per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-06-10
3
10
4
17
981
Scientific Research
مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی
Comparing Interpersonal Problems in Male-to-Female Transsexuals before Sex Reassignment Surgery, after Sex
Reassignment Surgery and Normal Individuals
محمد علی بشارت
besharat@ut.ac.ir
1
فهیمه تولائیان
2
هیئت علمی دانشگاه تهران
کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
هدف: هدف این پژوهش مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی بود. روش: سی وپنج فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی مذکر به مؤنث (بیست فرد تغییر جنسیت نداده و پانزده فرد تغییر جنسیت داده) و بیست فرد مؤنث عادی در این پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان مقیاس مشکلات بین شخصی (IIP-60) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بالاترین نمرات بهدست آمده در ابعاد مشکلات بین شخصی به ترتیب مربوط به افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت نداده، افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده و افراد عادی بود. تفاوت بین تغییر جنسیتی ها و افراد عادی در مشکلات بین شخصی معنادار نبود (05/0≥ p). نتیجه گیری: تغییر جنسیت افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی میتواند مشکلات بین شخصی آنها را تا حدی کاهش دهد.
Objective: Gender Identity Disorder (GID) or transsexualism is characterized by astrong and persistent sense of inappropriateness of biological sex in givenindividuals. Understanding, preventing and treating of this psychological disorderprovides a serious challenge for clinicians. In order to better understanding ofGIDs, the aim of the present study was to compare interpersonal problemsbetween three groups including transsexuals after sex reassignment surgery(SRS), transsexuals before SRS and normal individuals.Method: Thirty five Male-to-Female (MF) transsexuals (20 transsexuals before SRS,15 transsexuals after SRS) and also twenty normal females participated in thisstudy. All participants were asked to complete the Inventory of InterpersonalProblems (IIP-60).Results: The results revealed that the higher average scores in dimensions ofinterpersonal problems belonged to transsexuals before SRS, transsexuals afterSRS and normal individuals, respectively. The difference between transsexualsafter SRS and normal individuals was not significant in interpersonal problemsscales.Conclusion: Based on these results, one can conclude that sex reassignment surgerymight reduce interpersonal problems of transsexuals.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_981_23ff45cd27961eee3a991c6c13ef6b6c.pdf
مشکل بین شخصی
اختلال هویت جنسی
تغییر جنسیت
Interpersonal Problem
Gender Identity Disorder
Sex Reassignment
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-12-30
3
10
18
37
982
Scientific Research
مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله و بررسی رابطه آنها در بیماران سرطانی زن ـ مرد، مجرد ـ متأهل مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران
The Study of Comparative and Relationship of Emotional Intelligence and Coping Styles in Cancerous Patient
(Woman-Man, Single-Marital) Recourse to Therapeutic Centers in Tehran
مرضیه عبادی وشمه سرا
marzieh_ebadi@ymail.com
1
علی خادمی
dr_ali_khademi@yahoo.com
2
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه علوم و تحقیقات آذربایجان غربی
استادیار گروه روان شناسی، دانشگاه علوم و تحقیقات آذربایجان غربی
هدف: نتایج بررسی ها نشان داده هوش هیجانی میتواند سپری درمقابل حوادث منفی زندگی از جمله بیماری سرطان باشد. از طرفی درمبتلایان به سرطان نقش فرآیندهای مقابله در وضعیت سلامتی آنان بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی هوش هیجانی و سبک های مقابله بررسی رابطه آنها دربیماران مبتلا به سرطان زن ـ مرد و متأهل ـ مجرد شهر تهران می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر به صورت توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1391 میباشد که طبق جدول مورگان 400 بیمار به صورت تصادفی در (مرکز جرجانی) بیمارستان امام حسین تهران و کلینیک دکتر پیام آزاده، به پرسشنامه های هوش هیجانی schutte و مقابله با شرایط پر استرسCISS پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها آزمون t-test وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t-test نشان داد هوش هیجانی و سبک های مقابله در بیماران مبتلا به سرطان (زن ـ مرد و مجرد ـ متأهل) تفاوت معناداری ندارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله مسأله مدار در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین دراین پژوهش بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با سبک مقابله اجتنابی در بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت ومعناداری مشاهده شده است (05/0≥p). نتیجه گیری: دریک موقعیت تنش زا همچون ابتلا به بیماری سرطان هوش هیجانی به دلیل پیامدهای سلامتی بیشتر خصوصاً در بکارگیری مقابله کارآمد، می تواند سبب افزایش ظرفیت ایستادگی این بیماران شود. بنابراین می توان با فراهم آوردن زمینه مداخله های روان شناختی درکنار درمان پزشکی به بهبود وضعیت روانی این بیماران کمک کرد.
Objective: Result showed emotional intelligence can be consider as an obstacle infront of life's negative events like cancer. Therefore the role of coping process incancerous patients is so important for their health conditionMethod: The method of study is descriptive and correlation. approximately statisticcancer patients of Tehran is approximately 10000 to 12000, therefore, 400 patient(269 woman and 131man) recourse to therapeutic centers of Tehran includingImam Hossein Hospital and Dr. PayamAzadeh clinic were randomly selected andcompleted the Scuttle emotional intelligence inventory and coping style scales(CISS).Results: The result of t-test showed there is no significant deference betweenemotional intelligence and coping styles in man-woman and single- marital groupof cancerous patients. The result of Pearson correlation coefficient showed thereis positive relationship between emotional intelligence and its subscales and taskorientedcoping style. In addition there is positive relationship between emotionalintelligence and subscales and avoidance-oriented coping style.Conclusion: This data can be useful for creating and clinical approaches and withattention to important role of emotional intelligence and efficient coping stylesbecause of more healthy consequence and increase of patients resistance capacityin front of difficult conditions and better capability with designing andperformance of efficient learning programs it can be help strong then and supportthis elements.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_982_61e0a0f3f5a3d4298d1d0d51e2f2df68.pdf
هوش هیجانی
سبک های مقابله
سرطان
Emotional Intelligence، Coping Styles
cancer
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-03-11
3
10
38
46
983
Scientific Research
نقش پیش بین خردمندی در سلامت عمومی سالمندان
Prediction of Elderly’s General Health by their Wisdom
منصوره نیکو گفتار
mnikoogoftar@gmail.com
1
محمد تقی سعیدی
2
استادیار گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور
کارشناس ارشد روانشناسی دانشگاه پیام نور
هدف: جمعیت رو به گسترش سالمندان در دهههای اخیر، توجه خاص به مفهوم خردمندی به عنوان یک توانایی اثربخش را ضروری ساخته است. در پژوهش حاضر رابطه بین خردمندی و سلامت عمومی در افراد میانسال و سالمند شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. روش: در یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی 114 نفر(61 مرد و 53 زن) با میانگین سنی 23/66 و انحراف استاندارد 7/8 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس سه بعدی خردمندی (3D-WS) و پرسشنامه سلامت عمومی 28-GHQ پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: هر سه مؤلفه خردمندی شامل ژرفنگری، شناختی و عاطفی رابطه معنادار با زیر مقیاس های سلامت عمومی و نمره کل آن داشتند (05/0≥p). نتیجه گیری: خردمندی به عنوان پیش بینی کنندهای قابل اعتماد برای سلامت عمومی در سالمندان است و سالمندان خردمند در مقایسه با افرادی که از خردمندی کمتری برخوردارند پیری موفقیت آمیزتری داشته و از لحاظ شاخصه های سلامت عمومی در وضعیت بهتری به سر می برند.
Objective: Since attention of the elderly is progressing rapidly in developingcountries in recent years, special attention to wisdom as an effective ability isnecessary. The relationships between wisdom and mental health in Iranianelderly were examined in this study.Method: In a descriptive-analytic study, 114 older adults (61 males and 53 females)were selected by available sampling method and completed the Three-Dimensional Wisdom Scale(3D-WS) and General Health Questionnaire (GHQ).Data was analyzed through descriptive statistics, correlation coefficients andregression analysis.Findings: Results confirmed significant relationship between components of wisdomand mental health in sample group.Conclusions: Results indicate that Wisdom is a reliable predictor for mental healthin elderly population. Among the three wisdom dimensions (cognitivedimension, Reflective dimension , affective dimension) were predictors ofgeneral health.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_983_b80c322e60638bf8e5d8caf90a5ee488.pdf
خردمندی
مؤلفه شناختی
مؤلفه ژرف نگری
مؤلفه عاطفی
سلامت عمومی
سالمندان
wisdom
Cognitive Dimension
Reflective Dimension
Affective Dimension
Mental Health
Older Adults
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-12-30
3
10
47
63
984
Scientific Research
تأثیر برنامه جدید لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان
The Effectiveness of LEARN New Program on Reduction of Perceived Stress and Worry among Students
الهام موسوی
ehm.mousavi@gmail.com
1
احمد علی پور
healthpsychology@pnu.ac.ir
2
مژگان آگاه هریس
agah.mojgan@yahoo.com
3
حسین زارع
h_zare@pnu.ac.ir
4
کارشناس ارشد روان شناسی عموی، دانشگاه پیام نور، تهران
استاد گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران
استادیار گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور، گرمسار
استاد گروه روان شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران
هدف: این پژوهش بررسی تأثیر برنامه مدیریت استرس لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران انجام شد. روش: بدین منظور از میان افراد داوطلبی که نمره آنها در مقیاس استرس اداراک شده یک انحراف استاندارد بیشتر از میانگین (32/8,SD=26/27M=) بود و بر این اساس پراسترس تشخیص داده شدند، 26 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از ارائه برنامه لرن به آزمودنی های گروه آزمایش به کلیه گویه های مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا پاسخ دادند. یافته ها: تحلیل داده ها با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر یک از متغیرهای استرس ادراک شده و نگرانی به طور معنادار بهبود یافته است (05/0>P). نتیجه گیری: بنابراین برنامه LEARN میتواند به واسطه مؤلفه هایش با تحت تأثیر قرار دادن چرخه استرس از جهات مختلف، به کاهش استرس و نگرانی منتهی شود.
Objective: This research was conducted to assess the effectiveness of LEARN stressmanagement program on reduction of perceived stress and worry among femalestudents of Payame Noor University in Tehran.Method: For this reason, among volunteers who their scores in perceived stress scalewere one standard deviation more than average (M=27.26, SD=8.32) and so theywere realized stressful, twenty- six participants, regarding to exclude- includecriteria were selected and randomly assigned into two experimental and controlgroups. All participants filled out all of the items of perceived stress scale andPennsylvania state worry questionnaire prior to and after LEARN program toexperimental group.Results: Data analysis by using repeated measures method revealed that perceivedstress and worry significantly improved among participants of experimentalgroup in comparison to control group (pConclusion: Therefore, LEARN program by its components could affect the stresscycle in different aspects, and led to stress and worry reduction.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_984_cefb81fe9d8461fa72414a4860bf177e.pdf
برنامه لرن
استرس ادراک شده
نگرانی
LEARN Program
Perceived stress
Worry
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-05-28
3
10
64
79
985
Scientific Research
ارتباط ابعاد پنج گانه شخصیت و آلکسی تایمیا با سلامت روان بیماران اسکلروز مولتیپل (MS)
The Relationship between the Five Factors of Personality and Alexithymia with Mental Health in MS Patients
زیبا برقی ایرانی
kimia2010@gmail.com
1
مجتبی بختی
javadbagiyan@yahoo.com
2
مجمد جواد بگیان
3
شجاع کرمی
4
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران
کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه پیام نور، تهران
کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه پیام نور، تهران
کارشناسی ارشد روان شناسی کودکان استثنائی، دانشگاه پیام نور، تهران
هدف: یکی از بیماریهای قرن حاضر که متأسفانه اکثر جوان ها بخصوص دختران و زنان جوان به این بیماری مبتلا می شوند، بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) می باشد. با توجه به تعداد زیاد این بیماران و اهمیت شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای سلامت روان آنان، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین پنجگانه شخصیت و آلکسی تایمیا با سلامت روان بیماران اسکلروز مولتیپل (MS) انجام گردید. روش: این مطالعه از نوع توصیفی با نمونه گیری تصادفی ساده در بین 218 نفر بیمار مبتلا به MS در استان لرستان (157نفر زن و 61 نفر مرد) انجام گردید. ابزارهای اندازهگیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از: 1) پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، 2) پرسشنامه شخصیت نئو، 3) پرسشنامه آلکسی تایمیا، 4) پرسشنامه سلامت عمومی. در پژوهش حاضر تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل دادهها مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای روانرنجوریی، وظیفه شناسی، دشواری در توصیف احساسات و دشواری در شناسایی احساسات ارتباط معناداری با سلامت روان کسانی که از اماس رنج می برند، دارد. نتیجه گیری: این یافته ها بیان می کند که مؤلفه های شخصیت و آلکسی تایمیا ازمتغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر سلامت روان مبتلایان اماس هستند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی بیماران اماس دارد.
Objective: Unfortunately one of the diseases in the present century, which affects theyouths particularly the young girls and women, is the multiple sclerosis (MS).Given numerous numbers of MS patients and importance of identifying effectiveacts to promote their Mental Health, this study accomplished to review theassociation between the five factors of personality, Alexithymia and the MentalHealth of MS patients.Method: This descriptive study selected 218 MS patients with simple randomsampling method (157 females and 61 males). In Lorestan Province, Iran. Themeasurement tools were employed included: 1. Demographic Questionnaire; 2.the NEO Five-Factor Inventory- Revised (NEO-FFI-R) 3. the alexithymiaInventory, and 4. General Health Questionnaire (GHQ-28). In this study,Multiple Regression Analysis and Pearson Correlation Test have been adaptedfor data analysis.Results: The results indicated that some variables such as neuroticism,conscientiousness, difficulty describing feelings and difficulty identifyingfeelings are significant predicators for Mental Health in those who suffered fromMS.Conclusion: These findings indicate that, personality and Alexithymia are almostinfluential factors on MS patients’ mental health. Findings also has importantimplications on the education and mental health’s improvment of MS patients.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_985_101d916f3f4e0265162f5e04a0f28598.pdf
مولتیپل اسکلروزیس
شخصیت
آلکسی تایمیا
کیفیت زندگی
The Relationship between the Five Factors of Personalityand Alexithymia with Mental Health in MS Patients
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-03-03
3
10
80
97
986
Scientific Research
ارتباط جهت گیری مذهبی و نگرش نسبت به مرگ با کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی در زنان
The Relation of Religious Orientation and Attitudes toward Death with Quality of Life and Somatization Symptoms in Women
سجاد بشر پور
basharpoor_sajjad@yahoo.com
1
بابک وجودی
babak.vojudi@yahoo.com
2
نسترن عطارد
nastaran.otared@yahoo.com
3
هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی
کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز
کارشناسی ارشد بالینی دانشگاه علامه طباطبائی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط جهت گیری مذهبی و نگرش نسبت به مرگ با کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی در زنان انجام گرفت. روش: کلیه زنان ساکن شهر ارومیه در بهار سال 1391 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 140 زن که به روش نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحله ای از بین این جامعه انتخاب شده بودند به پرسشنامه های جهت گیری مذهبی، نگرش نسبت به مرگ، کیفیت زندگی و علائم جسمانی سازی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی رابطه مثبتی با جهت گیری مذهبی درونی و نگرش پذیرش فعالانه مرگ دارد. علائم جسمانی سازی نیز به طور مثبت به نگرشهای اجتناب از مرگ و پذیرش با گریز مرگ مرتبط بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 14 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی زنان به وسیله جهت گیری مذهبی درونی و نگرشهای اجتنابی نسبت به مرگ تبیین میشود، نتایج تحلیل رگرسیون علائم جسمانی سازی بر اساس جهت گیری مذهبی و نگرشهای مرگ معنی دار به دست نیامد. نتیجه گیری: این نتایج پایه های معنوی و مذهبی و به تبع آن نگرشهای فرد نسبت به مرگ را به عنوان یکی از متغیرهای مؤثر بر سلامت و کیفیت زندگی انسان به ویژه زنان مطرح می کنند.
Objective: Current study was conducted in order to investigate the relationship ofreligious orientation and death attitudes with quality of life and somatizationsymptoms in women.Method: Whole women, lived in Urmia in spring 2012, comprised statistical societyof this study. 140 women, who had been selected randomly by multistage clustersampling method, responded orderly to the questionnaires of religious orientation,attitudes toward death, quality of life and somatization symptoms .Collected datawere analyzed by Pearson correlation and regression tests.Results: The results showed that quality of life has a positive correlation with internalreligious orientation and the attitudes of approach acceptance toward death.Somatization symptoms also related positively to the attitudes of avoidance ofdeath and escape acceptance. Furthermore results of regression analyze showedthat 14 percent of women’s life quality variance was explained by internalreligious orientation and the attitudes of avoidance of death. Regression ofsomatization symptoms based on religious orientation and attitudes about deathwas not significant.Conclusion: This results reveal religious and spiritual bases and consequently thedeath attitudes as one of the effective variables on the women quality of life andtheir health.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_986_c830c0cedfb99c13762c3b6d65ab6c0a.pdf
جهت گیری مذهبی
نگرش نسبت به مرگ
کیفیت زندگی
جسمانی سازی
زنان
Religious Orientation
Attitudes Toward Death
Quality of Life
Somatization
Women
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2014-08-23
3
10
97
115
3157
Scientific Research
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی
Coping Strategies and Attachment Styles in Individuals with Disorder and without It Gender Identity (A Comparison Study)
مهشید جعفرزاده
m_jafarzadeh_64@yahoo.com
1
احمد علیپور
alipor@pnu.ac.ir
2
محمد اورکی
orakisalamat@gmail.com
3
عزیز رضا قاسم زاده
4
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور، تهران
استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران
دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران
مربی، دانشگاه علمی کاربردی، تهران
هدف: هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای مقابلهای و سبکهای دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی میباشد. روش: این پژوهش بر اساس طرح علی مقایسهای انجام شده است. جامعه آماری تعریف شده در این تحقیق شامل همه افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد عادی همتای آنها در شهر تهران بودند. بدین ترتیب که دو گروه افراد با اختلال هویت جنسی(30 نفر) و سالم بدون اختلال هویت (30 نفر) که با روش نمونهگیری در دسترس و باتوجه به متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات و سن همتا شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس هر دو گروه به پرسشنامه راهبردهای مقابلهای کارور، شایر و وینتراب (۱۹۸0) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS) پاسخ دادند دادهها با روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: تحلیل نتایج نشان داد که افراد دارای اختلال هویت جنسی نسبت به افراد بدون اختلال هویت جنسی از سبک دلبستگی ناایمنتری برخوردارند و از راهبردهای مقابلهای هیجانمدار استفاده میکنند737/8 =F و 01/0˂P. نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان داد که سبکهای دلبستگی افراد در روابط بزرگسالی، سلامت روان و استفاده از راهبردهای مقابلهای آنها در برابر مشکلات زندگی تأثیرگذار است.
Objective: The aim of article was to study the coping strategies and attachment stylesin individuals with gender identity disorder and without it.Method: The research was a causal-comparative study. The society of the studyincluded all individuals with or without Gender identity disorder in Tehran. 60individuals were selected through available sampling method, 30 individuals withsexual identity disorder and 30 individuals without it; which had been matched byage, educational and social levels. They were handed to fill the coping strategiesinventory of Carver, Scheier and Weintraub (1989) and Revised AdultAttachment Scale. In analysis of data analysis and t test are applied.Results: Results indicated that insecure attachment style is more common amongindividuals with gender identity disorder than others without it, and they useemotion focused coping strategies than others without it.Conclusion: According to the results, attachment styles affect adult relationships,mental health and coping strategies.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_3157_42ea8b5ad9d54428731bc0f344880e3a.pdf
هویت جنسی
راهبردهای مقابلهای
سبکهای دلبستگی
Gender Identity
Coping Strategies
attachment styles