.ir
دکتر محمدجواد
اصغری ابراهیم آباد
گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
mjasghari@um.ac.ir
هدف: مبانی نظری و مطالعات انجام شده حاکی از عوامل خطر روانشناختی در بروز و تشدید میگرن است که شناسایی این عوامل میتواند در درمان و پیش آگهی بیماری مذکور تأثیر داشته باشد. لذا. پژوهش حاضر با هدف بررسی مرور نظام دار و فراتحلیلی بر عوامل خطر روانشناختی میگرن انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر، فراتحلیل بود. بدین منظور، تمامی پژوهشهای ایرانی انجام شده در زمینه عوامل خطر روان شناختی بیماری میگرن، به صورت نظام مند مرور و از میان آنها، پژوهشهای دارای ملاکهای فراتحلیل، توسط نرم افزار جامع فراتحلیل بررسی شدند. از میان 240 مطالعه مرور نظام مند شده، تعداد 29 پژوهش جهت بررسی مروری انتخاب و در نهایت 21 پژوهش که تمامی ملاکهای مورد نظر را داشت، فرا تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که متغیرهای روانشناختی باورها، عواطف و اختلالات خلقی، شخصیت، استرس و راهبرد های مقابله ای، حمایت اجتماعی و کیفیت خواب با بیماری میگرن مرتبط اند. به نحوی که اندازه اثر باورها با میانگین 95/1؛ اختلالات خلقی 86/1؛ شخصیت 45/3؛ استرس و راهبرد های مقابله ای 76/2؛ حمایت اجتماعی 10/1 و کیفیت خواب 17/1 به عنوان عوامل خطر روانشناختی میگرن محسوب میشدند. میانگین اندازه اثر کلی مطالعات انجام شده برای مدل اثرات ثابت برابر با 43/17Z= و معنادار (000/0P=) و برای اثرات تصادفی برابر با 85/1 Z=و معنادار (049/0P=) بود. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج حاصل به عنوان مقدمه ای برای شروع، ارائه یک پروتکل درمانی مبنی بر متغیرهای روانشناختی مذکور، جهت بهبود رفتارهای سلامت افراد میگرنی توصیه میگردد.
فراتحلیل,عوامل روانشناختی,میگرن
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4039.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4039_4229cbb61926275407ce4bb1212530b5.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر اضطراب سلامت، افسردگی مرگ و استرس ادراک شده سالمندان
101
114
FA
حسن
عبداله زاده
0000-0002-3413-3800
استادیار ، گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور،تهران،ایران،
abdollahzadeh2002@yahoo.com
مائده
خبازی
کارشناس ارشد،گروه روانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران.
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان شهر ساری، انجام شد.روش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان 60 تا 72 ساله شهر ساری مقیم در خانه سالمندان در سال 95-1394 بودند که 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به دو گروه 15 نفره تقسیم شد.ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های افسردگی مرگ تمپلر ، استرس ادراک شده کوهن و اضطراب سلامت زونگ بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس و از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد.یافته ها: نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای درمان خاطره پردازی انسجامی تفاوت معناداری در افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان وجود دارد(0.05=α > 0.001=Sig. ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان خاطرهپردازی انسجامی بر افسردگی مرگ، استرس ادراک شده و اضطراب سلامت سالمندان شهرستان ساری تاثیر دارد
خاطره پردازی انسجامی,افسردگی مرگ,اضطراب سلامت
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4040.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4040_e1e801c8e541a98e4d13a141de7c8ad1.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
08
23
ترس از پیشرفت بیماری در بیماران مبتلا به سرطان و مولتیپل اسکلروزیس و رابطه آن با مشکلات عاطفی
115
130
FA
سیده فاطمه
منافی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه الزهراء،
fa.manafi89@gmail.com
غلامرضا
دهشیری
استادیار روانشناسی دانشگاه الزهراء
dehshiri.ghr@alzahra.ac.ir
مقدمه: ترس از پیشرفت بیماری از مشکلات رایج و دلایل اصلی پریشانی در بیماریهای مزمن میباشد. این ترس میتواند اثرات مخربی از جمله مشکلات عاطفی بر بیماران مبتلا به بیماریهای جسمی مزمن اعمال کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از پیشرفت بیماری با اضطراب، استرس و افسردگی در بین بیماران ام اس و سرطان بود. روش: نمونه پژوهش مشتمل بر 212 بیمار زن مبتلا به ام اس و سرطان بود که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از پیشرفت و مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی بود. یافته ها: نتایج نشان داد که ترس از پیشرفت با اضطراب، استرس و افسردگی رابطه مثبت و معناداری دارد. در مجموع نتایج این تحلیل نشان داد که مدل مورد آزمون 48/0 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین مینماید. از دیگر یافتههای این تحقیق این بود که ترس از پیشرفت بیماری در بیماران سرطانی بیشتر از بیماران ام اس میباشد. نتیجه گیری: بنابراین در راستای اداره و برنامه ریزی مراقبتهای بهداشتی بیماریهای مزمن از جمله ام اس و سرطان توجه به ترس از پیشرفت بیماری در این بیماران حائز اهمیت میباشد.
ترس از پیشرفت بیماری,مشکلات عاطفی,سرطان,مولتیپل اسکلروزیس
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4041.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4041_8c696af2ce6e036393615ec3ca7c42a6.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
08
23
پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی
131
144
FA
مژگان
سپاه منصور
دکترای تخصصی، دانشیار دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز
drsepahmansour@yahoo.com
فاطمه
باقری
دانشجوی دکترا دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز
مقدمه: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت , یکی از معیار های تعیین کننده سلامت می باشد و عوامل مختلفی در اتخاذ این سبک زندگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت براساس نقش کانون کنترل سلامت و سبک های دلبستگی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، و نمونه شامل 215 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت(HPLP)، پرسشنامه کانون کنترل سلامت(MHLC )، و پرسشنامه سبکها ی دلبستگی بزرگسالان(AAS )، گرد آوری و از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با کانون کنترل سلامت درونی ( 38/. r=) و سبک دلبستگی ایمن(r=./26 ) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل سلامت بیرونی- شانس(r =-./18 ) با رفتارهای ارتقادهنده سلامت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کانون کنترل سلامت درونی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتارهای ارتقادهنده سلامت دارد(35/0 =β) . نتیجه گیری: با توجه به نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی، در اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، ایجاد باورهای مثبت در زمینه سلامت و نیز آگاه سازی افراد ازآثار نسبی کیفیت دلبستگی، اهمیت می یابد.
"سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت," " کانون کنترل سلامت," "سبک های دلبستگی,"
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4042.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4042_bd3825f754400d6085d08415e0a923a7.pdf
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
6
22
2017
09
06
مقایسه ی اثربخشی روش دوساهو و ماساژدرمانی در افزایش شادی، سازگاری اجتماعی، امید، کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون
145
162
FA
طاهره
پورکمالی
0000-0001-5929-753X
دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه اصفهان،اصفهان،ایران
tahereh.pourkamali@yahoo.com
فریبا
یزدخواستی
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
faribayazdkhasti@yahoo.com
حمیدرضا
عریضی
استاد گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
dr.oreizi@edu.ui.ir
احمد
چیت ساز
استاد گروه مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.
chitsaz@med.mui.ac.ir
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان دوساهو و ماساژدرمانی در بهبود شادی، سازگاری اجتماعی، امید، سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1394 بودند که از میان آنها تعداد 28 بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش دوساهو و ماساژدرمانی گمارش شدند(هر گروه 14 نفر). پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس سازگاری اجتماعی، مقیاس امید بزرگسال، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها توسط Mixed Anova، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هردو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری شادی، امید و سلامت روان را در بیماران مبتلا به پارکینسون بهبود ببخشند (05/0 P<)، اما مداخله دوساهو نسبت به ماساژدرمانی، دارای تأثیر بیشتری بر بهبود شادی و امید می باشد (05/0 P<). نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان دوساهو و ماساژدرمانی، مداخلات مؤثری در افزایش شادی، امید و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون می باشند.
دوساهو,ماساژدرمانی,سلامت,بیماری پارکینسون
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4043.html
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_4043_de9192b2036b11e3cefaa84d9d4f6d5d.pdf