per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
5
20
667
Scientific Research
پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس استرس مزمن (CSS) در میان بستگان درجه یک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو1
Reliability and validity of Persian version of Chronic Stress Scale (CSS) among first degree relatives of patients with type II diabetes
حمید شمسی پور
hshamsipour@gmail.com
1
محمدعلی بشارت*
besharat@ut.ac.ir
2
حمیده جعفریزدی
h.yazdi58@yahoo.com
3
اسدالله رجب
mcra1985@yahoo.com
4
هادی بهرامی احسان
hbahrami@ut.ac.ir
5
دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
استاد گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه پیام نور
متخصص اطفال و دیابت، رئیس انجمن دیابت ایران
دانشیار، دکترای روانشناسی، رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس استرس مزمن (CSS) در نمونهای از بستگان نَسبی درجه یک بیماران دچار دیابت نوع دو بود.[1] روش: نسخه انگلیسی CSS پس از ترجمه و بازترجمه، به پرسشنامه فارسی تبدیل شد و سپس در میان 199 شرکت کنندهی پژوهش به کار گرفته شد. برای بررسی پایایی بازآزمایی، 30 نفر از شرکت کنندگان 8 تا 11 هفته پس از آزمون اول دوباره به پرسشها پاسخ گفتند.[2] یافتهها: همسانی درونی CSS با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای کل مقیاس 87/0 به دست آمد. ضریب همبستگی CSS با مقیاس شخصیت نوع D، مؤلفهی نوروزگراییِ EPQ-RS، مؤلفهی افسردگی مقیاسهای DAS، و مؤلفهی خشم و خصومت SCL-90-R به ترتیب 36/0، 34/0، 38/0، و30/0 به دست آمد. پایایی بازآزمایی با فاصله 8 تا 11 هفته میان دو بار اجرا 73/0 به دست آمد. نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نسخه فارسی مقیاس CSS شرایط لازم برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی روی جمعیتهای ایرانی در معرض خطر بیماریهای مزمن را دارد.
Objective: The main aim of this study was to examine reliability and validity of Persian version of Chronic Stress Scale (CSS) among a sample of first degree relatives of patients with type II diabetes. Method: English version of CSS was transformed into a Persian questionnaire after translation and back-translation and then was used among 199 participants of the research. In order to explore test-retest reliability of CSS, 30 subjects answered the questions again, 8 to 11 weeks after first testing. Results: Internal consistency of CSS in terms of alpha coefficient was obtained 0.87. Correlation coefficients between CSS and type D personality scale, neuroticism subscale of EPQ-RS, depression subscale of DAS, and anger and hostility subscale of SCL-90-R was obtained 0.36, 0.34, 0.38, and 0.30 respectively. Test-retest reliability with 8- to 11-week distance between two testing periods was 0.73. Conclusion: Based on results of our study, Persian version of CSS has the required psychometric properties for application in psychological studies on Iranian populations at risk of chronic diseases.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_667_860d4176610a3a174307687493aba8ef.pdf
مقیاس استرس مزمن
همسانی درونی
پایایی بازآزمایی
روایی همزمان
chronic stress scale
Internal Consistency
test-retest reliability
convergent validity
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
21
31
668
Scientific Research
اثربخشی مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی روی اصلاح غذا خوردن هیجانی و مدیریت وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن
اEffectiveness of emotional eating intervention on modifying emotional eating and weight management in obese and overweight women
املیا میرزامحمدعلائینی*
emelia_1983ir@yahoo.com
1
احمد علیپور
alipor@pnu.ac.ir
2
احمدعلی نوربالا
noorbala1@gmail.com
3
مژگان آگاه هریس
agah.mojgan@yahoo.com
4
پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور تهران مرکز، ایران
پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، استاد گروه روانشناسی سلامت دانشگاه پیام نور تهران مرکز
استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور، گرمسار
هدف: این پژوهش با هدف مشخص کردن کارآمدی مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی روی اصلاح غذا خوردن هیجانی و مدیریت وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن صورت گرفته است. روش: با استفاده از نمونهگیری در دسترس، از میان زنان داوطلب واجد معیارهای ورود-خروج به پژوهش، 22 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند، کلیه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به گویههای پرسشنامه غذا خوردن هیجانی پاسخ دادند و مشخصات تنسنجی آنها نیز اندازهگیری شد. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 16ام نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون t مستقل، نشان داد مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی به طور معنادار باعث اصلاح الگوهای غذا خوردن هیجانی (خشم، اضطراب و افسردگی) و کاهش وزن در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0> p). نتیجهگیری: این مداخله باعث کاهش وزن و اصلاح غذا خوردن هیجانی به واسطه تنظیم هیجانها، اصلاح باورهای مخرب غذا خوردن و بازسازی شناختی در میان افراد دارای غذا خوردن هیجانی شده است.
Objective: The aim of this study was to investigating the effectiveness of emotional eating intervention on modifying emotional eating and weight management in obese and overweight women. Method: With convenient sampling method, among female volunteers who were eligible to participate in research regarding to include-exclude criteria, 22 participants were selected and assigned randomly in to two groups (experimental and control groups). Prior to and after conducting the intervention, all participants of two groups filled out the items of emotional eating scale and their anthropometric characteristics were measured, too. Results: data analysis by 16th version of SPSSand applying independent t test revealed that emotional eating intervention could modify emotional eating (anger, anxiety and depression) and weight reduction significantly in experimental group compared with control group (pConclusion: This intervention could reduce the weight and modify emotional eating by regulating emotions, correcting sabotage beliefs about eating and eating and cognitive restructuring, among people with emotional eating.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_668_9baa9f45e7ab79d865f912e472137169.pdf
مداخله
غذا خوردن هیجانی
چاقی
اضافه وزن
intervention
Emotional eating
Obesity
Overweight
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
32
43
669
Scientific Research
ارتباط عامل های شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن
The relationship between personality factors, emotion regulation and recognition with quality of life in patients with chronic low back pain
عباس ابوالقاسمی*
abolghasemi_44@yahoo.com
1
حسن صادقی
sadeghi_66@yahoo.com
2
مریم شهری
66shahri@gmail.com
3
دانشیار، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اردبیل، اردبیل، ایران
باشگاه پژوهشگران جوان و نخیگان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل، اردبیل، ایران
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط ابعاد شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن می باشد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 80 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن بود که از میان بیماران مراجعه کننده به کلینیکهای شهر اردبیل انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی حالات چهرهای، فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیتی نثو و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF -36) استفاده شد. دادههای پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین تنظیم هیجانی مثبت (459/0r= - )، تنظیم هیجانی منفی (374/0r= )، برونگرایی (251/0r= )، گشودگی (226/0r= )، با وجدان بودن (221/0r= ) و بازشناسی هیجانی (240/0-r= ) با کیفیت زندگی رابطه دارند (01/0pنتیجهگیری: نتایج تحلیل گرسیون چندگانه نشان داد که حدود 22 درصد واریانس کیفیت زندگی توسط متغیرهای مورد مطالعه تبیین می شود. این یافتهها نشان می دهند که عاملهای شخصیتی و هیجانی نقش مهمی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن دارند.
Objective: The body dimorphic concern is The objective: purpose of the present study was to determine the relationship between personality, emotion regulation and recognition of with quality of life in patients with chronic low back pain. Method: This is a correlation study. The sample consisted of 80 patients with chronic low back pain among patients who were admitted to the clinic of Ardabil. To collect data was used Cognitive Emotion Regulation Scale, Facial Recognition Questionnaire, Neo’s Personality Questionnaire (short form) and Quality of Life Questionnaire (short form) (SF -36). Data were analyzed by using Pearson correlation and multiple regression analysis. Results: The results of Pearson correlation coefficient show that where are relation between positive emotional regulation (r= 0.459), negative emotional regulation (r= 0.374), extraversion (r= 0.251), openness (r= 0.226), and conscientiousness (r= 221) and emotion recognition (r= 240) and quality of life (pConclusion: These findings suggest that personality and emotional factors have an important role in predicting quality of life in patients with chronic low back pain.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_669_413ced1a7680bbdcc5d910118e7ace67.pdf
ابعاد شخصیت
تنظیم شناختی هیجان
کیفیت زندگی
کمردرد مزمن
personality dimensions
Cognitive Emotion Regulation
Quality of Life
chronic low back pain
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
43
56
670
Scientific Research
مقایسه اختلالات اضطرابی در دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی
Comparison of anxiety disorders between girls with overweight and normal weight
مهناز علی اکبری دهکردی
m_akbari @ pnu.ac.ir
1
دانشیارگروه روانشناسی،دانشگاهپیامنور
هدف: چاقی دوران کودکی و نوجوانی به صورت یک معضل سلامتی و بهداشتی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه درآمده است و علاوه بر عوارض جسمی، میتواند پیامدهای روانی زیادی از جمله افزایش سطح اضطراب را در برداشته باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلالات اضطرابی در دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر یک طرح علّی- مقایسه ای است. بدین منظور 140 دانش آموز دختر پایه ششم ابتدایی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان با توجه به شاخص توده بدنی (BMI) به دو گروه ( 70 نفر دارای اضافه وزن و 70 نفر دارای وزن طبیعی) تقسیم شدند. شرکت کنندگان به مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1998) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب در بین دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی تفاوت معنی داری داشت و در بین مولفه های اضطراب، مولفه های ترس از فضاهای شلوغ، اضطراب اجتماعی و وسواس فکری و عملی در سطح معنی داری در بین دختران دارای اضافه وزن با دختران دارای وزن طبیعی تفاوت معنی دار دارد و سه مولفه باقی مانده اضطراب جدایی، ترس از آسیب فیزیکی و اضطراب فراگیر بین این دو گروه تفاوت معنی داری ندارد (05/0>p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر آگاهی دادن به والدین در خصوص پیامدهای چاقی و اضافه وزن و راهکارهای پیشگیری از چاقی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. همچنین هرگونه مداخلات زود هنگام و برنامه ریزی های مناسب در حوزه سلامت و بهداشت کودکان، از دیگر اقدامات مهمی است که پیشنهاد می شود
Objective: Childhood and adolescence obesity has become a hygiene and health problem in many developed and developing countries and in addition to physical problems can have many psychological consequences, including increases in anxiety level. Therefore, the aim of this research is comparison of anxiety disorders in girls with overweight and normal weight. Method: This research design is causal-comparative. So, 140 Tehran elementary sixth grade female students were selected through cluster sampling method. Participants devided to two groups (70 individuals with overweight and 70 individuals with normal weight) based on Body Mass Index (BMI) and responded to Spence Children Anxiety Scale (1998). Findings: The results of research showed that anxiety had significant difference between children with overweight and normal weight and among anxiety components, fear of crowd spaces, social anxiety and obsessive-compulsive disorder had significant difference between children with overweight and normal weight and separation anxiety, fear of physical damage and generalized anxiety had not significant difference between these two groups (pConclusion: According to research results, parents awareness about overweight and obesity consequences and providing prevention plans about obesity have special importance. Also, any on-time interventions and appropriate plannings are recommended in children health and hygiene domain.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_670_2f8835f53d1d14df7305a95ec0d12ae6.pdf
اختلالات اضطرابی
اضافه وزن
کودکان
anxiety disorders
Overweight
children
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
57
68
671
Scientific Research
اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس بر افسردگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشارخون
Effectiveness of Group Therapy Stress management on depression and blood pressure in female patients with hypertension
الهام آقائی
elhamaghaei87@yahoo.com
1
آزاده بختیاری
bakhtiari_azadeh@yahoo.com
2
سمیه جمالی پاقلعه
jamali_somaye88@yahoo.com
3
دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد، تهران
دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشگاه اصفهان،اصفهان.
دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی،دانشگاه الزهرا. تهران
هدف: فشار خون یکی از مهمترین مسائل مربوط به سلامت عمومی است هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس بر افسردگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشارخون بود. روش : به منظور انجام این پژوهش، 30 بیمار زن مبتلا به فشار خون که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند در 2 گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. ابزارهای مورد استفاده عبارت بود از پرسشنامه افسردگی بک و دستگاه فشار سنج جیوه ای. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت درمان گروهی مدیریت استرس قرار گرفتند . یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که درمان گروهی مدیریت استرس می تواند افسردگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشارخون را کاهش دهد(Pنتیجه گیری: بنابراین می توان در کنار درمانهای دارویی از مداخلات شناختی رفتاری مدیریت استرس جهت بهبود بیماران مبتلا به فشار خون استفاده نمود.
Objective:Hypertention is one of the main issues public health. The aim of the current research was to investigate the efficacy of group therapy Stress management on depression and blood pressure in female patients with hypertension.
Method: For this purpose, 30 female patients with hypertension were selected using simple random sampling (each group consist of 15 patients). The instruments of research included Beck depression Inventory and mercury blood pressure measuring equipment. The design was semi experimental and group therapy Stress management was performed in experimental group in 8 sessions.
Result: the result showed that group Stress management therapy intervention were reduce depression and blood pressure in female patients with hypertension (p
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_671_6063796430de948e8dfeb60222be0976.pdf
افسردگی
فشارخون
مدیریت استرس
Depression
blood pressure
Stress Management
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
69
81
672
Scientific Research
مقایسه هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس در افراد معتاد و غیر معتاد
Emotional Intelligence, Attachment Styles, and Self Esteem in Addicted and Non-Addicted
طوبی خیری
healthinpsych@gmail.com
1
محمدحسین عبداللهی
abdollahimh@yahoo.ir
2
مهناز شاهقلیان*
mshahgholian@gmail.com
3
کارشناس روانشناسی، دانشگاه خوارزمی
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
هدف: فرآیندهای تحول مانند هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا میکنند و یکی از عوامل زمینهساز اعتیاد میباشند. هدف پژوهش حاضر بررسی هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس در مردان معتاد و بهنجار بود. روش: بر اساس ملاکهای ورود، شیوه نمونهگیری در دسترس و مصاحبه نیمه ساختار یافته بر مبنای DSM IV ، 50 نفر از مردان معتاد انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از مردان غیرمعتاد توسط مقیاس رگه فراخلقی (TMMS)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) و سیاهه عزت نفس کوپراسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشانداد که در سبک دلبستگی ایمن میانگین نمرات گروه غیرمعتاد بیشتر از گروه معتاد است، درحالیکه در سبک ناایمن اجتنابی و سبک اضطرابی دوسوگرا مردان معتاد به طور معناداری بالاتر از مردان غیر معتاد هستند. در هر سه مولفه توجه، تمایز و بازسازی خلق از هوش هیجانی، افراد معتاد در مقایسه با گروه غیرمعتاد نمرات پایینتری کسب نمودند. همچنین در همه مؤلفههای عزت نفس نیز گروه غیرمعتاد نمرات بالاتری در مقایسه با افراد معتاد کسب نمودند. نتیجهگیری: . همبستههای روانشناختی هوش هیجانی، سبک دلبستگی بزرگسالی و عزت نفس از عوامل مهم خطرساز بروز پدیده اعتیاد به مواد مخدر است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای سوء مصرف دارد.
Objective: The processes of development such as emotional intelligence, attachment style in adult and self esteem play a fundamental role in mental health. They are discussed the factors underlying addiction. The present study aim examined emotional intelligence, attachment style and self esteem in addicted and Normal men.
Method: Based on the entry criteria, available sampling, and structure clinical interview 50 addicted men and 50 non-addicted men selected and then were evaluated by Trait Meta Mood Scale (TMMS), Adult Attachment Style Questionnaire (AAS) and Coopersmith Self-Esteem Inventory.
Results: Results showed that non-addicted group was higher than addicted in the secure attachment style, while addicted were higher than non-addicted in avoidant insecure style and anxity-ambivalanc attachment style significantly. In attention, clarity and mood repair of emotional intelligence, addicted people were lower than others. Also non-addicted are higher than addicted group in self esteem and all of its components.
Conclusion: Psychological correlates of emotional intelligence, attachment style in adult and self esteem are risk factors of addiction phenomena, and they have many applications in the field of preventive and therapeutic interventions of use behaviors.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_672_5153cf4507f110129c81ac0c42fb598e.pdf
هوش هیجانی
سبک دلبستگی
عزت نفس
اعتیاد
emotional intelligence
Attachment style
Self esteem
Addiction
per
دانشگاه پیام نور
روانشناسی سلامت
2322-1283
2538-5585
2013-08-23
2
7
82
102
673
Scientific Research
مطالعه اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تابآوری زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر اصفهان
Study of spiritual group therapy on increase of resiliency in female multiple sclerosis patients in Esfahan
محمداحسان تقی زاده
metaghizade@yahoo.com
1
مرضیه السادات میرعلائی*
2
استادیارگروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور تهران مرکز
کارشناسی ارشدروانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور تهران مرکز
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر معنویت درمانی گروهی در افزایش تابآوری بیماران ام اس استان اصفهان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح تحقیق، دو گروهی با پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه مورد پژوهش 4850 زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس استان اصفهان میباشند که مبتلا به نوععودکننده- بهبودپذیر و در محدوده سنی 20-40 سال و فاقد هرگونه بیماری روانشناختیبودهاند. از این جمعیت 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) با استفاده از شیوه نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش 10 جلسه در مداخلات گروه درمانی معنویت شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) بود. دادههای بدست آمده با استفاده از نرمافزار spss و روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج به دست آمده از آماره آزمون F مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمرات تابآوری که برابر 04/8 و سطح معناداری 0001/0p≤نشان میدهد، تفاوت بین میانگین نمره تابآوری در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش و گواه با کنترل متغیر پیشآزمون،معنیدارمیباشد و میتوان گفت که معنویت درمانی به شیوهی گروهی میزان تابآوری مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس را در مقایسه با گروه گواه افزایش میدهد. نتیجهگیری:باتوجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، معنویت درمانی گروهی در افزایش تابآوری زنان مبتلا به ام.اس به طور چشمگیری موثراست. لذا پیشنهاد میشود این شیوه درمانی در انجمنهای ام اس سراسر کشور به عنوان درمان مکمل غیر دارویی برای افزایش تابآوریو به تبع آن کنار آمدن بیشتر با بیماری اجرا شود.
Introduction: The aim of this study is to study the effect of spiritual group therapy on increase resilience in female patients with multiple sclerosis.
Method: This research is of the semi experimental type and research plan is a two-group type with pre- experimentatation and post- experimentation.The population under study consists of 4850 female patients who submitted in M.S assembly of Isfahan that have Relapsing- Remitting MS and 20-40 years old with out pschologycal desease. from this population 30 case were selected based on random sampling method and were placed randomly in to experimental and control groups. spiritual training was given to the experimental group in 10 sessions. The data was analiysed using spss 17 and co-variance(ancova)method. in this research resilience scale (Conner & Davidson,2003) and traiming-therapy pakage of Taghizade and Miralaie were used.
Result: Significant difference were found in resilienc of experimental group after intervention{F=8.04, P-valu=0.0001},There were no significant defference in the resilience of patients in control group between pre-experimentatation and post- experimentation (P>0.05).
Conclution: The spiritual therapy is effective in increasing the resilience of female patients with M.S.
https://hpj.journals.pnu.ac.ir/article_673_ec874fc166b7ac241bc9b4afdfc02596.pdf
معنویت درمانی گروهی
تابآوری
مالتیپل اسکلروزیس
Multiplescelorosis
sprituality
Resilience