فاطمه اکبری؛ محسن دهقانی؛ مجتبی حبیبی
دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1394، ، صفحه 73-88
چکیده
مقدمه: هرچند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی با افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخلهگر همچنان معنیدار است یا خیر، موردبررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم فاجعهآفرینی درد و رضایت زناشویی در پیشبینی افسردگی پس از کنترل اثر ...
بیشتر
مقدمه: هرچند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی با افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخلهگر همچنان معنیدار است یا خیر، موردبررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم فاجعهآفرینی درد و رضایت زناشویی در پیشبینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد، ترس از درد و ناتوانی ناشی از درد انجام شده است. روش: در یک طرح توصیفی ـ همبستگی از بین بیمارانی که به کلینیک ارتوپدی بیمارستان آتیه و کلینیک درد رسا مراجعه کرده بودند و با توجه به معیارهای ورود و خروج، 121 بیمار انتخاب شدند و از آنها خواسته شد که به پرسشنامههای مقیاس دیداری شدت درد، مقیاس فاجعهآمیز کردن درد، ترس از حرکت، ناتوانی ناشی از درد، مقیاس افسردگی و رضایت زناشویی پاسخ دهند. یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که افسردگی با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنادار و با فاجعهآفرینی، ترس از درد و ناتوانی بیمار همبستگی مثبت معناداری داشت. در تحلیل رگرسیون، فاجعهآفرینی و رضایت زناشویی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد، ترس از درد و ناتوانی ناشی از درد پیشبینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افکار فاجعهآفرین و رضایت زناشویی پایین خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیشبینی میکند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به کاهش افکار فاجعهآفرینی و نیز رویکردهای زوجدرمانی در جهت افزایش رضایت زناشویی آنها استفاده شود، میتوان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.
زیبا برقی ایرانی؛ محمد جواد بگیان کوله مرز؛ شاپور فولادوند
دوره 2، شماره 6 ، مرداد 1392، ، صفحه 79-94
چکیده
هدف: سرطان یکی از مهمترین بیماریهای قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماریهای قلب و عروق است. تأثیر منفی این بیماری بر جنبههای مختلف زندگی و روابط بین فردی سبب کاهش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در خانوادههای درگیر این بیماری میشود بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت ...
بیشتر
هدف: سرطان یکی از مهمترین بیماریهای قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماریهای قلب و عروق است. تأثیر منفی این بیماری بر جنبههای مختلف زندگی و روابط بین فردی سبب کاهش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در خانوادههای درگیر این بیماری میشود بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مادران دارای فرزند سرطانی بود. روش: این پژوهش به شیوۀ آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند سرطانی مراجعهکننده به مراکز درمانی (متخصص خون) شهر کرمانشاه درسال 1391 تشکیل میدهند. آزمودنیهای پژوهش شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند سرطانی بود که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت زندگی و رضایت زناشویی استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی درمان متمرکز بر هیجان بر افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مؤثر بوده است (001/0>P). نتیجهگیری: با توجه به تأثیر آموزش درمانی متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و رضایت زناشویی خانوادههای دارای فرزند سرطانی از این روش درمانی میتوان در جهت بهبود کیفیت زندگی و انسجام بیشتر ساختار خانواده در بعد روحی، روانی و اجتماعی بهرهمند شد.